پاسخ اجمالی:
برای درمان بیماری های اخلاقی باید از دو طریق علمی و عملی اقدام کرد. در طریق علمی، باید پیامدهای آن رذیله را بررسی کرد. هر فرد با تحلیل آثار لجاجت، درک می کند که این صفت، انسان را از خدا و خلق دور می کند، و راه تكامل را به روى او می بندد. در طریق عملی نیز با مطالعه سرگذشت اقوام گذشته و زندگی بزرگان می توان راهکارهای مبارزه و عبرتهای مفیدی بدست آورد. همچنین از بین بردن ریشه های لجاجت، مثل جهل، ریاکاری و ...، دوری از کارهای لجوجانه و افراد لجباز کمک می کند تا کم کم ریشه این رذیله در وجود انسان بخشکد.
پاسخ تفصیلی:
درمان بيماريهاى اخلاقى و روانى از دو طريق امکان پذیر است، نخست از طريق علمى و بررسى پيامدهاى سوء آن رذيله اخلاقى، به این طریق، كسى كه آثار منفى بهانه جوئى و لجاجت را با تحليل عميق خود دريابد، و بداند اين صفت رذيله انسان را از خدا و خلق خدا دور کرده، و راه تكامل را به روى او می بندد، او را در اجتماع منزوى ساخته و از درك حقايق محروم مى نمايد و در واقع حجاب ضخيمى بر عقل انسان مى گستراند، این آمادگی در او پیدا می شود تا از اين خوى زشت فاصله گرفته و ريشه هاى گنديده آن را از سرزمين روح خود بركند. و نيز آگاه باشد كه لجاجت و بهانه جوئى با ايمان سازگاری ندارد، امام صادق(عليه السلام) در حديثى می فرماید: «سِتَّةٌ لا تَكُونُ فى المُؤمِنِ قيْلَ وَ ما هى؟ قالَ العُسْرُ وَ النَّكْدُ وَ اللَجاجَةُ وَ الكِذْبُ وَ الْحَسَدُ وَ الْبَغىُ»(1)؛ (شش چيز است كه در افراد با ايمان وجود ندارد پرسيدند آن شش چيز كدام است؟ فرمود: سخت گيرى و بخل و لجاجت و دروغ و حسد و ظلم).
طريق ديگر مبارزه، راهكارهاى عملى است، يعنى هنگامى كه مقدمات ابراز اين صفت در او پيدا شود بلافاصله سعى می كند حق را پذيرا شده و از گوينده تشكر كند. او اگر از خود سرسختى نشان ندهد، و هرگز يك سخن را از سر لجاجت تكرار نكند، و اگر يك بار بر زبان او جارى شد بلافاصله سكوت كند و خود را از وسوسه شيطان به خدا بسپارد، با تکرار اين برنامه عملى، تدريجاً از شدّت لجاجت او كاسته شده و در ادامه سبب ريشه کن شدن آن خواهد شد.
با افراد لجوج نشست و برخاست نكند و به جدال و «مراء» ننشيند و به بحث و مجادله نپردازد، حالات بزرگان پيشين را مطالعه كند تا درک کند كه چگونه بزرگان حرف حق را حتى از يك كودك يا غلام وبرده مى پذيرفتند و اگر شاگردی از آنان ايرادى مى گرفت، با دقت به ايراد شاگرد توجه می کردند و با عنايت و احترام پذيرا مى شدند. از سوی دیگر، رياكارى، جهل و نادانى یکی دیگر از انگيزه هاى لجاجت است و هر اندازه فرد در اصلاح خويش، از اين دوصفت رذيله بكاهد، بی شک از لجاجت او كاسته خواهد شد. همچنین مطالعه حالات اقوام پيشين، كه در برابر انبيا به لجاجت برخاستند و كفر را بر ايمان ترجيح دادند، چگونه گرفتار عذاب هاى الهى شدند، و نیز در یاد داشته باشد و بداند سرانجام لجاجت، گرفتاری در عذاب اخروی است، و در زندگى دنيا نیز به رنج و سختی خواهد افتاد، همانند داستان گاو بنى اسرائيل، كه لجاجت در برابر دستور موسى(عليه السلام) سبب شد بنى اسرائيل همه سرمایه خود را به عنوان بهاى آن گاو با ويژگى هاى خاصش بپردازند، تا آنجا كه گروهى از آنها به گدایى افتادند و نزد موسى(عليه السلام) رفتند و اعتراف كردند كه بخاطر لجاجت هرچه داشتيم از دست داديم براى ما دعا كن تا خداوند روزى ما را وسيع كند.(2)،(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.