پاسخ اجمالی:
دروغ، آثار اجتماعی و معنوی بسیاری دارد که به گوشه ای از آنها اشاره می کنیم: 1- رسوايى و از دست دادن پايگاه اجتماعى و اعتماد مردم؛ بر اساس تجربه، دروغ را نمى توان براى مدت طولانى پنهان داشت؛ زیرا ارتباط حوادث با یکدیگر، سبب می شود سرانجام حقیقت برملا شود. 2- گاهی فرد براى مخفى ساختن یک دروغ، مجبور می شود دروغ هاى ديگرى بگويد يا دست به كارهاى خطرناكى بزند. 3- دروغ انسان را به نفاق مى كشاند. 4- عادت كردن به دروغ گويى سبب فقر و تنگدستى است. و ... .
پاسخ تفصیلی:
نخستين اثر زيان بار دروغ، رسوايى، بى آبرويى و از دست دادن پايگاه اجتماعى و اعتماد مردم است. ضرب المثل معروفى مى گويد: دروغ گو حافظه ندارد، تجربه نشان مى دهد كه اگر مسأله بى اهميتى باشد ممكن است فراموش شود، ولى اگر مسأله مهمى باشد سرانجام واقعيت خود را نشان داده و راز دروغگو فاش مى شود، نه به خاطر اين كه دروغگو حافظه ندارد، بلكه به خاطر اين كه دروغ چيزى نيست كه بتوان آن را به حافظه سپرد؛ زيرا وقوع يك حادثه، ارتباط زيادى به حوادث اطراف خود دارد و پيوندهاى علت و معلول با حوادث قبل و بعد و لوازم غير قابل اجتناب، آن حادثه را با ديگر حوادث مربوط مى سازد. كسى كه حادثه اى را به دروغ مى سازد مجبور است روابط ساختگى آن را با زمان و مكان و اشخاص و حوادث اطراف آن نيز بسازد، و از آنجا كه اين روابط حد و حسابى ندارد به فرض كه چند مورد آن را درست كند و به خاطر بسپارد در بقيه موارد درمانده مى شود. درست مانند داستان يوسف(عليه السلام) كه برادرانش به دروغ گفتند او را گرگ خورد و پيراهن او را به خونى آغشته و براى پدر آوردند، اما فراموش كردند كه پيراهن را از چندين جا پاره پاره كنند. سالم بودن پيراهن، پرده از كار آنان برداشته و دروغشان را آشکار كرد و يا مانند همسر عزيز مصر، هنگامى كه به دروغ ادعا كرد يوسف(عليه السلام) به دنبال او دويده و قصد تجاوز به او را داشته است، فراموش كرده بود كه در اين ماجرا، پيراهن يوسف(عليه السلام) از عقب پاره شده كه دليل روشنى است بر دروغ زليخا و اينكه او به دنبال يوسف(عليه السلام) دويده است. امروز بازپرسان آگاه به راحتى مى توانند با سؤال هاى پى در پى مربوط به يك حادثه و لوازم و خصوصيات آن، دروغ يا راست بودن يك ادعا را ثابت كنند و كمتر دروغ گويى مى تواند خود را از چنگال آن ها رهايى ببخشد. آرى دروغ گو نمى تواند حافظه داشته باشد و به هر حال سرانجام كارش رسوايى و بى آبرويى است.
از ديگر آثار دروغ اين است كه انسان را به دروغ هاى ديگر، يا گناهان ديگر دعوت مى كند، چرا كه دروغ گو براى مخفى ساختن دروغش گاه مجبور مى شود دروغ هاى زياد ديگرى بگويد يا دست به كارهاى خطرناكى بزند. سوّمين اثر زيان بار دروغ اين است كه به شخص دروغگو امكان مى دهد كه به طور موقت پرده اى بر خلافكارى هاى خود بيندازد در حالى كه اگر راست مى گفت ناچار بود آن اعمال را ترك كند.
چهارمين اثر زيان بار دروغ اين است كه انسان را تدريجاً به صفوف منافقان ملحق مى سازد زيرا دروغ خود شاخه اى از شاخه هاى نفاق است چرا كه دروغگو، خود را به چهره راست گويان در آورده و سخنش را به عنوان يك واقعيت القا مى كند در حالى كه درونش چيز ديگرى مى گويد اين دوگانگى ظاهر و باطن به طور تدريج به ساير اعمال و رفتار او سرايت کرده و از او منافقى تمام عيار مى سازد. اميرمؤمنان على(عليه السلام) در حديثى می فرمایند: «اَلْكِذْبُ يُؤَدِّى اِلَى النَّفاقِ»(1)؛ (دروغ انسان را به نفاق مى كشاند).
پنجمين اثر زيان بار دروغ آن است اگر كسى شايستگى ها و لياقت هاى فراوانى داشته باشد و بتواند از آن در پيش برد اهداف اجتماعى بهره برداری کند، ولى دروغگو باشد، كسى توانایی بهره گیری از آن شايستگى های او را ندارد، چرا كه انسان در برابر او در هر قدم مواجه با شك و ترديد مى شود. از این رو بعضى از روايات، دروغ گو را با مرده يكسان دانسته، و مى فرمايد: «اَلْكَذّابُ وَ الْمَيّتُ سَواءٌ فَاِنَّ فَضيلَةَ الْحَىِّ عَلَى الْمَيّتِ اَلثِّقَةُ بِهِ، فَاِذا لَمْ يُوْثَقُ بِكلامِهِ بَطَلَتْ حَياتُهُ»(2)؛ (دروغگو با مرده برابر است زيرا فضيلت زنده بر مرده اعتمادى است كه انسان به او دارد و هنگامى كه به سخن كسى اعتمادى نباشد گويى زندگى او باطل شده است).
ششمين پيامد زيان بار دروغ آن است که، انسان با استفاده از ابزار دروغ مى تواند كارهاى زشت ديگرى انجام دهد، انسان حسود، كينه توز، به واسطه دورغ مى تواند حسد، كينه و يا بخل خود را اعمال نمايند، همچنين در مورد بسيارى از گناهان ديگر، مثلا هنگامى كه كسى از او تقاضاى وام مى كند به دروغ مى گويد من خودم امروز براى زندگى وام گرفتم، يا هنگامى كه براى معرفى شخصى به او مراجعه مى كنند به خاطر حسد و كينه توزيش مى گويد آن شخص آدم بى اعتبارى است، در حالى كه در واقع مرد معتبرى است.
هفتمين اثر زيانبار دروغ، در علوم و دانش ها ظاهر مى گردد، اگر افراد محققى در يك يا چند مورد دروغ بگويند تمام تحقيقات و كتاب هاى علمى خود را از اعتبار مى اندازند، و اگر اين عمل شيوع پيدا كند اعتمادى بر تحقيقات و علوم ديگران باقى نخواهد ماند و كاروان علم و دانش بشرى متوقف مى شود. و آثار زيانبار ديگرى كه با دقت در زندگى دروغگويان مى توان به آن پى برد.
اضافه بر اين آثار كه جنبه اجتماعى دارد، پيامدهاى سوء معنوى نيز بر دروغ مترتب مى شود كه در روايات اسلامى به آن اشاره شده است. از جمله اين كه: امام على بن موسى الرّضا(عليه السلام) در حديثى، دروغ را سبب دوری فرشتگان از انسان دانسته می فرماید: «اِذا كَذِبَ الْعَبْدُ كِذْبَةً تَباعَدَ المَلَكُ مِنْهُ مَسيرَةَ ميل مِنْ نَتِنِ ماجاءَبِهُ»(3)؛ (هنگامى كه انسان دروغى بگويد به خاطر بوى بدى كه از عمل او برمى خيزد به اندازه يك ميل فرشته از او دور مى شود).
امام صادق(عليه السلام) در حديثى، دروغ را سبب محرومیت انسان را از نماز شب دانسته، و مى فرماید: «اِنَّ الرَّجُلَ لَيَكْذِبُ الْكِذْبَةَ فَيُحرَمُ بِها صَلاةَ الْلَيْلِ، فَاِذا حُرِمَ صَلاةُ اللَيْلِ حُرِمَ بِها الرِّزْق»(4)؛ (گاه انسان دروغى مى گويد و از نماز شب محروم مى شود، و هنگامى كه از نماز شب محروم مى شود از روزى [وسيع] محروم مى گردد). امام صادق(عليه السلام) در حديثى، دروغ را مانعی در برابر قبولى بعضى از عبادات دانسته، همان گونه كه درباره روزه داران، می فرمایند: «فَاِذا صُمْتُمْ فَاحْفَظُوا اَلْسِنَتَكُمْ عَنِ الْكِذْبِ وَ غَضُّوا اَبْصارَكُمْ»(5)؛ (هنگامى كه روزه مى گيريد زبان را از دروغ حفظ كنيد، و چشمان خود را [از نگاه گناه آلود] فرو گيريد). اين حديث دليل بر آن است كه اين گونه اعمال از ارزش روزه مى كاهد. ديگر اين كه دروغ گفتن گاه سبب قطع بركات الهى از انسان مى شود، چنان كه امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) در حديثى مى فرمایند: «اِذا كَذِبَ الْوُلاةُ حُبِسَ الْمَطَرُ»(6)؛ (هنگامى كه زمامداران دروغ بگويند باران قطع مى شود).
در روايات آثار دیگری براى دروغ ذکر شده كه ممكن است دارای جنبه های معنوى، اجتماعى و ظاهرى باشد، از آن جمله روايات متعددى كه دروغ را سبب کاهش روزى انسان و فقر و تنگدستى معرفی کرده اند. در حديثى اميرمؤمنان على(عليه السلام) می فرمایند: «اِعْتِيادُ الْكِذْبِ يُورِثُ الْفَقْرُ»(7)؛ (عادت كردن به دروغ گويى سبب فقر و تنگدستى است). رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) در این رابطه می فرمایند: «اَلْكِذْبُ يُنَقِّصُ الرِّزْقَ»(8)؛ (دروغ از روزى انسان مى كاهد). اين كاهش رزق، ممكن است از آثار زيانبار معنوى، و يا از آثار ظاهرى و اجتماعى دروغ باشد، چرا كه دروغگو اعتماد مردم را از دست مى دهد و بااز دست دادن اعتماد عمومى، فعاليت اقتصادى او محدود مى شود، و همين امر سبب نقصان رزق و روزى او مى شود.(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.