پاسخ اجمالی:
بعد از شهادت «محمد بن ابى بكر» نماينده امام در مصر و سلطه شاميان بر آن كشور، معاويه به طمع افتاد تا بر بصره نيز مسلّط شود؛ لذا به طرفدارانش نامه نوشت تا بصره را در اختيار فرماندارش بگذارند. آنها نیز قيام كرده و نماينده امام را كشتند. امام علي(ع) در جواب این کار نامه اي تند و تهدید آمیز به آنان نوشت و هشدار داد كه اگر دست از نافرماني برندارند، با لشكر عظيمي به آنها يورش برده و ضرباتي سخت تر از جنگ جمل بر آنها وارد خواهد ساخت. اين نامه، در بسيارى از مردم مؤثر افتاد و فتنه دشمن با شکست مواجه شد.
پاسخ تفصیلی:
جريان فتنه دوم بصره از اين قرار بود كه بعد از شهادت «محمد بن ابى بكر» نماينده امام در مصر و سلطه معاويه و عمروعاص بر آن كشور پهناور، معاويه به طمع افتاد كه بر بصره نيز مسلّط شود؛ به همين خاطر نامه اى به طرفداران خود در بصره نوشت و همراه «ابن حضرمى» كه او را به عنوان فرماندار بصره انتخاب كرده بود، به بصره فرستاد. او با زنده كردن خاطره جنگ جمل و ضرباتى كه بصريان از لشكر امام علی(علیه السلام) در آن جنگ خورده بودند، آنها را به قيام بر ضدّ «زياد بن عبيد» جانشين فرماندار امام در بصره تحريك كرد. گروهى از بصريان تحت تأثير واقع شدند و جمعى از خوارج نيز به آنها پيوستند و بر بخشى از بصره مسلّط شدند و حتى به نامه ناصحانه اى كه امام به آنها نوشته بود و با مردى به نام «اعين بن صبيعه» به بصره فرستاد، وقعى ننهادند و گروهى از خوارج، «اعين» را به طور غافلگيرانه شهيد كردند.
هنگامى كه خبر به امام علی(عليه السلام) رسيد، از اين ماجرا سخت برآشفت و نامه اى بسيار داغ و كوبنده براى گروه مخالفان در بصره نوشت و آنها را شديداً تهديد فرمود و با «جارية بن قدامه» به بصره فرستاد و در بخشى از نامه چنين فرمود: «من صادقانه به شما مى گويم، كارى به گذشتگان [شما] ندارم و بر آنها خرده نمى گيرم؛ ولى با صراحت مى گويم اگر هوس هاى سركش و كشنده و پندارهاى خام و باطل، شما را به شورش بر ضدّ من وادار كند، من لشكرم را از سواره و پياده آماده ساخته ام، به خدا سوگند! اگر مرا مجبور به آمدن به سوى خود كنيد چنان بلايى بر سر شما مى آورم كه حادثه جنگ جمل در برابر آن بسيار كوچك و ناچيز باشد. گمان من اين است كه شما دست به چنين كارى نخواهيد زد [و هوشيارتر از آن هستيد كه راه مجازات سنگين را به روى خود بگشاييد] من اين نامه را به عنوان اتمام حجّت به شما نوشتم و ديگر نامه اى نخواهم نوشت، اگر گوش به نصيحتم فرا ندهيد و با فرستاده من به مخالفت برخيزيد من به خواست خدا فوراً به سوى شما حركت مى كنم؛ و السلام».(1)
امام اين نامه را چنانكه گفتيم با «جارية بن قدامه» فرستاد و «جاريه» نامه امام را بر مردم بصره خواند و در بسيارى از مردم مؤثر شد؛ ولى گروهى لجوجانه به مخالفت خود ادامه دادند و طرفداران امام علی(عليه السلام) در مقابل «ابن حضرمى» قرار گرفتند و او را شكست دادند. «ابن حضرمى» با هفتاد نفر از يارانش به خانه اى پناهنده شد و «جاريه» براى غلبه بر آنها چاره اى جز آتش زدن خانه نيافت و به اين ترتيب «ابن حضرمى» با يارانش همگى نابود شدند.(2)،(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.