پاسخ اجمالی:
ایشان فرمودند: «من فرار و عقب نشينى شما را از صفوف خودتان مشاهده كردم [و ديدم] كه فرومايگان خشن و اعراب باديه نشين شام، شما را به عقب نشينى وادار كردند؛ اما شما از بزرگان و پيشگامان عرب و از سران شرف، و برجستگان آنها هستيد، ناراحتى درون سينه مرا شفا بخشيديد؛ چون ديدم همان گونه كه آنها شما را به عقب نشينى وا داشتند، شما صفوفشان را درهم شكستيد و از لشكرگاه خود عقب رانديد ...».
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) خطبه 107 «نهج البلاغه» را در يكى از ايّام نبرد صفّين بيان فرموده، و ناظر به حادثه اى است كه در آغاز آن، اصحاب امام(ع) عقب نشينى كردند و سپس بازگشتند و بر دشمن پيروز شدند؛ مقصود امام(ع) اين بوده است كه نخست عقب نشينى آنها را با الفاظى لطيف و ملايم نكوهش و مذمّت كند، سپس از ضدّ حمله آنها ستايش و تمجيد به عمل آورد و آنها را تشويق به پايمردى و ايستادگى در برابر دشمن كند و به يقين گذاشتن انگشت روى نقطه ضعف و سپس پرداختن به نقاط قوّت و تشويق آنان، از نظر روانى تأثير خاصّى دارد، كه امام(ع) در اين كلام فصيح و بليغ خود از اين روش بهره گرفته است. نخست مى فرمايد: (من فرار و هزيمت و كناره گيرى و عقب نشينى شما را از صفوف خودتان مشاهده كردم [و با چشم خود ديدم] كه فرومايگان خشن و اعراب باديه نشين شام، شما را به عقب نشينى وادار كردند)؛ «وَ قَدْ رَأَيْتُ جَوْلَتَكُمْ(1)، وَ انْحِيَازَكُمْ(2) عَنْ صُفُوفِكُمْ، تَحُوزُكُمُ الْجُفَاةُ(3) الطَّغَامُ(4)، وَ أَعْرَابُ أَهْلِ الشَّامِ».
(اين درحالى است كه شما از بزرگان و [شجاعان] پيشگامان عرب و از سران شرف، و پيشروان و برجستگان آنها هستيد!)؛ «وَ أَنْتُمْ لَهَامِيمُ(5) الْعَرَبِ، وَ يَآفِيخُ(6) الشَّرَفِ، وَ الْأَنْفُ(7) الْمُقَدَّمُ، وَ السَّنَامُ الْأَعْظَمُ».
من از شما چنين عقب نشينى را انتظار نداشتم و برازنده و شايسته شما نبود؛ ولى خوشوقتم طولى نكشيد كه: (ناراحتى درون سينه مرا شفا بخشيديد [و بر زخم دلم مرهم نهاديد؛] چون ديدم همان گونه كه آنها شما را به عقب نشينى وا داشتند، شما صفوفشان را درهم شكستيد و آنان را از لشكرگاه خود به عقب رانديد)؛ «وَ لَقَدْ شَفَى وَحَاوِحَ(8) صَدْرِي أَنْ رَأَيْتُكُمْ بِأَخَرَةٍ تَحُوزُونَهُمْ كَمَا حَازُوكُمْ، وَ تُزِيلُونَهُمْ عَنْ مَوَاقِفِهمْ كَمَا أَزَالُوكُمْ».
(آنها را به رگبار تير و نيزه بستيد، آنچنان كه فراريان آنها، همچون شتران تشنه عقب رانده شده از ورود به آبشخور، بر روى هم مى ريختند!)؛ «حَسّاً(9) بِالنِّصَالِ(10)، وَ شَجْراً(11) بِالرِّمَاحِ؛ تَرْكَبُ أُوْلَاهُمْ أُخْرَاهُمْ كَالْإِبِلِ الْهِيمِ(12) المَطْرُودَةِ؛ تُرْمَى عَنْ حِيَاضِهَا؛ وَ تُذَادُ(13) عَنْ مَوَارِدِهَا!».
بى شكّ، جنگ صفّين مقابله دو لشكر بود كه يكى از آنها بسيارى از شخصيّت هاى اسلامى را در خود جاى مى داد؛ بعضى از صحابه پيامبر(صلی الله عليه و آله) و بعضى از فرزندان صحابه و از خاندان هاى با شخصيّت و از پيشگامان در اسلام بودند، كه در خدمت امام علي(عليه السلام) در برابر گروهى قيام كردند كه در واقع بازماندگان دوران جاهليّت و فرومايگان و فرصت طلبان و دنيا دوستانى بودند كه با جوايز و بخشش هاى بى حساب و كتاب معاويه، به ميدان آمده بودند و در رأس آنها «عمرو بن عاص» بود كه رشوه كلانش را كه همان حكومت مصر بود، در برابر حضور در اين ميدان و فتنه انگيزى هاى شيطانى گرفت.
بنابراين، تعبيرات امام(عليه السلام) درباره لشكر شام و لشكر كوفه هرگز جنبه تشويق و تعارف بى محتوا نداشته؛ بلكه عين واقعيّت بوده است.(14)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.