پاسخ اجمالی:
در بين احاديث ولادت حضرت مهدى(عج) رواياتى وجود دارد كه سند آنها صحيح يا حسن يا موثق است، مانند روايت كلينى به سند صحيح از حسين بن علا كه به امام صادق(ع) گفت: «آيا ممكن است كه زمين بدون امام باشد؟ حضرت فرمود: خیر» و روايت كلينى به سند صحيح از زراره كه امام صادق(ع) فرمود: «همانا براى آن كودك قبل از قيام، غيبتى است. عرض كردم: براى چه؟ فرمود: به جهت خوف، و اشاره به شكم مبارك كرد. آن گاه فرمود: اى زراره! او همان منتظرى است كه در ولادت او شك مى شود».
پاسخ تفصیلی:
در بين احاديثى كه دلالت بر ولادت حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشريف) دارد پى به رواياتى مى بريم كه از سند صحيح يا حسن يا موثقى برخوردار است. اينك به برخى از آنها اشاره مى كنيم:
1. كلينى به سند صحيح اعلائى از محمد بن عبدالله و محمد بن يحيى از عبدالله بن جعفر حميرى نقل مى كند كه فرمود: «اجْتَمَعْتُ أَنَا وَ الشَّيْخُ أَبُو عَمْرٍو رَحِمَهُ اللَّهُ عِنْدَ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ فَغَمَزَنِي أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْخَلَفِ فَقُلْتُ لَهُ يَا أَبَا عَمْرٍو إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَكَ عَنْ شَيْءٍ وَ مَا أَنَا بِشَاكٍّ فِيمَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَكَ عَنْهُ فَإِنَّ اعْتِقَادِي وَ دِينِي أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ إِلَّا إِذَا كَانَ قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِأَرْبَعِينَ يَوْماً فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ رُفِعَتِ الْحُجَّةُ «1» وَ أُغْلِقَ بَابُ التَّوْبَةِ .... وَ لَكِنِّي أَحْبَبْتُ أَنْ أَزْدَادَ يَقِيناً .... ثُمَّ قَالَ سَلْ حَاجَتَكَ فَقُلْتُ لَهُ أَنْتَ رَأَيْتَ الْخَلَفَ مِنْ بَعْدِ أَبِي مُحَمَّدٍ(عليه السلام) فَقَالَ إِي وَ اللَّهِ وَ رَقَبَتُهُ مِثْلُ ذَا وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ ... »(1)؛ (من و شيخ ابو عمرو [عثمان بن سعيد عمرى] خدمت احمد ابن اسحاق بوديم. احمد بن اسحاق به من اشاره كرد تا از ابو عمرو درباره جانشين امام عسكرى(عليه السلام) سؤال كنم. به ابوعمرو گفتم: از تو سؤالى مى پرسم كه درباره آن شك ندارم؛ زيرا اعتقادم اين است كه زمين هيچ گاه از حجت خالى نمى ماند؛ مگر چهل روز قبل از برپايى قيامت كه چون آن روز فرا رسد حجت برداشته و راه توبه بسته خواهد شد ... ولى من دوست دارم كه بر يقينم افزوده شود... سپس گفت خواسته ات را سؤال كن، سؤالم اين است كه: آيا جانشين امام عسكرى(علیه السلام) را ديده اى؟ ابوعمرو فرمود: آرى به خدا سوگند، گردن او چنين بود، و با دست اشاره كرد...). شيخ طوسی(رحمة الله عليه) نيز اين حديث را با سند صحيح نقل كرده است.(2)
2. و نيز كلينى به سند صحيح از حسين بن علا نقل كرده كه گفت: «قُلْتُ لِأَبِى عَبْدِاللهِ(عليه السلام): تَكُونُ الْأَرْضُ لَيْسَ فِيهَا اِمَامٌ؟ قَالَ: لَا»(3)؛ (به امام صادق(عليه السلام) عرض كردم: آيا ممكن است كه زمين بدون امام باشد؟ حضرت فرمود: خیر).
3. و نيز به سندى ديگر كه آن هم صحيح است از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده كه فرمود: «اَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو اِلَّا وَ فِيهَا اِمَامٌ»(4)؛ (همانا زمين هرگز از وجود امام خالى نمى گردد).
4. و نيز به سند صحيح از حسن بن على وشاء نقل مى كند كه از امام رضا(عليه السلام) سؤال كردم: «هَلْ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لَا قُلْتُ إِنَّا نُرَوَّى أَنَّهَا لَا تَبْقَى إِلَّا أَنْ يَسْخَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْعِبَادِ قَالَ لَا تَبْقَى إِذاً لَسَاخَت»(5)؛ (آيا زمين بدون امام باقى مى ماند؟ حضرت فرمود: هرگز. عرض كردم: ما چنين روايت مى كنيم كه زمين از حجت خالى نمى ماند؛ مگر آنكه خداوند بر بندگانش غضب كند؟ حضرت فرمود: اين روايت اشتباه است. اگر امام روي زمين نباشد، زميني باقی نمي ماند و از هم می پاشد).
5. و نيز به سند صحيح از ابى هاشم جعفرى نقل مى كند كه گفت: «قُلْتُ لِأَبِي مُحَمَّدٍ(عليه السلام): جَلَالَتُكَ تَمْنَعُنِي مِنْ مَسْأَلَتِكَ فَتَأْذَنُ لِي أَنْ أَسْأَلَكَ فَقَالَ سَلْ قُلْتُ يَا سَيِّدِي هَلْ لَكَ وَلَدٌ فَقَالَ نَعَمْ فَقُلْتُ فَإِنْ حَدَثَ بِكَ حَدَثٌ فَأَيْنَ أَسْأَلُ عَنْهُ قَالَ بِالْمَدِينَةِ»(6)؛ (به امام عسكرى(عليه السلام) عرض كردم: جلالت شما مرا مانع شده تا مسئله اى را از شما سؤال كنم، آيا اجازه مى دهيد تا از شما بپرسم؟ حضرت فرمود: سؤال كن. عرض كردم: اى آقاى من آيا براى شما فرزندى هست؟ فرمود: آرى. عرض كردم: اگر حادثه اى براى شما اتفاق افتاد كجا از او سراغ بگیریم. فرمود: در مدينه).
6. و نيز به سند صحيح از محمد بن على بن بلال نقل كرده كه فرمود: «خَرَجَ إِلَيَّ مِنْ أَبِي مُحَمَّدٍ قَبْلَ مُضِيِّهِ بِسَنَتَيْنِ يُخْبِرُنِي بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَيَّ مِنْ قَبْلِ مُضِيِّهِ بِثَلَاثَةِ أَيَّامٍ يُخْبِرُنِي بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ»(7)؛ (دو سال قبل از شهادت امام حسن عسكرى(عليه السلام) نامه اى از حضرت به دستم رسيد كه در آن خبر از جانشين آن حضرت داده بود و نيز سه روز قبل از شهادتشان نامه اى ديگر رسيد كه باز خبر از جانشين بعد از خود دادند).
7. كلينى نيز به سند صحيح از زراره نقل مى كند كه از امام صادق(عليه السلام) شنيدم كه فرمود: «إِنَّ لِلْغُلَامِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ؟ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هُوَ الَّذِي يُشَكُّ فِي وِلَادَتِهِ»(8)؛ (همانا براى آن كودك قبل از قيام، غيبتى است. عرض كردم: براى چه؟ فرمود: به جهت خوف، و اشاره به شكم مبارك كرد. آن گاه فرمود: اى زراره و او همان منتظرى است كه در ولادت او شك مى شود ...).
8. صدوق به سند تام از داوود بن قاسم جعفرى نقل كرده كه امام هادى عليه السلام مى فرمود: «الْخَلَفُ مِنْ بَعْدِي الْحَسَنُ ابْنِي فَكَيْفَ لَكُمْ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِ الْخَلَفِ؟ قُلْتُ وَ لِمَ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ؟ قَالَ لِأَنَّكُمْ لَا تَرَوْنَ شَخْصَهُ وَ لَا يَحِلُّ لَكُمْ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ قُلْتُ فَكَيْفَ نَذْكُرُهُ؟ فَقَالَ قُولُوا الْحُجَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(صلی الله عليه وآله)»(9)؛ (جانشين بعد من فرزندم حسن است، پس چگونه است شما را نسبت به جانشين از بعد اين جانشين؟ عرض كردم: چگونه، خداوند مرا فداى تو گرداند؟ فرمود: زيرا شما شخص او را نمى بينيد و براى شما حلال نيست كه نام او را ببريد. عرض كردم: پس چگونه نام او را ببريم، فرمود: بگوييد: حجت از آل محمد(عليه السلام)).(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.