پاسخ اجمالی:
ایشان می فرمایند: «اگر زكات، زكات طلا و نقره بود هر چه داد بپذير [اما در مورد حيوانات] آنها را به دو بخش تقسيم كن و صاحب مال را مخير كن كه يك قسمت را برگزيند و بعد از انتخاب، متعرض آنچه او انتخاب كرده نشو. سپس باقيمانده را نيز به دو بخش تقسيم كن و باز او را مخير نما و پس از انتخاب، متعرض آنچه برگزيده نشو و همچنان اين تقسيم را ادامه بده تا باقيمانده به اندازه حق خداوند در مال او باشد آن گاه حق خدا را از او بگير، و اگر صاحب مال پشيمان شد و تقاضاي تقسيم مجدد كرد بپذير و تقسيم را مثل بار اوّل، تكرار كن تا حق خدا را در مال او دريافت دارى، هرگز حيوان مسنّ، فرتوت، بيمار و معيوب را به عنوان زكات نپذير».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(علیه السلام) در بخشی از نامه 25 «نهج البلاغه» - که همواره به دست مأموران جمع آوری زکات می دادند - می فرماید: (اگر زكات، زكات طلا و نقره [درهم و دينار و يا قيمت زكات غلات بود] هرچه مى دهد بپذير [و با او درباره كم و زياد آن گفتگو نكن، او به تو اعتماد كرده تو هم به او اعتماد كن])؛ «فَخُذْ مَا أَعْطَاكَ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ فِضَّةٍ». (و اگر گوسفند و گاو و شترى دارد بدون اذن او داخل نشو؛ زيرا بيشتر آنها از آنِ اوست)؛ «فَإِنْ كَانَ لَهُ مَاشِيَةٌ(1) أَوْ إِبِلٌ فَلَا تَدْخُلْهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ فَإِنَّ أَكْثَرَهَا لَهُ». سپس مى افزايد: (آن گاه كه داخل شدى همچون شخص مسلّط و سخت گير نسبت به او رفتار نكن، چهارپايى را فرار نده و ناراحت نساز و صاحبش را درباره آن ناراحت نكن)؛ «فَإِذَا أَتَيْتَهَا فَلَا تَدْخُلْ عَلَيْهَا دُخُولَ مُتَسَلِّطٍ عَلَيْهِ وَ لَا عَنِيفٍ(2) بِهِ، وَ لَا تُنَفِّرَنَّ بَهِيمَةً وَ لَا تُفْزِعَنَّهَا(3)، وَ لَا تَسُوأَنَّ صَاحِبَهَا فِيهَا».
منظور از اين جمله آن است كه احترام مالكان اموال را در مورد اموالشان حفظ كن، سر زده وارد آغل گوسفندان يا شتران نشو و به صورت افراد طلبكار و زورگو چيزى را مطالبه نكن حتى نسبت به چهارپايان نيز مدارا نما؛ حركت يا صدايى كه باعث وحشت آنها شود انجام مده، چرا كه هم اين حيوانات و هم صاحب آنها ممكن است ناراحت شوند. و اين نهايت محبّت و ادبى است كه امام(عليه السلام) به آن توصيه مى كند كه حتى حقوق حيوانات هم به هنگام جمع آورى زكات رعايت بشود، چه رسد به حقوق و احترام انسان ها.
آن گاه براى اينكه تقسيم عادلانه باشد و در انتخاب گوسفند يا شترِ زكات نگرانى براى صاحبان اموال پيدا نشود و در انتخاب، اجحاف و ظلمى بر مالك و بيت المال حاصل نگردد، دستور به قرعه كشى مى دهد و هنگام قرعه كشى انتخاب را به صاحب مال وا مى گذارد و مى فرمايد: ([به هنگام گرفتن حق بيت المال] حيوانات را به دو بخش تقسيم كن سپس صاحب مال را مخير كن كه يك قسمت را برگزيند و بعد از انتخاب، متعرض آنچه او انتخاب كرده نشو. سپس باقيمانده را نيز به دو بخش تقسيم كن و باز او را مخير نما [تا يكى را انتخاب كند] و هرگاه يكى را برگزيد در اين انتخاب نيز متعرض آنچه برگزيده نشو و همچنان اين تقسيم را ادامه مى دهى [و صاحب مال را مخير مى سازى يكى را انتخاب كرده كنار بگذارد] تا آنجا كه باقيمانده به اندازه [زكات و] حق خداوند در مال او باشد آن گاه حق خدا را از او بگير)؛ «وَ اصْدَعِ(4) الْمَالَ صَدْعَيْنِ ثُمَّ خَيِّرْهُ، فَإِذَا اخْتَارَ فَلَا تَعْرِضَنَّ لِمَا اخْتَارَهُ، ثُمَّ اصْدَعِ الْبَاقِيَ صَدْعَيْنِ، ثُمَّ خَيِّرْهُ، فَإِذَا اخْتَارَ فَلَا تَعْرِضَنَّ لِمَا اخْتَارَهُ، فَلَا تَزَالُ كَذَلِكَ حَتَّى يَبْقَى مَا فِيهِ وَفَاءٌ لِحَقِّ اللَّهِ فِي مَالِهِ، فَاقْبِضْ حَقَّ اللَّهِ مِنْهُ». آن گاه امام(عليه السلام) می فرماید: (و اگر صاحب مال پشيمان شد و از تو تقاضا كرد كه تقسيم را تجديد كنى، تقاضاى او را بپذير و آن دو دسته را با هم بار ديگر مخلوط كن سپس همان گونه كه در بار اوّل انجام دادى، تقسيم را تكرار كن تا حق خدا را در مال او دريافت دارى)؛ «فَإِنِ اسْتَقَالَكَ(5) فَأَقِلْهُ، ثُمَّ اخْلِطْهُمَا ثُمَّ اصْنَعْ مِثْلَ الَّذِي صَنَعْتَ أَوَّلًا حَتَّى تَأْخُذَ حَقَّ اللَّهِ فِي مَالِهِ».
در اينجا دو نكته حائز اهمّيّت است: نخست اينكه مفهوم جمله هاى بالا اين نيست كه به هنگام تقسيم كردن خوب ها را در يك بخش قرار بدهند و متوسط ها را در بخش ديگر آن گاه مالك را مخير سازند كه يكى از آن دو بخش را انتخاب كند؛ زيرا اولا معمولا گوسفندان يا شتران در شرايط عادى مخلوط هستند و به هنگام تقسيم، طبعا بخشى از خوب در يك طرف و بخشى در طرف ديگر قرار مى گيرد. ثانياً اين كار نوعى قرعه كشى است و در مفهوم قرعه كشى اين جمله نهفته است كه بايد تقسيمى نسبتاً عادلانه صورت گيرد و بعد يكى از دو بخش را به وسيله قرعه يا انتخاب شخصى جدا كنند.
نكته ديگر اينكه مى دانيم كه در زكات شتر، سن و سالِ آنها در مقدار زكات تأثير دارد و مثل زكاتِ گوسفند نيست، بنابراين يا بايد مسئله سن و سال در اين تقسيم كردن رعايت گردد و يا بگوييم كه اين نوع تقسيم ناظر به مسئله زكات گوسفند و گاو است.
در ضمن از مجموع اين كلام، اين مطلب استفاده مى شود كه در پرداخت زكات هم مى توان قيمت را محاسبه كرد (به قرينه تعبير به ذهب و فضّه كه در آغاز اين كلام آمد)؛ زيرا سخن تنها از زكاتِ درهم و دينار نيست؛ بلكه منظور مطلق زكات است) و هم مى توان از عين مالى كه زكات به آن تعلق گرفته پرداخت.
اين نكته قابل توجّه است كه در روايات اسلامى و كلمات فقها حيوانات ممتاز؛ مانند گوسفند پروارى و شترهاى پرارزش و حيوان باردار و حيوانات نر كه براى بارور ساختن حيوانات ماده از آنها استفاده مى شود، استثنا شده اند؛ يعنى مأمور جمع آورى زكات براى جلب محبّت صاحبان اين اموال، نخبه ها را به خودشان واگذار مى كند تا زكات را با طيب خاطر بپردازند.(6)
آن گاه امام(عليه السلام) دستور مى دهد كه پنج نوع از حيواناتى كه به نحوى ناقص و كم ارزش هستند به عنوان زكات انتخاب نشود؛ مى فرمايد: (هرگز حيوان مسنّ و فرتوت و دست و پا شكسته و بيمار و معيوب را به عنوان زكات نپذير)؛ «وَ لَا تَأْخُذَنَّ عَوْداً وَ لَا هَرِمَةً وَ لَا مَكْسُورَةً وَ لَا مَهْلُوسَةً(7) وَ لَا ذَاتَ عَوَارٍ(8)».
با توجّه به اينكه «عَوْد» و «هَرِم» هر دو به معناى حيوان پير است، به نظر مى رسد كه «عود» حيوانى است كه سنّى از آن گذشته و «هرم» به معناى پير و فرتوت است؛ يعنى چيزى فراتر از حيوان مسنّ.
«مهلوسه» گاه به معناى حيوان بيمار مسلول و گاه به معناى هرگونه حيوان بيمار تفسير شده است و مناسب معناى دوم است و حيوان «ذات عوار» به معناى حيوانى است كه عيب و نقصى دارد؛ مثلا فاقد چشم يا گوش يا مانند آن است.
شايان ذكر است كه فقها گفته اند: منظور از اين دستور آن است كه اگر تمام نصاب سالم بوده باشد نمى تواند حيوان ناسالمى را از جايى ديگر بياورد و به عنوان زكات بپردازد؛ ولى اگر تمام نصاب حيوان بيمار و معيوب است، مانعى ندارد زكات را از همان بپردازد و نيز اگر قسمتى معيوب و قسمتى سالم است، زكات به نسبت از سالم و معيوب گرفته مى شود و اين نشانه رعايت عدالت اسلامى در مسائل مربوط به بحث زكات است.(9)
گفتنى است كه اسلام از يك سو دستور مى دهد حيوانات معيوب، پير و فرتوت و بيمار را به عنوان زكات نپذيريد؛ زيرا ارزش زكات را به عنوان يك عبادت پايين مى آورد و به مقتضاى آيه «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»(10)؛ (هرگز به حقيقت نيكوكارى و قرب الى الله نمى رسيد مگر اينكه از آنچه دوست داريد در راه خدا انفاق كنيد)؛ و از سوي ديگر دستور مى دهد اموال نخبه و گران قيمت را در اختيار صاحب قيمت بگذاريد و به عنوان زكات نگيريد؛ زيرا بسيارى از مردم از اين كار ناراحت مى شوند و به مصداق «إِنْ يَسْأَلْكُمُوهَا فَيُحْفِكُمْ تَبْخَلُوا وَ يُخْرِجْ أَضْغَانَكُمْ»(11)؛ (چرا كه هرگاه اموال شما را طلب كند و بر آن تأكيد نمايد، بخل مى ورزيد؛ و كينه و خشم شما را آشكار مى سازد). و به اين ترتيب تعادل را در مسئله اداى زكات كاملا رعايت كرده است.(12)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.