پاسخ اجمالی:
شکرگزاری دارای سه مرحله است: 1- شکر قلبی: شناخت نعمت و ارزش و اهميت آن. 2- شکر زبانی: سپاسگزاری زبانی از خداوند، با کلماتی که از عمق دل و جان بر می خیزد. 3- شکر عملی: این مرحله، مهم ترين شيوه شکرگزاری است؛ زيرا بسياری از افراد، زبان شاکری دارند اما در عمل کفران می کنند. شكر عملى نسبت به افراد متفاوت است و در هر جا به شكلى خواهد بود، مثلا: شکر پروردگار به ثنا و ستایش او، قدردانی از مافوق به پيروى صادقانه از او، و در مورد هم رديف به رعایت حق برادری در مورد او است.
پاسخ تفصیلی:
در واقع شكرگزارى همان قدردانى از نعمت است، خواه در عمل يا به وسيله زبان و يا بواسطه قلب باشد، و در مقابل، كفران و ناسپاسى به معني بى اعتنائى به نعمت ها و تحقير و تضييع آنها و عدم توجه به صاحب نعمت است. مهمترين بخش شكرگزارى، شكر عملى است، زيرا افراد بسياري با زبان شكر خدا را مى گويند، ولى در عمل كفران مى كنند. افرادي كه بواسطه اسراف، تبذير، بخل يا فخر فروشي بر ديگران و يا طغيان و سرمستي به وسيله نعمت هاى الهى، با ناسپاسي در طريق كفران نعمت گام بر مى دارند، اما در مقابل، آنان كه نعمت هاى الهى را كتمان نکرده و آشكار و پنهان انفاق مى نمايند، و با گسترش نعمت، تواضع آنها در مقابل خالق و خلق بيشتر مى شود و سعى دارند نعمت ها را در جاى خود مصرف کرده، و چيزى از آن را ضايع نکنند، آنها بندگانی شكرگزار و شايسته فزونى نعمت هستند.
روايات اسلامى با اشارات لطيفى به هر سه مرحله شكر مي پردازد. امام صادق(عليه السلام) در حديثى مي فرمايند: «مَنْ اَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِ بِنِعْمَة فَعَرَفَها بِقَلْبِهِ فَقَدْ اَدّى شُكْرَها»(1)؛ (كسى كه خداوند نعمتى به او بدهد و آن را در درون دل بشناسد، شكر آن را بجا آورده است). بديهى است شناخت نعمت و ارزش و اهميت آن، هم سبب شناسايى منعم و هم انگيزه اى براى شكر عملى و زبانى خواهد بود. آن حضرت در حديث ديگرى به يكى از اصحاب شان می فرمايند: «ما اَنْعَمَ اللّهُ عَلى عَبْد بِنِعْمَة صَغُرَتْ اَوْ كَبُرَتْ فَقالَ الْحَمْدُللّهِ اِلاّ اَدّى شُكْرَها»(2)؛ (هر نعمتى که خداوند، اعم از كوچك و بزرگ به كسى بدهد و او بگويد الحمدللّه، شكر آن نعمت را بجا آورده است). به يقين منظور از گفتن «اَلْحَمدللّه»، تنها لَقْلَقه زبان نيست، بلکه منظور حمدى است كه از عمق جان و درون دل برخيزد.
امام صادق(عليه السلام) در پاسخ يكى از دوستداران شان که پرسيد آيا شكر حدّ معيّنى دارد كه انسان وقتى آن را انجام دهد از شاكران محسوب شود. فرمود: آرى. آن مرد سؤال كرد چيست؟ فرمودند: «يَحْمِدُ للّهَ عَلى كُلِّ نِعْمَة عَلَيْهِ فى اَهْل وَ مال وَ اِنْ كانَ فى ما اَنْعَمَ اللّهُ عَلَيهِ فى مالِهِ حَق اَدّاهُ»(3)؛ (خدا را در برابر هر نعمتى كه در خانواده يا اموالش به او بخشيده سپاس مى گويد و اگر در آنچه خدا به او داده است حقّى [براى نيازمندان يا مصارف ديگر] بوده باشد، آن را ادا مى كند). و نيز اميرمؤمنان على(عليه السلام) در حديثى مى فرمايند: «شُكْرُ الْعالِمِ عَلى عِلْمِهِ، عَمَلَهُ بِهِ وَ بَذْلُهُ لِمُسْتَحَقِّهِ»(4)؛ (سپاسگزارى عالم در برابر علمى كه دارد اين است كه به آن عمل كند و آن را به افراد مستحق و شایسته بیاموزد).
اين ها اشاره به شكر عملى است كه در برابر هر نعمتى بايد انجام داد. به يقين عالمى كه به علمش عمل نمى كند، و يا از ديگران دريغ مى دارد، بنده ناسپاسى است و با زبان حال مى گويد: من لايق اين نعمت بزرگ نيستم. قابل توجه اين كه شكر عملى در افراد، متفاوت است و در هر جا به شكلى خواهد بود، اميرمؤمنان على(عليه السلام) در حديثی كوتاه و پر معنى، با اشاره به چهار نمونه از انواع شکر عملي، مى فرمايد: «شُكْرُ اِلهِكَ بِطوُلِ الثَّناءِ، شُكْرُ مَنْ فَوْقَكَ بِصِدْقِ الْوَلاءِ، شُكْرُ نَظيرِكَ بِحُسْنِ الاْخاءِ، شُكْرُ مَنْ دوُنَكَ بِسَيْبِ الْعَطاءِ»(5)؛ (شكر پروردگارت اين است كه دائماً ثنايش گويى، شكر كسى كه مافوق تو است به اين است كه در پيروى از او صادق باشى، شكر هم رديفت آن است كه مراتب اخوّت را به خوبى انجام دهى و شكر كسانى كه زيردست تو هستند به اين است كه از بخشش به آنها مضايقه نكنى).
از ديگر شاخه هاى شكر عملى اين است كه اگر انسان بر دشمنش پيروز شد، تا آنجا كه ممكن است و مشكلى ايجاد نمى كند، عفو و گذشت را شكرانه پيروزى خود قرار دهد؛ همانند اين سخن اميرمؤمنان على(عليه السلام) که مى فرمايد: «ِاذا قَدَرْتَ عَلى عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ»(6)؛ (هنگامى كه بر دشمنت پيروز شدى، عفو را شكرانه اين پيروزى قرار بده). اين نكته نيز شايان ذكر است كه يكى از بهترين طرق شكرگزاري، انفاق بخشي از نعمت ها در راه خدا است، همانند اين سخن امام على(عليه السلام)، که مى فرمايد: «اَحْسن شُكْرِ النِّعَمِ اَلانْعامُ بِها»(7)؛ (بهترين شكر نعمت ها بخشيدن از آن است).
عبادت و نيايش در برابر پروردگار نيز طريقه ديگرى براى شكرگزارى عملى است، بلكه مطابق احاديث اسلامى، بهترين انگيزه عبادت، شكرگزارى است، در حالى كه عبادت به انگيزه نعمت هاى بهشت، به عنوان عبادت تاجران، و انگيزه ترس از دوزخ به عنوان عبادت بندگان ذكر شده، لکن عبادت به انگيزه شكر، به عنوان عبادت آزادگان تعبير شده است، امام على(عليه السلام) در حديثی مي فرمايند: «اِنَّ قَوْمَاً عَبَدوُهُ شُكْرَاً فَتِلْكَ عِبادَةُ الاْحْرارِ».(8)،(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.