پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) درباره لزوم داشتن صبر و استقامت می فرماید: «خويشتن را بر استقامت در برابر مشكلات عادت ده كه شكيبايى در راه حقّ، اخلاق بسيار نيكويى است». بايد دانست بسيارى از فضائل اخلاقى جز با رياضت نفس و عادت دادن خويش حاصل نمى گردد و از آنجا كه صبر و استقامت در برابر مشكلات خميرمايه تمام پيروزى هاست و طبق بعضى از روايات صبر نسبت به ايمان همچون سر است نسبت به تن، بايد به هر قيمتى كه شده آن را به دست آورد.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در بخشی از نامه 31 «نهج البلاغه» به فرزند دلبندش امام حسن(علیه السلام) مى فرمايد: (خويشتن را بر استقامت در برابر مشكلات عادت ده كه استقامت و شكيبايى در راه حقّ، اخلاق بسيار نيكويى است)؛ «وَ عَوِّدْ نَفْسَكَ التَّصَبُّرَ(1) عَلَى الْمَكْرُوهِ، وَ نِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُّرُ فِي الْحَقِّ».
جمله «عَوِّدْ نَفْسَكَ ... » اشاره به اين است كه صبر و استقامت در مقابل مشكلات چيزى است كه با تمرين به دست مى آيد، در واقع بايد آنقدر تمرين كنى و خويشتن را عادت دهى تا خُلق و خوى تو گردد.
فقره «نِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُّرُ فِي الْحَقِّ» اشاره به اين است كه هر كار مثبتى با مشكلات و موانعى روبروست. هرگاه انسان صبر و استقامت بر حقّ نداشته باشد، هرگز نمى تواند به آن دست يابد. چيدن يك گل بدون تحمل نيشِ خار ميسر نيست و برداشتن اندكى عسل از كندو غالباً با نيش زنبور همراه است. اگر استقامت در برابر مشكلات نباشد هيچ هدف مقدّسى به انجام نمى رسد.
در اينجا سزاوار است به اشعار پرمعنايى كه ابوالاسود سروده است توجّه كنيم:
«تَعَوّدُت مَسَّ الضُّرِّ حَتّى أَلَفْتُهُ *** وَ أَسْلَمَني طُولُ الْبَلاءِ إلَى الصَّبْرِ
وَ وَسَّعَ صَدْري لِلاَْذى كَثْرَةُ الاْذى *** وَ كانَ قَديماً قَدْ يَضيقُ بِهِ صَدْري
إذا أَنَا لَمْ أَقْبَلْ مِنَ الدَّهْرِ كُلَّ ما *** أُلاقيهِ مِنْهُ طالَ عَتْبي عَلَى الدَّهْرِ»
(من خود را به درد و رنج ها عادت دادم تا به آن انس گرفتم و ادامه مشكلات مرا به صبر عادت داد.
فزونى رنج ها سينه مرا براى تحمل رنج گشاده ساخت، هرچند در گذشته در برابر آن تنگى سينه احساس مى كردم.
من فكر مى كنم اگر من همه حوادث جهان را [از تلخ و شيرين] نپذيرم، پيوسته بايد دنيا را سرزنش كنم).(2)
جمله «وَ عَوِّدْ نَفْسَكَ التَّصَبُّرَ عَلَى الْمَكْرُوهِ» اشاره به يك اصل مهم اخلاقى است و آن اينكه انسان هايى كه تربيت اخلاقى نشده اند در آغاز كار پذيرش اصول اخلاق براى آنها آسان نيست و بايد آن را بر نفس خود تحميل كنند و پيوسته تكرار نمايند. اين فعل مكرر سبب مى شود كه آن امر اخلاقى به صورت عادت در آيد و ادامه اين عادت سبب مى شود كه به صورت ملكه نفسانى ظاهر گردد؛ يعنى تدريجاً در درون عمق جان انسان نفوذ كند و روح را به رنگ خود در آورد.
حديث «الخَيْرُ عَادَةٌ» و حديث «العَادَةُ طَبْعٌ ثَانٍ» كه در «غررالحكم» در لابلاى كلام امير مؤمنان علي(عليه السلام) آمده، اشاره به همين معناست.
تفاوت تَصبُّر با صبر اين است كه شخص صبور واقعاً اهل صبر است؛ اما تَصبُّر در مورد كسى است كه هنوز اهل صبر نشده و خود را به آن وادار مى كند.
اصولا بسيارى از فضائل اخلاقى هستند كه جز با رياضت نفس و عادت دادن خويش حاصل نمى گردد و از آنجا كه صبر (استقامت در برابر مشكلات) خميرمايه تمام پيروزى هاست و طبق بعضى از روايات صبر نسبت به ايمان همچون سر است نسبت به تن، بايد به هر قيمتى است آن را به دست آورد و به گفته شاعر:
«صبر را با حق قرين كرد اى فلان *** آخر و العصر را آگه بخوان
صد هزاران كيميا حق آفريد *** كيميايى همچو صبر آدم نديد».(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.