پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در مقام «حمد و ستايش خدا» می فرماید: «ستايش ويژه خداوندى است كه حمد و ثنايش همه آفريده ها را فرا گرفته و سپاهش پيروز و مجد و عظمتش متعالى است»، سپس انگشت بر نعمت هاى مادّى و معنوى خداوند گذارده و در برابر آنها حمد خدا گفته و می فرماید: «او را به سبب نعمت هاى به هم پيوسته و بركات و فيض عظيمش مى ستايم، همان خداوندى كه حلمش عظيم است و به همين دليل [از خطاكاران] در مى گذرد و در آنچه حكم كرده و فرمان داده دادگر است و از آينده و گذشته با خبر، خداوندى كه به علم خود آفريدگان را ابداع كرده، و با حكمش آنها را ايجاد نموده است».
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) در بخش اوّل خطبه 191 «نهج البلاغه» كه از فصيح ترين خطبه هاى آن حضرت است از «حمد و ستايش خدا» آغاز مى كند و او را به سه ویژگی ستایش کرده و می فرماید: «ستايش ويژه خداوندى است كه حمد و ثنايش همه آفريده ها را فرا گرفته و سپاهش پيروز و مجد و عظمتش متعالى است»؛ «ألْحَمْدُ لِلّهِ الْفَاشِى(1) فِي الْخَلْقِ حَمْدُهُ، وَ الْغَالِبِ جُنْدُهُ، وَ الْمُتَعَالِي جَدُّهُ».
تعبير به «الْفَاشِى فِي الْخَلْقِ حَمْدُهُ»؛ كه از گستردگى حمد خداوند در ميان همه مخلوقات خبر مى دهد؛ ممكن است اشاره به اين باشد كه همه اقوام با ايمان او را حمد و ثنا مى گويند و يا اشاره به حمد و سپاسى است كه همه موجودات جهان به ويژه نعمت هاى پروردگار با زبان حال يا زبان قال، حمد و تسبيح او را مى گويند. پيروز بودن لشكر خدا از آن روست كه نه تنها فرشتگان الهى بلكه همه عالم سپاه و لشكر خداست و هيچ كس و هيچ چيز تاب مقاومت در برابر آنها را ندارد: «وَ للهِ جُنُودُ السَّماوَاتِ وَ الاْرْضِ».(2) جمله «وَ الْمُتَعَالِي جَدُّهُ»؛ برگرفته از آيه شريفه «وَ أَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا»(3) است و با توجّه به اينكه «جدّ» در اينجا به معناى عظمت است، اشاره به اين است كه عظمت ذات پاك او بسيار متعالى است.(4)
سپس انگشت بر نعمت هاى مادّى و معنوى خداوند گذارده و در برابر آنها حمد خدا گفته و می فرماید: (او را به سبب نعمت هاى به هم پيوسته و بركات و فيض عظيمش مى ستايم)؛ «أَحْمَدُهُ عَلَى نِعَمِهِ التُّؤَامِ(5)، وَ آلاَئِهِ الْعِظَامِ». با توجّه به اينكه «تؤام» (بر وزن غلام) جمع توأم (بر وزن جوهر) به معناى اشيايى است كه همراه با يكديگر است، اشاره به اين است كه نعمت هاى الهى اغلب نعمت هاى به هم پيوسته است، مثلا نعمت زبان هم وسيله گفتار است و هم عاملى براى هدايت غذا به زير دندان براى جويدن و هم وسيله بسيار مهمى براى فرو بردن غذا و هم چشيدن طعم ها و باخبر شدن از سلامت و فساد غذاها و همچنين نعمت هاى بى شمار ديگر و چه زيبا سروده است آن شاعر توانا:
فضل خداى را كه تواند شمار كرد؟ *** يا كيست آنكه شكر يكى از هزار كرد؟
آن صانع قديم كه بر فرش كائنات *** چندين هزار صورت الوان نگار كرد
بحر آفريد و برّ و درختان و آدمى *** خورشيد و ماه و انجم و ليل و نهار كرد
الوان نعمتى كه نشايد سپاس گفت *** اسباب راحتى كه نشايد شمار كرد
از چوب خشك ميوه و در نى شكر نهاد *** و از قطره دانه اى درر شاهوار كرد
اجزاى خاك مرده به تأثير آفتاب *** بستان ميوه و چمن و لاله زار كرد
چندين هزار منظر زيبا بيافريد *** تا كيست كو نظر ز سر اعتبار كرد
توحيد گوى او نه بنى آدمند و بس *** هر بلبلى كه زمزمه بر شاخسار كرد
لال است در دهان بلاغت زبان وصف *** از غايت كرم كه نهان و آشكار كرد(6)
ممكن است قرار گرفتن «آلاء» در مقابل «نعم» اشاره به نعمت هاى معنوى در مقابل نعمت هاى مادى باشد. سپس به معرفى خداوندى كه حمد و ستايش او را كرده مى پردازد و او را با پنج وصف مهم ياد مى كند كه هر يك به تنهايى مى تواند انگيزه حمد و ستايش باشد، مى فرمايد: (همان خداوندى كه حلمش عظيم است و به همين دليل [از خطاكاران] در مى گذرد و در آنچه حكم كرده و فرمان داده دادگر است و از آينده و گذشته با خبر، خداوندى كه به علم خود آفريدگان را ابداع كرده، و با حكمش آنها را ايجاد نموده است)؛ «الَّذِي عَظُمَ حِلْمُهُ فَعَفَا، وَ عَدَلَ فِي كُلِّ مَا قَضَى، وَ عَلِمَ مَا يَمْضِي وَ مَا مَضَى، مُبْتَدِعِ الْخَلاَئِقِ بِعِلْمِهِ، وَ مُنْشِئِهِمْ بِحُكْمِهِ».
اين اوصاف پنجگانه كه از فزونى حلم خداوند آغاز مى شود و به آفرينش خلايق و ابداع كائنات منتهى مى گردد، مهم ترين بخش از صفات خداست كه شامل علم و قدرت و عدالت و لطف و مرحمت است.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.