پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) با توجه به طولانی بودن سفر آخرت و تهیه «زاد و توشه» می فرماید: «راهى طولانى و پر مشقت در پيش دارى، در اين راه از تلاش صحيح و فراوان و توشه كافى كه تو را به مقصد برساند بى نياز نيستى، بايد در اين راه سبكبار باشى، پس بيش از حدِ توانت مسئوليت اموال دنيا را بر دوش مگير؛ زيرا سنگينى آن مايه مشقّت و وبال تو مي شود، هرگاه در زمان داشتن قدرت، نيازمندى را يافتى كه مى تواند زاد و توشه تو را براى روز رستاخيز به دوش گيرد و فردا كه به آن نيازمندي به تو برگرداند، غنيمت بشمار و بيشترِ اين زاد و توشه را بر دوش او بگذار، اگر كسى را پيدا كنى كه در حال بى نيازيت از تو وام بگيرد و در روز سختى ادا كند، غنيمنت بشمار».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در بخشی از نامه 31 «نهج البلاغه» که خطاب به امام حسن(علیه السلام) نوشته شده، به طولانى بودن سفر آخرت و نياز شديد به تهيه «زاد و توشه» براى اين سفر از طاعات و كارهاى خير به ويژه انفاق در راه خدا اشاره كرده است. نخست مى فرمايد: ([فرزندم!] بدان راهى بس طولانى و پر مشقت در پيش دارى)؛ «وَ اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَكَ طَرِيقاً ذَا مَشَقَّةٍ بَعِيدَةٍ وَ أَهْوَالٍ شَدِيدَةٍ».
پيمودن راه هاى دنيا، هرچند طولانى و مشقت بار باشد در برابر راه آخرت سهل و آسان است. راه آخرت بسيار پر پيچ و خم و از گردنه هاى صعب العبور فضايل اخلاقى و مبارزه با هواهاى نفسانى مى گذرد و گاه پيمودن يكى از آنها سال ها وقت مى طلبد.
امام(عليه السلام) بعد از اين هشدار، لزوم تهيه زاد و توشه براى اين سفر را گوشزد مى كند و مى فرمايد: (در اين راه [پر خوف و خطر] از كوشش و تلاش صحيح و فراوان و توشه كافى كه تو را به مقصد برساند بى نياز نيستى، به علاوه بايد در اين راه سبكبار باشى [تا بتوانى به مقصد برسى])؛ «وَ أَنَّهُ لَا غِنَى بِكَ فِيهِ عَنْ حُسْنِ الْإِرْتِيَادِ(1)، وَ قَدْرِ بَلَاغِكَ(2) مِنَ الزَّادِ، مَعَ خِفَّةِ الظَّهْرِ». اساس اين زاد و توشه همان است كه در «قرآن مجيد» آمده است، آنجا كه مى فرمايد: «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزّادِ التَّقْوَى»(3)؛ (و زاد و توشه تهيه كنيد، و بهترين زاد و توشه تقوی و پرهيزكارى است).
تعبير به «حُسْنِ الْإِرْتِيَادِ» با توجّه به اينكه ارتياد به معناى طلب كردن است، مفهومش حسن طلب يا به عبارت ديگر تدبير و مديريت صحيح در طريقه تهيه زاد و توشه براى سفر آخرت است. تعبير به «خِفَّةِ الظَّهْرِ»؛ (سبك بودن پشت) اشاره به چيزى است كه در «قرآن مجيد» آمده مى فرمايد: «وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالاً مَّعَ أَثْقالِهِم»(4)؛ (آنها بار سنگين [گناهان] خويش را بر دوش مى كشند و [همچنين] بارهاى سنگين ديگرى را اضافه بر بارهاى سنگين خود). امام(عليه السلام) به فرزندش مى گويد كه هرگز مانند آنان نباشد و تا مى تواند پشت خود را از اين بار سبك گرداند.
در خطبه بيست و يكم «نهج البلاغه» نیز، اين عبارتِ بسيار كوتاه و پر معنا آمده است: «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا»؛ (سبكبار باشيد تا به قافله برسيد). در زمان هاى گذشته كه قافله ها به راه مى افتادند و به گردنه هاى صعب العبور مى رسيدند گران باران وا مى ماندند و چون قافله نمى توانست به جهت رسيدن آنها توقف كند، به مسير خود ادامه مى داد و آنها تنها در بيابان مى ماندند و طعمه خوبى براى دزدان و گرگان بيابان بودند.
امام(عليه السلام) پس از اين مقدمه كوتاه و پر معنا مسائل مالى و انفاقِ فى سبيل الله را - كه از مهمترين زاد و توشه هاى قيامت است - عنوان مى كند و مى فرمايد: (بنابراين بيش از حدِ توانت مسئوليت اموال دنيا را بر دوش مگير؛ زيرا سنگينى آن مايه مشقّت و وبال تو خواهد بود)؛ «فَلَا تَحْمِلَنَّ عَلَى ظَهْرِكَ فَوْقَ طَاقَتِكَ، فَيَكُونَ ثِقْلُ ذَلِكَ وَبَالًا عَلَيْكَ».
اشاره به اينكه آنقدر ذخيره كن كه براى نياز تو كافى باشد و بتوانى فرداى قيامت پاسخگوى آن باشى و گرنه همچون بار سنگينى بر دوش تو خواهد بود؛ بارى كه از آن استفاده نمى كنى و فقط رنج آن را مى كشى.
سپس امام(عليه السلام) با تعبير جالبى دعوت به انفاق فى سبيل الله مى كند و مى فرمايد: (هرگاه در زمانى كه قدرت دارى، نيازمندى را يافتى كه مى تواند زاد و توشه تو را براى روز رستاخيز به دوش گيرد و فردا كه به آن نيازمند مى شوى به تو بازپس گرداند، آن را غنيمت بشمار و [هر چه زودتر] و بيشتر اين زاد و توشه را بر دوش او بگذار)؛ «وَ إِذَا وَجَدْتَ مِنْ أَهْلِ الْفَاقَةِ مَنْ يَحْمِلُ لَكَ زَادَكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، فَيُوَافِيكَ بِهِ غَداً حَيْثُ تَحْتَاجُ إِلَيْهِ فَاغْتَنِمْهُ وَ حَمِّلْهُ إِيَّاهُ، وَ أَكْثِرْ مِنْ تَزْوِيدِهِ وَ أَنْتَ قَادِرٌ عَلَيْهِ». آن گاه مى افزايد: (زيرا ممكن است روزى در جستجوى چنين شخصى بر آيى و پيدايش نكنى)؛ «فَلَعَلَّكَ تَطْلُبُهُ فَلَا تَجِدُهُ».(5)
امام(عليه السلام) در پايان اين بخش از وصيّت نامه براى تشويق به انفاق در راه خدا از تعبير ديگرى استفاده كرده مى فرمايد: ([و همچنين] اگر كسى را پيدا كنى كه در حال غنی و بى نيازيت از تو وام بگيرد و اداى آن را براى روز سختى و تنگدستى تو بگذارد، آن را غنيمنت بشمار)؛ «وَ اغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَكَ فِي حَالِ غِنَاكَ لِيَجْعَلَ قَضَاءَهُ لَكَ فِي يَوْمِ عُسْرَتِكَ».
حاصل اينكه انسان عاقل و هوشيار بايد از وجود دو كس بهره بگيرد: كسى كه داوطلبانه و رايگان بار سنگين توشه انسان را بر دوش مى گيرد و با شادى و خوشحالى آن را به مقصد مى رساند و ديگر كسى كه در هنگام بى نيازى انسان به مال، بخشى از اموال او را وام مى گيرد و در آن زمان كه شديداً به آن نيازمند است بازپس مى دهد. آرى چنين است حال كسانى كه در راه خدا انفاق مى كنند و تعبيرى جالب تر و زيباتر از اين پيدا نمى شود. تعبير دوم برگرفته از «قرآن مجيد» است آنجا كه مى فرمايد: «مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثيرَة»(6)؛ (كيست كه به خدا قرض نيكويى دهد، [و بدون منت، انفاق كند]، تا خداوند آن را براى او، چندين برابر كند؟). البتّه آيه مسئله وام دادن را با نكته اضافه اى بيان مى دارد و آن اينكه خداوند وامى را كه از بندگانش مى گيرد دو چندان يا چند برابر به آنها باز پس مى دهد. تعبير اوّل را هم احتمالا بتوان از آيات شريفه سوره «بلد» استنباط كرد آنجا كه مى فرمايد: «فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ * فَكُّ رَقَبَة * أَوْ إِطْعامٌ فِى يَوْم ذِى مَسْغَبَة...».(7)
شايان توجّه است كه مرحوم صدوق در كتاب «علل الشرايع»، روايت جالبى متناسب با وصيّت نامه بالا نقل مى كند كه «سفيان بن عُيَيْنَه» مى گويد: زُهرى (يكى از تابعين معروف) در شبى سرد و بارانى حضرت على بن الحسين(عليه السلام) را ديد كه آرد بر دوش خود حمل مى كند عرض كرد: يابن رسول الله اين چيست؟ فرمود: «أُرِيدُ سَفَراً أُعِدُّ لَهُ زَاداً أَحْمِلُهُ إِلَى مَوْضِع حَرِيز»؛ (سفرى در پيش دارم كه زاد و توشه آن را به جاى مطمئنى نقل مى كنم) زُهرى گفت: غلام من در خدمت شماست آن را براى شما حمل مى كند. امام(عليه السلام) قبول نكرد، زُهرى گفت: من خودم آن را بر دوش حمل مى كنم تو والا مقام تر از آنى كه بخواهى چنين بارى را بر دوش حمل كنى. امام(عليه السلام) فرمود: «لَكِنِّي لاَ أَرْفَعُ نَفْسِي عَمَّا يُنْجِينِي فِي سَفَرِي وَ يُحْسِنُ وُرُودِي عَلَى مَا أَرِدُ عَلَيْهِ أَسْأَلُكَ بِحَقِّ اللهِ لَمَّا مَضَيْتَ لِحَاجَتِكَ وَ تَرَكْتَنِي»؛ (لكن من خودم را والاتر از آن نمى دانم كه آنچه مرا در سفرم نجات مى بخشد و ورودم را بر آنچه مى خواهم نيكو مى سازد بر دوش حمل كنم. تو را به خدا سوگند مى دهم به دنبال كار خود بروى و مرا به حال خود رها سازى). زُهرى به دنبال كار خود رفت بعد از چند روز امام(عليه السلام) را ديد، عرض كرد: اثرى از سفرى كه فرموديد نمى بينم، امام(عليه السلام) فرمود: «بَلَى يَا زُهْرِيُّ لَيْسَ مَا ظَنَنْتَ وَ لَكِنَّهُ الْمَوْتُ وَ لَهُ كُنْتُ أَسْتَعِدُّ إِنَّمَا الاْسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ تَجَنُّبُ الْحَرَامِ وَ بَذْلُ النَّدَى وَ الْخَيْرِ»(8)؛ (آن سفرى كه تو گمان كردى نيست منظورم سفر آخرت است و من براى آن آماده مى شوم و آماده شدن براى اين سفر با پرهيز از حرام و انفاق در راه هاى خير حاصل مى شود).(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.