پاسخ اجمالی:
ایشان می فرماید: «در آن هنگام، فرزندان سبب خشم [پدران و مادران] مى شوند و باران، گرمى مى افزايد؛ فرومايگان همه جا را پر مى كنند و نيكانِ بزرگوار، كمياب مى شوند!، مردم آن زمان همچون گرگان؛ و سلاطين آنها همچون درندگان؛ و طبقه متوسّط، طعمه آنها؛ و مستمندان، همچون مردگان خواهند بود! در آن زمان، راستگويى از ميان مى رود و دروغ فراوان مى شود. مردم با زبان اظهار دوستى مى كنند، و با دل دشمنى. به گناه و آلودگى افتخار مى كنند و از عفّت و پاكدامنى در شگفتى فرو مى روند و اسلام همچون پوستينى وارونه پوشيده مى شود!».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در بخشی از خطبه 108 «نهج البلاغه» پس از پیشگوئی از آینده و حاکم شدن حکّام خودکامه و ظالم در آخرین فراز این خطبه به قسمت هاى مهمّى از آثار شوم اين حكومت ها، و وضع اخلاقى و اجتماعى و اقتصادى مردم در چنين حكومت هايى اشاره مى فرمايد. نخست مى گويد: (در آن هنگام، فرزندان سبب خشم [پدران و مادران] مى شوند و باران، گرمى مى افزايد؛ فرومايگان همه جا را پر مى كنند و نيكانِ بزرگوار، كمياب مى شوند!)؛ «فَإِذَا كَانَ ذلِكَ كَانَ الْوَلَدُ غَيْظاً(1)، وَ الْمَطَرُ قَيْظاً(2)، وَ تَفِيضُ اللِّئَامُ فَيْضاً(3)، وَ تَغِيضُ الْكِرَامُ غَيْضاً(4)». سپس در ادامه اين سخن مى فرماید: (مردم آن زمان همچون گرگان؛ و سلاطين آنها همچون درندگان؛ و طبقه متوسّط، طعمه آنها؛ و مستمندان، همچون مردگان خواهند بود!)؛ «وَ كَانَ أَهْلُ ذلِكَ الزَّمَانِ ذِئَاباً، وَ سَلَاطِينُهُ سِبَاعاً، وَ أَوْسَاطُهُ أُكَّالاً(5)، وَ فُقَرَاؤُهُ أَمْوَاتاً».
در آخرين قسمت اين خطبه، به هفت پديده شوم در چنين جوامعى كه سرچشمه تمام بدبختى ها مى شود، اشاره کرده و می فرماید: (در آن زمان، راستگويى از ميان مى رود و دروغ فراوان مى شود. مردم با زبان اظهار دوستى مى كنند، و با دل، دشمنى. به گناه و آلودگى افتخار مى كنند و از عفّت و پاكدامنى در شگفتى فرو مى روند و اسلام همچون پوستينى وارونه پوشيده مى شود!)؛ «وَ غَارَ(6) الصِّدْقُ، وَ فَاضَ الْكِذبُ، وَ اسْتُعْمِلَتِ الْمَوَدَّةُ بِاللِّسَانِ، وَ تَشَاجَرَ النَّاسُ بِالْقُلُوبِ، وَ صَارَ الْفُسُوقُ نَسَباً، وَ الْعَفَافُ عَجَباً، وَ لُبِسَ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ(7) مَقْلُوباً».
آنچه را امام(عليه السلام) در سه بخش از اين خطبه درباره حوادث آينده جامعه اسلامى به عنوان پيشگوئي بيان فرموده، ترسيم بسيار دقيق و حساب شده اى از تمام حكومت هاى جبّار خودكامه در طول تاريخ است. هنگامى كه آنها پايه هاى خود را محكم مى كنند تمام نيكان و پاكان را از صحنه اجتماع كنار مى زنند و مديران و دستياران خود را از افراد بى بند و بار و بى ايمان و نوكر مآب كه به جاى كلاه، سر مى آورند، بر مى گزينند. مؤمنان را تحت فشار قرار مى دهند و مردم را به جهل و نادانى و بى خبرى سوق مى دهند. دروغ همه جا را فرا مى گيرد و صدق و راستى برچيده مى شود. فرومايگان بر مقدّرات مردم مسلّط مى شوند و بسيارى از مردم به حكم «أَلنَّاسُ عَلَى دِينِ مُلوُكِهِمْ» از آن حكّام و سلاطين درنده خو پيروى مى كنند. نظام ارزشي جامعه به كلّى دگرگون مى شود و فى المَثَل: بى عفّتى و ناپاكى مايه افتخار و پاكدامنى از اسباب سرافكندگى به حساب مى آيد.
اين گونه حكومت ها در محيط هاى مذهبى با مذهب نمى جنگند؛ بلكه سعى مى كنند مذهب را از درون تهى سازند و تعليمات آن را تحريف كنند و به اين طريق از احساسات مذهبى مردم به نفع مقاصد شوم خود استفاده كنند. خرافات را در ميان مردم ترويج مى دهند و به بعضى از ظواهر مذهبى اهميّت داده، عمق و باطن آن را از ميان مى برند. هرگاه با اين معيارهاى دقيقى كه مولا اميرمؤمنان(عليه السلام) در اين خطبه بيان كرده به جوامع دنياى امروز - مخصوصاً بسيارى از كشورهاى اسلامى - بنگريم، مى بينيم چقدر قابل تطبيق است. گويى امام(ع) از آن روز تمام حوادثى را كه امروز در جوامع مى گذرد با چشم مى ديده و همچون نقّاش چيره دستى آنها را با نوك قلم ترسيم نموده؛ تصويرى كه از هر نظر برابر با اصل است.
آنچه امام(عليه السلام) در اين خطبه پيش بينى فرموده است شباهت به رواياتى دارد كه از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در اين زمينه نقل شده است. از جمله در حديثى مى خوانيم: «يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ وُجُوهُهُمْ وُجُوهُ الْآدَمِيِّينَ، وَ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينَ، كَأَمْثَالِ الذَّئَابِ الضَّوارِي، سَفَّاكُونَ لِلدِّمَاءِ، لَايَتَنَاهَوْنَ عَنِ مُنْكَرٍ فَعَلُوهُ، إِنْ تَابَعْتُهُمْ ارْتَابُوكَ وَ إِنْ حَدَّثْتَهُمْ كَذَّبُوكَ، إِنْ تَوَارَيْتَ عَنْهُمْ اغْتَابُوكَ. أَلسُّنَّةُ فِيِهمْ بِدْعَةٌ، وَ الْبِدْعَةُ فِيهِمْ سُنَّةٌ، و الْحَلِيمُ مِنْهُمْ غَادِرٌ، وَ الْغَادِرُ بَيْنَهُمْ حَلِيمٌ، أَلْمُؤمِنُ فِيمَا بَيْنَهُمْ مُسْتَضْعَفٌ، وَ الْفَاسِقُ فِيمَا بَيْنَهُمْ مُشَرَّفٌ ... فَعِنْدَ ذلِكَ يَحْرِمُهُمُ اللهُ قَطْرَ السَّمَاءِ فِي أَوَانِهِ، وَ يُنْزِلُهُ فِي غَيْرِ أَوَانِهِ، وَ يُسَلِّطُ عَلَيْهِمْ شِرَارَهُمْ...»(8)؛ (زمانى بر مردم فرا مى رسد كه صورت هاى آنها، صورت هاى انسانى است و دل هاى آنها دل هاى شيطانى! مانند گرگان درنده اند؛ و پيوسته خونريزى مى كنند؛ و هيچگاه [با تذّكر و ارشاد] از منكراتى كه انجام مى دهند، باز نمى گردند! اگر با آنها همراهى كنى تو را متّهم مى كنند و اگر سخنى بگويى، تكذيبت مى كنند و اگر از آنها پنهان شوى غيبت مى كنند. سنّت [سنّت معصومين] در ميان آنها بدعت است؛ و بدعت در ميان آنها سنّت! عاقل در نظر آنها كسى است كه فريبكار و پيمان شكن باشد و فريبكار و پيمان شكن در ميان آنها عاقل و هوشيار محسوب مى شود. مؤمن در ميان آنها مستضعف و فاسق در ميان آنها مشرّف و گرامى است ... در اين هنگام، خداوند آنها را از بارانِ به موقع، محروم مى سازد و باران هاى بى موقع [كه مايه فساد و تباهى است] بر آنها نازل مى كند و اشرار بر آنها مسلّط مى شوند).(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.