پاسخ اجمالی:
مشکلات سیاسی و سخت گیریهای خلفای عباسی نسبت به ائمه(ع) رابطه منظم آنان را با شيعيان به هم ريخته بود. اين مشکل كه در فاصله رحلت یک امام و جانشینی امام بعدی رخ می داد پس از رحلت امام عسکری(ع) دو چندان شد؛ زیرا علاوه بر محرمانه بودن تولد و نگهداری و وصایت امام زمان(عج)، دوران غیبت نیز آغاز شده بود و ميراث عظيم احاديث مهدوی و استقرار سیستم ارتباطی قوی میان امام عسکری(ع) و شیعیان ايشان، تنها پشتوانه امامت امام زمان(ع) بود. با اين وجود شماری به خاطر نداشتن فرزند، در امامت امام یازدهم دچار تردید شدند.
پاسخ تفصیلی:
مشکلات سیاسی و سخت گیریهایی که خلفای عباسی برای امامان شیعه به وجود می آوردند، در برقراری رابطه منظم امامان معصوم(عليهم السلام) با شیعیان، نابسامانی هایی را ایجاد می کرد. این مشکل به ویژه، در فاصله رحلت یک امام و جانشینی امام بعدی رخ مي داد؛ عده ای از شیعیان در شناخت امام خود دچار تردید می شدند و مدتی طول می کشید تا فرقه های انشعابی و افکار و اندیشه های ناروا رو به افول نهاده و امامِ جدید، کاملاً استقرار یابد. گاهی این مشکلات به قدری تند بود که جناحی از شیعه را کاملاً از بدنه اصلی آن جدا می کرد، چنانکه پیدایش و مقاومت «واقفه»، «فطحیه» و حتی «اسماعیلیه» را می توان از مصادیق آن به شمار آورد.
این مشکل پس از رحلت امام عسکری(علیه السّلام) دو چندان بود؛ زیرا گذشته از آن که تولد و نگهداری و وصایت امام زمان(علیه السّلام) به طور کاملاً محرمانه انجام شده بود، دوران غیبت نیز آغاز شده و تنها پشتوانه نیرومند امامت حضرت حجّت، در یک بخش، میراث عظیم احادیث موجود درباره اصل مهدویت و پاره ای از لوازم آن و در بخش دیگر، استقرار سیستم ارتباطی قوی و حضور برخی از عناصر سرشناس شیعه در میان امام عسکری(علیه السّلام) از یک سو و شیعیان آن حضرت از سوی دیگر بود. چگونگی پیدایش اختلاف در میان شیعیان پس از رحلت حضرت عسکری(علیه السّلام) در کتابهای «المقالات و الفِرَق» و «فِرَق الشیعة» نوبختی به تفصیل گزارش شده است. شیخ «مفید» گزارش «نوبختی» را با تلخیص و اضافاتی نقل و نقد کرده است.
«اشعری» از پانزده فرقه نام می برد که هر یک اعتقاد خاصی درباره جانشینی امام عسکری(علیه السّلام) را دنبال کردند؛ چنان که شماری در امامت امام یازدهم نیز دچار تردید شدند؛ چرا که گمان می کردند فرزندی از ایشان باقی نمانده است، بنابراین، در امامت خود آن بزرگوار هم تردید کردند. «نوبختی» ابتدا از چهار فرقه نام برده اما در ضمن تشریحِ تک تک آنها، از سیزده فرقه یاد کرده است. شیخ «مفید» به نقل از «نوبختی»، چهارده فرقه را نام برده است.(1)
شیخ، دیدگاه های اصلی این فرقه ها را -که ذیلاً به جمع بندی آنها خواهیم پرداخت- نقل کرده و با استناد به روایات و استدلال های کلامی، به نقد آنها پرداخته است.(2) در مقام جمع بندی فرقه های مزبور، می توان گفت که آنها از لحاظ اصولی، به پنج گروه به ترتیب زیر تقسیم می شوند:
1- کسانی که رحلت امام عسکری(علیه السّلام) را باور نداشته و او را به عنوان «مهدی آل محمد(علیهم السّلام)» زنده می دانند و به نام «واقفه»؛ یعنی کسانی که بر امام عسکری(عليه السلام) توقف کرده اند، شناخته می شوند.(3)
2- کسانی که پس از رحلت امام عسکری(علیه السّلام) به برادر آن حضرت، «جعفر بن علی الهادی» گرویده و به دلیل آن که فرزند امام عسکری(علیه السّلام) را ندیده بودند، به امامت جعفر ملقب به «کذّاب» گردن نهادند که دسته ای از آنان وی را به عنوان جانشین امام یازدهم و دسته ای دیگر او را به عنوان امام یازدهم می شناختند: به اینها «جعفریه» می گفتند.
3- عده ای که پس از انکار امامت حضرت عسکری(علیه السّلام) به امامت اولین فرزند امام هادی(علیه السّلام) «محمد» که در حیات پدر چشم از جهان فرو بسته بود، گرویدند؛ به اینان «محمدیه» گفتند.
4- شمار دیگری بر این باور بودند، همان گونه که پس از رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله) دیگر پیامبری نخواهد آمد، پس از رحلت امام عسکری(علیه السّلام) نیز امامی وجود نخواهد داشت.
5- فرقه دیگر، امامیه بودند که اکثریت قریب به اتفاق شیعیان را تشکیل می دادند و به امامت حضرت مهدی(علیه السّلام) اعتقاد داشتند. این جریانی بود که رهبری اصولی شیعیان امامی را به عهده گرفت.(4)
از این فرقه ها، تنها فرقه ای که مورد حمایت برخی از چهره های معروف قرار گرفت، قائلین به امامت جعفر بن علی است که به نوشته «نوبختی»، یکی از متکلمان کوفه به نام «علی بن الطاحی» از آنها حمایت کرد و خواهر «فارس بن حاتم قزوینی» -غالی مشهور- نیز او را در این کار یاری داد.(5) پیش از آن نیز، هواداران «فارس بن حاتم» که از طرف امام هادی(علیه السّلام) سخت مورد ملامت قرار گرفته بود، در زمان حیات امام عسکری(علیه السّلام) مسأله امامت جعفر را مطرح می کردند. گاه هم گفته می شد که محمد فرزند امام هادی(علیه السّلام) که در واقع امام بوده، پس از خود، جعفر را به امامت برگزیده است.
آنچه مسلم است این که فرقه «جعفریه» -به معنای طرفداران امامت جعفر بن علي الهادی- سرسخت ترین مخالفان امامیه بوده و در میان شیعیان نیز هوادارانی از غالیان و جز آنها داشته اند. نمونه آنها، همان «علی طاحن»(6) و نیز «علی بن حسن بن فضال» است که از «فطحی» مذهبان بود و در ادامه، به امامت جعفر معتقد شدند. شاید بتوان گفت که پس از انشعاب «زیدیه» و «اسماعیلیه»، ایجاد گرایش شیعی پیرو جعفر، انشعاب بزرگی بود که رخ داد و گرچه در «بغداد» به دلیل گرایش «آل نوبخت» به تشیع امامی دوامی نیاورد، در نقاط دیگر به طور محدود به زندگی خود ادامه داد.
شیخ «مفید» تأکید فرموده، در سال 373 هجری که وی مشغول تنظیم این متن بوده، از فِرَق چهارگانه بالا، تنها امامیه موجودیت خود را ادامه می دهد و در وصف آنان چنین می گوید: «امامیه از نظر تعداد و از لحاظ علمی، پرجمعیت ترین فرقه شیعه هستند. آنان دانشمندان علم کلام و صلحا و عبادت پیشگان فقیه و علمای حدیث و ادبا و شعرای زیادی را به خود اختصاص داده اند. اینان «وجه الامامیة و رؤساء و المعتمد علیهم فی الدیانة» می باشند.(7)
شیخ «طوسی» نیز پیروی برای مذهب وی نشناسانده است.(8) با این حال شواهد نشان می دهد که در برخی از نقاط دور دست، یارانی برای جعفر مانده اند که تاکنون نیز مذهب خویش را حفظ کردهاند.(9) مذهبی که توانست خود را در مرکز خلافت اسلامی حفظ کرده و حضور قاطع خود را نگاه دارد، مذهب امامی بود که به فرزند امام عسکری(علیه السّلام) حضرت حجة بن الحسن العسکری(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ایمان آورد و توانست عمده شیعیان را در مسیری مشخص هدایت کند. این نشانگر آن است که اقدامات صورت گرفته و مقدماتی که از پیش برای چنین تحوّلی ترتیب داده شده بود، از چنان دقت و استحکامی برخوردار بود که به راحتی از گرفتاری اکثریت شیعه در وادی فرقه سازی های مخرب، جلوگیری کرده است.(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.