پاسخ اجمالی:
روح تعالیم پیامبر(ص) دعوت به توحید، و مبارزه با شرک بود. در واقع حضرت با هیچ قوم و قبیله ای، خصوصاً صاحبان ادیان الهی، خصومت شخصی نداشت، و آنان را مجبور به پذیرش اسلام نکرد، در واقع آنان می توانستند با پذیرش شرایط «ذمّه»، از دین خود پیروی کنند. در واقع آنان با قبول پرداخت «جزیه»، نباید بر علیه امنیت، آبرو و اموال مسلمانان توطئه کرده و با مشرکان همکاری کنند. همچنین نباید تظاهر به منکرات؛ مانند شرب خمر کرده و ... در مقابل حکومت اسلامی نیز در برابر ستیزه جویی دیگران، امنیت آنان را تامین می کرد.
پاسخ تفصیلی:
روح تعالیم پیامبر(صلی الله علیه وآله) دعوت به توحید و ریشه کن کردن بت پرستی و شرک از میان جامعه بود، و با هیچ قوم و قبیله ای؛ خصوصاً صاحبان ادیان الهی همچون یهودیت و مسیحیت خصومت شخصی نداشت و درصدد درگیر شدن با آن ها نبود مگر در صورتی که آن ها متعرّض حضرت و مسلمانان می شدند و در راه پیشرفت اسلام کارشکنی می کردند. و حتی بعد از گسترش اسلام در جزیره العرب، حضرت آنان را مجبور به پذیرش اسلام نکرد، و آنان را با پذیرش شرایط «ذمّه»، مختار بر باقی ماندن به دین خودشان کرد. شرایط «ذمّه» عبارت بود از:
1- موافقت به پرداخت «جزیه».
2- کاری که منافات با امنیت بر ضدّ مسلمانان داشته باشد انجام ندهند؛ مثل جنگ با مسلمانان یا همکاری نظامی با مشرکان.
3- این که آبروی مسلمانان را نریخته و اموال آنان را به سرقت نبرند و جاسوسان مشرکان را نیز در خانه های خود پنهان نکنند.
4- تظاهر به منکرات؛ از قبیل شرب خمر، زنا، خوردن گوشت خوک، و نکاح با محارم که در اسلام حرام است را انجام ندهند، و کلیسا و معبد جدید نسازند و ناقوس که از شعائر آنان بود به صدا در نیاورند.
5- احکام ولایی و قضایی مسلمانان بر آنان جاری شود.
6- اولادشان و دیگران را آزاد گذاشته، بر ممانعت از شناخت دین اسلامی تربیت نکنند، بلکه آنان را رها کرده تا خودشان راه را انتخاب نمایند.
7- دشمنان اسلام را به سوی خود پناه ندهند.(1)،(2)،(3)،(4)،(5)
طرف «ذمّه» از مسلمانان شخص امام یا نایب او بود و او مشرف و ناظر اساسی برای پیاده شدن شروط می گشت. و طرف مقابل اهل کتاب از نصارا و یهود و مجوس بودند. و نتیجه این که در صورت پذیرش این شروط از ناحیه آنان، جنگ و بردگی از آنان برداشته شده و آن ها را بر عمل به دین خود رها می کرده و آزاد می گذاشتند. آنان می توانستند در سرزمین های اسلام سکنی گزیده و در امن و امان مال و جان به سر برند. بلکه بر حکومت اسلامی است که در مقابل تعرّضات و تعدّی های دیگران، از آنان حمایت و دفاع کند. و این معنا و نتیجه دخول در «ذمه» اسلام است، همان گونه که بر آنان واجب می شد که هر گاه بر بلاد اسلامی و مسلمانان تعرّض می شد از این کشورها و مسلمانان حمایت و دفاع کنند.
با برقراری شرایط «ذمّه» است که اختلاط و معاشرت افراد مسلمان با افراد ذمی فراهم شده و هر گونه ارتباطی مشروع می گردد؛ خصوصاً در صورتی که قائل به طهارت اهل کتاب شویم و ازدواج با آن ها را جایز بدانیم که برخی به آن فتوا داده اند. فلسفه و حکمت این شرایط به طور اختصار محافظت بر اقتدار حکومت و دولت اسلامی از فساد و اضطراب و انحلال و ضعف است که در صورت عدم مراعات این شروط حاصل می شود، ولی با حفظ این شروط و پیاده شدن آن ها می توان جامعه را از این مشکلات در امان داشت.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.