پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در تبیین قضاوت های دوگانه می فرماید: «از كسانى مباش كه معصيتِ كوچك ديگران را بزرگ؛ اما گناهانِ بزرگ خود را ناچيز مى بينند، طاعاتِ ديگران را كوچك؛ اما طاعاتِ خود را بزرگ مى پندارند، همواره به نفع خود و به زيان ديگران حكم مى كنند؛ اما هرگز حق را به ديگران نمى دهند»، بر اساس سخن امام(ع)، این افراد دچار تناقض شده و اعمال خود و ديگران را دوگونه مى بينند؛ در حالى كه بر اساس آیات و روایات؛ مؤمنان راستين طرفدار حق هستند، هرچند به زيان آنها باشد، باطل را رها می كنند، هرچند به ضرر آنها باشد.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(علیه السلام) در بخشی از حکمت 150 «نهج البلاغه» می فرماید: ([از كسانى مباش كه] معصيت هاىِ كوچك را از ديگران بزرگ مى شمارد؛ در حالى كه بزرگ تر از آن را از خود ناچيز مى بيند، [همچنين] آنچه را از طاعات ديگران كوچك مى شمرد از خودش بزرگ و بسيار مى پندارد)؛ «يَسْتَعْظِمُ مِنْ مَعْصِيَةِ غَيْرِهِ مَا يَسْتَقِلُّ أَكْثَرَ مِنْهُ مِنْ نَفْسِهِ، وَ يَسْتَكْثِرُ مِنْ طَاعَتِهِ مَا يَحْقِرُهُ مِنْ طَاعَةِ غَيْرِهِ».
درست به عكسِ مؤمنان راستين كه شرح حالشان را امام باقر(عليه السلام) در روایتی از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل کرده، براى مؤمن ده علامت شمرده شده، و می فرماید: «يَسْتَكْثِرُ قَلِيلَ الْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ وَ يَسْتَقِلُّ كَثِيرَ الْخَيْرِ مِنْ نَفْسِهِ»(1)؛ (او اعمال خوب زيادى را كه از خودش سر زده ناچيز مى شمارد، اما اعمال خير اندك ديگران را بزرگ مى بيند). فى المثل هرگاه كسى كتاب مهمى در چندين جلد بنويسد با ديده حقارت به آن مى نگرد، اما خود اگر جزوه كوچكى به رشته تحرير در آورد آن را يك اثر مهم تاريخى مى شمارد و در هر مجلسى از آن سخن مى گويد. همچنين در مورد بناهاى خير و كمك به نيازمندان و مانند آن. امام(عليه السلام) در ادامه می فرماید: (به [كارهاى] مردم خرده مى گيرد؛ اما از كارهاى خود با مسامحه و مجامله مى گذرد)؛ «فَهُوَ عَلَى النَّاسِ طَاعِنٌ، وَ لِنَفْسِهِ مُدَاهِنٌ».
به بيان بعضى از بزرگانِ اخلاق، اگر خارى به پاى ديگران رود آن را مى بيند؛ اما اگر شاخه درختى در چشمشان فرو رود نمى بيند و اين تناقض و تضاد نيز از آثار حُبّ ذات است. خلاصه اين كه كوچك ترين عيوب ديگران را مى بيند؛ اما از بزرگترين عيب خود با مسامحه مى گذرد حتى در آنچه متعلق به ديگرى است خرده مى گيرد؛ مثلاً اگر از فرزند ديگرى، كار كوچكِ خلافِ اخلاقى سر بزند گاه او را فاسد الاخلاق و بى بند و بار مى شمرد؛ در حالى كه اگر از فرزند خودش كارهاى خلاف بيّن ببيند مى گويد: جوان است، اين مسائل اهميتى ندارد.
حضرت در حكمت ديگرى مى فرمايد: «أَكْبَرُ الْعَيْبِ أَنْ تَعِيبَ مَا فِيكَ مِثْلُهُ»(2)؛ (بزرگترين عيب اين است كه چيزى را بر ديگران عيب بگيرى كه در خودت همانند آن وجود دارد [آن را عيب نمى دانى چه رسد به اين كه عيبى كه در تو هست از عيب او هم بزرگتر باشد]). و در ادامه می فرماید: ([از كسانى مباش كه] همواره به نفع خود و به زيان ديگران حكم مى كند؛ اما هرگز حق را به ديگران نمى دهد)؛ «يَحْكُمُ عَلَى غَيْرِهِ لِنَفْسِهِ، وَ لَا يَحْكُمُ عَلَيْهَا لِغَيْرِهِ». در حالى كه نشانه مؤمنان راستين ـ بر پايه صريح آيات و روايات ـ اين است كه طرفدار حق باشند، هرچند به زيان آنها باشد و باطل را رها كنند، هرچند به ضرر آنها باشد. قرآن مجيد مى گويد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ للهِ وَ لَوْ عَلَى أَنفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَ الاَقْرَبِينَ»(3)؛ (اى كسانى كه ايمان آورديد! همواره و هميشه قيام به عدالت كنيد، براى خدا گواهى دهيد، اگرچه به زيان شما يا پدر و مادر يا نزديكانتان بوده باشد). همچنین امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «مؤمن بر مؤمن ديگر هفت حق دارد كه ساده ترين آنها اين است: «أَنْ تُحِبَّ لَهُ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ تَكْرَهَ لَهُ مَا تَكْرَهُ لِنَفْسِك»؛ (آنچه براى خود دوست مى دارى براى ديگران دوست بدار و آنچه براى خود نمى پسندى براى ديگران مپسند)».(4)
امیرالمومنین(علیه السلام) می فرمایند: ([از كسانى مباش كه] حق خود را به طور كامل مى گيرد، ولى حقوق ديگران را نمى پردازد)؛ «وَ يَسْتَوْفِي وَ لَا يُوفِي». قرآن مجيد نيز درباره اين گونه افراد مى گويد: «وَيْلٌ لِّلْمُطَفِّفِينَ * الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ * وَ إِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَّزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ»(5)؛ (واى بر كم فروشان! * آنان كه وقتى براى خود چيزى از مردم با پيمانه مى گيرند، [حق خود را] به طور كامل دريافت مى دارند؛ ولى هنگامى كه براى ديگران پيمانه يا وزن مى كنند، كم مى گذارند). كم فروشى، مساله كيل و وزن را تداعى مى كند؛ اما از يك نظر مفهومى عام دارد كه تمام حقوق را در همه زمينه ها شامل مى شود. كم فروشانِ واقعى كسانى هستند كه در هر زمينه اى حق خود را از مردم به طور كامل مى گيرند و گاه بيشتر از حق خود؛ اما در پرداختن حق كوتاهى کرده و بخل مى ورزند. بسيار ديده ايم كه افرادى براى انجام كارى در برابر اجر معينى در ساعاتى مشخص استخدام، اجير و يا مأمور مى شوند و هنگام كار از ساعات خود مى كاهند و از گوشه و كنار آن مى زنند و طبق تعهد عمل نمى كنند؛ ولى به هنگام دريافت اجر و مزد، ذره اى از قرارداد خود عقب نشينى نمى كنند.
چنين شخصى باز دچار تناقض ديگرى است؛ عمل واحدى را كه از خود و ديگران سر مى زند دوگونه مى بيند، از خودش بسيار بزرگ و از ديگران بسيار كوچك. اين در مورد اعمال نيك است و به عكس در گناه واحدى كه از او و ديگرى سر زده، گناه ديگران را بزرگ، اما گناه خودش را كوچك مى انگارد و اينها همه از آثار حُبّ ذات است كه مانع از قضاوت يكسان درباره خود و ديگران مى شود.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.