پاسخ اجمالی:
خداوند خطاب به پیامبر(ص) می فرماید: «عفو را سرلوحه کارت قرار ده و مردم را به كارهاى نيك دستور بده، و از جاهلان روى بگردان [و با آنها ستيزه جويى مكن]»، جبرئیل در توضیح این آیه عرض می کند: «خداوند به تو دستور مى دهد كسى را كه به تو ستم كرده عفو كنى، و كسى كه تو را محروم كرده مشمول عطاى خود سازى، و با كسى كه از تو بريده، ارتباط برقرار کنی». خداوند در آیه ای که به مومنان اجازه قصاص می دهد، می فرماید: «به مقدارى كه تعدى شده بسنده كنيد، ولى اگر شكيبايى پيشه كنيد، بهتر است».
پاسخ تفصیلی:
خداوند در آيه 199 سوره اعراف به پيامبر بزرگ اسلام(صلى الله عليه وآله) خطابى فرموده كه تكليف ديگران را نيز روشن مى سازد، مى فرمايد: (عفو را سرلوحه کارت قرار ده [با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذير] و مردم را به كارهاى نيك دستور ده، و از جاهلان روى بگردان [و با آنها ستيزه جويى مكن])؛ «خُذِ الْعَفوُ وَ اْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ اَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلينَ».
اين سه دستور كه از سوى خداوند به پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) به عنوان يك رهبر بزرگ جامعه داده شده است، همه بيانگر اهميت عفو و گذشت است. در دستور اول توصيه به عفو مى كند. دستور دوم اشاره به اين دارد كه بيش از آنچه مردم قدرت دارند از آنها نخواهد، و در دستور سوم بى اعتنائى نسبت به مزاحمت هاى جاهلان را توصيه مى كند كه آن نيز آميخته با نوعى عفو و گذشت است.
رهبران راستين و پويندگان راه حق، همواره در مسير خود به سوى خدا و اصلاح جامعه با افراد متعصب و جاهل و لجوج روبرو مى شوند كه انواع مزاحمت ها و هتك و توهين را نسبت به آنها روا مى دارند، آيه فوق و بسيارى ديگر از آيات قرآن مى گويد با آنها گلاويز نشويد و بهترين راه ناديده و نشنيده گرفتن كارهاى آنها است، و تجربه نشان مى دهد كه اين كار بهترين راه براى بيدار ساختن و خاموش كردن آتش خشم و حسد و تعصب آنها است. در حديثى آمده است كه وقتى آيه فوق نازل شد پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به جبرئيل فرمود: منظور از اين آيه چيست؟ و چه كارى بايد انجام دهد؟ جبرئيل عرض كرد: نمى دانم بايد از درگاه خداوند سؤال كنم. بار ديگر برگشت و عرض كرد: «اِنَّ اللّهَ يَأمُرُكَ اَنْ تَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَكَ وَ تُعْطى مَنْ حَرَمَكَ وَ تَصِلْ مَنْ قَطَعَكَ»(1)؛ (خداوند به تو دستور مى دهد كسى را كه به تو ستم كرده عفو كنى، و كسى كه تو را محروم كرده مشمول عطاى خود سازى، و كسى كه از تو بريده با او پيوند محبت داشته باشى).
در آيه ديگري خداوند چنين دستور مى دهد: (اگر خواستيد مجازات كنيد به مقدارى كه به شما تعدى شده بسنده كنيد [نه بيشتر از آن] ولى اگر شكيبايى پيشه كنيد [و عفو و گذشت نماييد] اين كار براى شكيبايان بهتر است)؛ «وَ اِنْ عاقَبْتُم فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُم بِهِ وَ لإنْ صَبَرْتُم لَهُوَ خَيْرٌ لِلصّابِرينَ».(2)
در روايات آمده است كه اين آيه در جنگ احد نازل شد، در آن هنگام كه چشم پيامبر(صلى الله عليه وآله) به بدن رشيد حمزه افتاد كه در خاك و خون غلتيده بود و دشمن سنگدل سينه و پهلوى او را شكافته و كبد [يا قلب] او را بيرون كشيده بود و گوش و بينى او را نيز قطع كرده بود. پيغمبر(صلى الله عليه وآله) بسيار منقلب و ناراحت شد و بعد از حمد و سپاس الهى و شكايت به درگاه او فرمود: «اگر من بر آنها غلبه يابم آنها را مُثله خواهم كرد». آيه فوق نازل شده، و دستور به عدم تعدى در مجازات داد و مسلمانان را دعوت به صبر نمود، بلافاصله پيامبر(صلى الله عليه وآله) عرض كرد: «اَصْبِرُ اَصْبِرُ»(3)؛ (خدايا صبر مى كنم، صبر مى كنم). جالب اين كه در آيه بعد از اين مى فرمايد: «وَ اصْبِر وَ ماصَبْرُكَ اِلاّ بِاللّهِ»؛ (شكيبايى پيشه كن و شكيبايى تو جز براى خدا و توفيق پروردگار نيست). اشاره به اين كه در اين لحظات دردناك كه تمام وجود انسان به خاطر جنايات دشمن سنگدل نادان مى سوزد، صبر و گذشت كار بسيار مشكلى است كه جز به امدادهاى الهى ميسّر نيست.
البته اجازه اى كه از ابتداى آيه در مورد مقابله به مثل استفاده مى شود راجع به اصل كشتن در قتل عمد است، ولى نسبت به مُثْله كه يك عمل غير انسانى حتى مقابله به مثل نيز جايز نيست، و اين مطلب صريحاً در روايات اسلامى آمده است كه حتى سگ درنده را هم نمى توان مُثله كرد(4) و اگر از روايت فوق جواز مُثْله استفاده شد به وسيله روايات صريح تفسير خواهد شد، كه منظور، اصل قتل است نه مُثله كردن. جمعى نيز گفته اند كه مسأله انتقام نابرابر و مُثْله كردن آنها از سوى مسلمانان مطرح شد نه از سوى پيامبر(صلى الله عليه وآله) و عموميّت خطاب آيه نيز مؤيد همين معنى است كه اين تصميم از سوى مسلمانان بود.
همچنين در آيه 96 سوره مومنون باز روى سخن را به پيامبر(صلى الله عليه وآله) كرده دستورى فراتر از عفو و گذشت داده و مى فرمايد: (بدى را از راهى كه بهتر است دفع كن، و پاسخ بدى را به نيكى ده، ما به آنچه آنها مى گويند و توصيف مى كنند آگاه تريم)؛ «اِدْفَعْ بِالّتِى هِىِ اَحْسَنُ السَّيِئَة نَحْنُ اَعْلَمُ بِمُا يَصِفُونَ». درآيه 34 سوره فصلت نيز همين معنى با تعبير ديگرى آمده است، مى فرمايد: (بدى را با نيكى دفع كن تا دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صميمى شوند)؛ «اِدْفَعْ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ فِاِذا الَّذى بَيْنِكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةً كَاَنَّهُ وَلِىٌّ حَميمٌ». در آخرين آيه، پيامبر(صلى الله عليه وآله) مورد خطاب است اما مقصود آیه همه مسلمانان مى باشد، خداوند در اين آيه مى فرمايد: «در برابر آنچه آنها [دشمنان] مى گويند شكيبا باش، و به طرز شايسته اى از آنها كناره گيرى كن)؛ «وَ اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَميلا».(5)
يكى از حربه هاى ناجوانمردانه مشركان و دشمنان لجوج پيامبر(صلى الله عليه وآله)، انواع هتك، توهين، دشنام و نسبت هاى ناروايى بود كه به پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) نسبت مى دادند، این سخنان قلب مبارك آن حضرت را سخت آزار مى داد، ولى با اين همه، خداوند به او دستور مى دهد كه در برابر آنها شكيبايى كند و همه را ناديده بگيرد، و هجر جميل نمايد. منظور از «هَجْراً جَميلا»؛ (دورى شايسته) به معنى هجران آميخته با محبت، حسن خلق، دلسوزى و دعوت به سوى حق است، و اين يكى از روش هاى تربيتى در برابر افراد لجوج و نادان مى باشد، كه اگر در برابر آنها بايستند بر لجاجت آنها افزوده مى شود، لذا دستور داده در برابر هتّاكى و بدگويى آنها بى اعتنا باش. بعضى تصور كرده اند كه اين دستور، قبل از نزول دستور جهاد است و آن را با نزول دستور جهاد منسوخ دانسته اند، در حالى كه چنين نيست؛ زيرا جهاد جايى دارد، و هجر جميل جاى ديگر.
اين آيه، عفو و گذشت را در برابر گروه خاصى كه زبان آنها قيد و بندى ندارد و بر اثر جهل و نادانى از گفتن هر كلام ناپسند و زشتى ابا ندارند توصيه مى كند؛ چرا كه هجر جميل بدون عفو حاصل نمى شود. مرحوم «طبرسى» در «مجمع البيان» می گوید: «اين آيه پيامى است به تمام مناديان راه حق و مبلغان اسلام [در هر زمان و مكان] كه در برابر خشونت هاى جاهلان و بدگويى هاى متعصبان نادان، بر آشفته نشوند، و خونسردى را از دست ندهند و حسن اخلاق و مدارا را پيشه خود سازند».(6)،(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.