پاسخ اجمالی:
بعداز پیامبر اکرم(ص) انسان به مرحله ای از بلوغ فکری و فرهنگی رسیده که بتواند با استفاده مستمر از اصول و تعلیمات نبی خاتم به عنوان جامع ترین نقشه برای همه اعصار، بدون حضور آن حضرت نیز مسیر کمال را بپیماید. علاوه بر آن از آنجا که انسان هیچ وقت از رهبران الهی - که اصول و قوانین آن نقشه جامع را اجرا کنند - بی نیاز نخواهد بود، امامانی از فرزندان آن پیامبر، برای تبیین و توضیح و عینیت بخشیدن به اصول آن نقشه جامع، برای همیشه جهان مأموریت یافتند که بین مردم حضور داشته باشند.
پاسخ تفصیلی:
مسأله خاتميّت و خاتم بودن پيامبر عاليقدر اسلام از نظر علما و دانشمندان اسلامى، از ضروريّات دين و بديهيّات آيين مقدّس اسلام به شمار مى رود و هر فرد بيگانه و اجنبى، پس از تماس با افراد و جامعه هاى اسلامى، اين حقيقت را به خوبى درک و لمس مى كند و هرگز ممكن نيست كه فردى در محيطی اسلامى زندگى نمايد اما موضوع خاتميت به گوش او نخورد و از آن آگاه نگردد و اين خود نشانه ضرورى بودن مسأله خاتميت پيامبر اسلام است. مسلمانان منکرین این عقیده ضروری را کافر می دانند.(1) هرگاه از «ضرورى» بودن و مورد اجماع بودن عقیده خاتمیت سخن به میان آید از ميان آيات قرآن روشن ترين آيه اى كه بر این باور تصريح مى كند، آیه 40 سوره احزاب است که در آن می خوانیم: «ما كانَ مُحَمّد ابا احَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ و خاتَمَ النَّبِيّينَ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شىٍء عَليماً»؛ (محمد پدر هيچ يک از مردان شما نبوده و نيست ولى رسول خدا و ختم كننده و آخرين پيامبر است و خداوند به همه چيز آگاه است).
حال ممکن است درباره این باور چنین سؤالی به ذهن برسد که آیا چنین روندی واقعا روندی عادلانه در پروسه هدایت بشر است؟ یعنی اینکه نوع بشر تا دوره ای خاص حدود 14 قرن پیش از هدایت های مستقیم انبیای الهی برخوردار باشد اما به یک باره با بعثت آخرین فرستاده خدا و ارتحال او، دست انسان های نسل های بعد از برکات وجودی رسولان الهی کوتاه باشد، روندی تبعیض آمیز نیست؟!
پاسخ به این سؤال با کمی تأمل در تاریخ اسلام و تفاوتی که این دین آسمانی با ادیان دیگر دارد، به روشنی مشخص می شود. دین اسلام با برخورداری از دو ویژگی «آموزه های جامع» و «رهبران جاودان» قابلیت این را دارد که دینی ابدی و جامع برای همه مکان ها و زمان ها باشد.
1. آموزه های جامع
خاتميت امری منافی تکامل جهان و انسان نیست و راز این مطلب در پویایی ذاتی خود انسان است. گاهی انسان به مرحله اى از بلوغ فكرى و فرهنگى مى رسد كه مى تواند با استفاده مستمر از اصول و تعليماتى كه نبى خاتم به طور جامع در اختيار او گذارده راه را ادامه دهد بى آنكه احتياج به پیامبر و دین تازه اى داشته باشد. اين درست به آن مى ماند كه انسان در مقاطع مختلف تحصيلى در هر مقطع نياز به معلم و مربى جديد دارد تا دوره هاى مختلف را کامل کند اما هنگامى كه به مرحله دكترا یا اجتهاد رسيد و صاحب نظر در علم يا علومى گرديد نیازی به تحصيلات نزد استادی جديد ندارد بلكه به اتكاء آنچه از محضر اساتيد پيشين و مخصوصا استاد اخير دريافته، به بحث و تحقيق و مطالعه و بررسى مى پردازد و مسير تكاملى خود را ادامه مى دهد و به تعبير ديگر نيازها و مشكلات راه را با آن اصول كلى كه از آخرين استاد در دست دارد حل مى كند.(2) بنابراين لزومى ندارد كه با گذشت زمان همواره دين و آیين تازه اى پا به عرصه وجود بگذارد. انبياى پيشين براى اينكه انسان بتواند در اين راه پر فراز و نشيبى كه به سوى تكامل دارد پيش برود هر كدام قسمتى از نقشه اين مسير را در اختيار او گذاردند تا اين شايستگى را پيدا كرد كه نقشه كلى و جامع تمام راه را به وسيله آخرين پيامبر از سوى خداوند بزرگ در اختيار او بگذارد. بديهى است با دريافت نقشه كلى و جامع نيازى به نقشه ديگری نخواهد بود.(3)
بر اساس همین نقشه جامع است که خداوند پیامبر خاتم(صلی الله علیه وآله) را در آیه 1 سوره فرقان راهنمای همه اعصار بشریت دانسته و می فرماید: (جاويد و پر بركت است خداوندى كه قرآن را بر بنده اش نازل كرد تا تمام اهل جهان را انذار كند)؛ «تَبارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمِينَ نَذِيراً» و در آیه 28 سوره توبه به پیامبرش نیز می فرماید: (ما تو را جز براى عموم مردم به عنوان بشارت و انذار نفرستاديم)؛ «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً» و در آیه 158 سوره اعراف به وی فرمان می دهد: (بگو: اى مردم! من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم)؛ «قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً». پیامبر خاتم(صلی الله علیه وآله) نیز تکمیل نقشه كلى و اصول جامع دین را توسط خودش و عدم نیاز به شریعت دیگر، چنین بیان می فرماید: (ای مردم حلال من تا روز قيامت حلال است و حرام من تا روز قيامت حرام)؛ «أَيُّهَا النَّاسُ حَلَالِي حَلَالٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامِي حَرَامٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ».(4) ائمه معصومین که مسئولیت اصلی نظارت و پیگیری این نقشه جامع را بر عهده دارند نیز تاکید می نمایند که: (حلال محمد هميشه تا روز قيامت حلال است و حرام او هميشه تا قيامت حرام است غير آن نخواهد بود و غير او نخواهد آمد)؛ «حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا يَكُونُ غَيْرُهُ وَ لَا يَجِيءُ غَيْرُه».(5)
2. رهبران جاودان
آنچه تا اینجا گفته شد همه درباره عدم نياز به دين و آیين جديد است اما مساله رهبرى و امامت كه همان نظارت كلى بر اجراى اين اصول و قوانين جامع و دستگيرى از واماندگان در راه مى باشد، مساله ديگرى است كه انسان هيچ وقت از آن بى نياز نخواهد بود و به همین دلیل، پس از پیامبر، امامانی برای «تبيين» و «توضيح اين اصول» و «عينيت بخشيدن و تحقق خارجى آنها» مأموریت یافتند. لذا پیامبر خاتم(صلی الله علیه وآله) به همه اعصار بشریت هشدار می دهد: (کسی که بميرد و امام زمان خويش را نشناخته باشد، در واقع به مرگ جاهلیت مرده است)؛ «مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة»(6) ضرورت وجود امام و قیام او به چنین مأموریت هایی برای عقیم نماندن هدف آفرینش انسان(تکامل و سعادت) و باز نماندنش از راه هدایت و ضایع نگشتن شرایع انبیاء و سرگردان نشدن مردم است.(7)
مأموریت های مورد اشاره امامان، بعداز پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) از رهگذر عناوین ذیل اجرایی می گردد:
الف. تكامل معنوى
هدف آفرینش انسان، طی کردن راهی پر فراز و نشیب و طولانی به سوی خدا و کمال مطلق و تکامل معنوی است. بدون شک هیچ انسانی اين راه را بدون رهبرى يک پيشواى معصوم نمى تواند به انجام برساند و طى اين مرحله بى رهبرى يک معلم آسمانى ممكن نيست. درست است خداوند انسان را با نيروى عقل و خرد مجهز ساخته و وجدانى قوى و پربار به او داده و كتابهاى آسمانى براى او فرستاده ولى اين انسان ممكن است با همه اين وسائل تكوينى و تشريعى باز در تشخيص راه خود گرفتار اشتباه شود. مسلما وجود يک پيشواى معصوم، خطر انحراف و گمراهى را تا حد زيادى تقليل مى دهد و به اين ترتيب وجود امام (عليه السلام) تكميل كننده هدف آفرينش انسان است. اين همان چيزى است كه در كتب اعتقادى از آن به «قاعده لطف» تعبير مى كنند و منظورشان از قاعده لطف اين است كه خداوند حكيم، تمام امورى را كه براى وصال انسان به هدف آفرينش لازم است، در اختيار او قرار مى دهد. از جمله بعثت پيامبران و نصب وجود امام معصوم و گرنه نقض غرض كرده است.(8)
ب. پاسدارى شرايع آسمانى
مى دانيم اديان الهى به هنگام نزول بر قلب پيامبران مانند قطره هاى آب باران شفاف و زلال و حيات بخش و جان پرورند اما هنگامى كه وارد محيط هاى آلوده و مغزهاى ناتوان يا ناپاک مى شوند تدريجا آلوده مى گردند و خرافات و موهومات بر آن مى فزايند تا آن شفافيت و ظرافت روز اول را از دست دهد. در اين حال نه جاذبه اى دارد و نه تأثير تربيتى چندانى. نه تشنه کامان را سيراب مى كند و نه شكوفه و گل فضيلتى را مى روياند. اين جاست كه هميشه بايد پيشوايى معصوم به عنوان پاسدارى از اصالت مكتب و خالص بودن برنامه هاى دينى در كنار آن باشد تا از كجى ها و انحرافات و افكار التقاطى و نظرات نادرست و بيگانه و موهومات و خرافات جلوگيرى كند كه اگر مذهب و آيين بدون وجود چنين رهبرى باشد در مدت بسيار كوتاهى اصالت و خلوص خود را از دست خواهد داد. به همين دليل حضرت على(عليه السلام) مى فرمايد: «اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُه»(9)؛ (آرى، هرگز روى زمين از قيام كننده به حجت الهى خالى نمى گردد خواه ظاهر و آشكار باشد و يا ترسان و پنهان تا دلایل الهى و نشانه هاى روشن او باطل نگردد). در حقيقت قلب امام(عليه السلام) از اين نظر همانند صندوق هاى مطمئنى است كه اسناد گران بها را هميشه در آن مى گذارند تا از دستبرد دزدان و حوادث ديگر مصون و محفوظ بماند و اين يكى ديگر از فلسفه هاى وجود امام(عليه السلام) است.(10)
ج. رهبرى سياسى و اجتماعى امت
بدون شک هيچ جمع و گروهى بدون نظام اجتماعى كه در رأس آن رهبرى توانا باشد نمى توانند به حيات خود ادامه دهند و به همين دليل از قديمى ترين ايام تا كنون همه اقوام و ملتها براى خود رهبرى برگزيده اند كه گاه صالح بوده و در بسيارى از مواقع ناصالح، و بسيار مى شده كه با استفاده از نياز امت ها به وجود رهبر، سلاطين سلطه جو با زور و تزوير خود را بر مردم تحميل مى كردند و زمام امور را به دست مى گرفتند. از سوى ديگر براى اينكه انسان بتواند به هدف كمال معنوى خويش نائل گردد بايد اين راه را نه به تنهايى بلكه با جماعت و جامعه بپيمايد كه نيروى فرد از نظر فكرى و جسمى و مادى و معنوى بسيار ناچيز است و نيروى جمع بسيار پرقدرت. ولى جامعه اى لازم است كه نظام صحيحى بر آن حاكم باشد. استعدادهاى انسانى را شكوفا سازد، با كجى ها و انحرافات مبارزه كند، حقوق همه افراد را حفظ نمايد، و براى رسيدن به هدف هاى بزرگ برنامه ريزى و سازماندهى داشته باشد و انگيزه هاى حركت را در يک محيط آزاد در كل جامعه بسيج كند. و از جا كه انسان خطاكار قدرت چنين رسالت عظيمى را ندارد همان گونه كه با چشم خود هميشه ناظر انحرافات زمامداران سياسى دنيا از مسير صحيح بوده ايم، لازم است پيشوايى معصوم از سوى خداوند بر اين امر مهم نظارت كند و در عين بهره گيرى از نيروهاى مردمى و انديشه هاى دانشمندان جلوی انحرافات را بگيرد. اين يكى ديگر از فلسفه هاى وجود امام است و يكى ديگر از شعبه هاى «قاعده لطف».(11)
د. لزوم اتمام حجت
نه تنها دل هاى آماده بايد در پرتو وجود امام(عليه السلام) راهنمايى شده و مسير خود را به سوى كمال مطلق ادامه دهد بلكه بايد براى آنها كه دانسته و عمدا راه خلاف را مى پويند اتمام حجّت شود تا اگر وعده كيفرى به آنها داده شده است بى دليل نباشد و كسى نتواند ايراد كند كه اگر رهبرى الهى و آسمانى دست ما را گرفته بود و به سوى حق رهنمون گشته بود هرگز تخلّف نمى كرديم. به هر حال راه عذر آوردن باید بسته شود و دلایل حق به اندازه كافى بيان گردد و به ناآگاهان آگاهى داده شود و به آگاهان اطمينان خاطر و تقويّت اراده.(12)
هـ. امام واسطه بزرگ فيض الهى
بسيارى از دانشمندان به پيروى از احاديث اسلامى وجود پيامبر و امام(عليه السلام) را در جامعه انسانيت و يا در كل عالم هستى به وجود «قلب» در مجموعه بدن انسان تشبيه مى كنند. مى دانيم هنگامى كه قلب مى تپد خون را به تمام عروق مى فرستد و تمام سلول هاى بدن را تغذيه مى كند. از آنجا كه امام معصوم به صورت انسانی كامل و پيشروی قافله انسانيت سبب نزول فيض الهى مى گردد و هر فرد به مقدار ارتباطش با پيامبر و امام(عليه السلام) از اين فيض بهره مى گيرد بايد گفت همان گونه كه وجود قلب براى انسان ضرورى است وجود اين واسطه فيض الهى نيز در كالبد جهان انسانيت ضرورت دارد.(13)
پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) با ارائه دین جاودانه اسلام به بشر و نیز با معرفی ائمه به عنوان راهبران امت بعداز خود(14)، هدایت الهی را به گونه ای که شامل همه انسان ها در همه اعصار و امصار گردد برای نوع بشر به ارمغان آورده است و در این راه هیچ تبعیضی علیه هیچ کس صورت نمی گیرد.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.