پاسخ اجمالی:
قرآن درباره دو صفت «رضا» و «تسليم» در آيات متعددي بحث كرده است و تأكيد كرده كه در برابر احكام مهمي مثل جهاد بايد تسليم بود و در برابر حقوق مختلف اجتماعى رضايت داشت. هم چنين قرآن از تسليم مؤمن آل فرعون در برابر دستور خدا و آمادگي دفاعي مسلمانان با رضايت و تسليم پس از جنگ اُحُد تمجيد كرده است.
پاسخ تفصیلی:
قرآن درباره دو صفت «رضا» و «تسليم» در آيات متعددي بحث كرده است. از جمله مي توان به آياتي اشاره كرد كه «بحار الانوار» بر روى آنها تكيه كرده است:
1. «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَ عَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَ عَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌ لَّكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»(1)؛ (جهاد در راه خدا بر شما مقرّر شده در حالى كه براى شما ناخوشايند است، چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خير شما در آن است و يا چيزى را دوست داشته باشيد و حال آن كه شرّ شما در آن باشد و خدا مى داند و شما نمى دانيد). در اين جا «تسليم» به احكام مهمّى همانند جهاد مربوط مى شود كه فلسفه آن بر بعضى پنهان و ناشناخته بوده است.
2. «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِى الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَ إِن لَّمْ يُعْطَوا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ * وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ راغِبُونَ»(2)؛ (بعضى از آنها در تقسيم غنايم بر تو خرده مى گيرند، هر گاه از آن به آنها داده شود راضى مى شوند، و اگر داده نشود خشم مى گيرند * [؛ در حالى كه] اگر به آن چه خدا و پيامبرش به آنان داده راضى شوند و بگويند خداوند براى ما كافى است، و به زودى خدا و رسولش از فضل خود به ما مى بخشند ما رضاى او را مى طلبيم براى آنها بهتر است). در اين جا «رضا» در برابر حقوق مختلف اجتماعى است كه بعضى روى حسّ خودخواهى سعى دارند همه را به خود تخصيص دهند و به حقّ خود راضى نيستند.
3. «وَ أُفَوِّضَ أَمْرِى إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ * فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا...»(3)؛ (من كار خود را به خدا وامى گذارم؛ زيرا خداوند نسبت به بندگانش بيناست * خداوند او را از نقشه هاى شوم آنان دور نگه داشت...). در اين جا سخن از مبارزات مؤمن آل فرعون است كه وقتى خود را در خطر ديد، تفويض امر به خدا كرد و در برابر فرمان او تسليم بود و خداوند نيز او را نجات داد.
4. «الَّذِينَ قَالَ لَهُمْ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيماناً وَ قَالُواْ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ * فَانْقَلَبُواْ بِنِعْمَة مِّنَ اللَّهِ وَ فَضْل»(4)؛ (آنها كسانى بودند كه [بعضى از] مردم به آنها گفتند مردم [لشكر دشمن] براى [حمله به] شما اجتماع كرده اند از آنها بترسيد، ولى اين سخن بر ايمان [و استقامت] آنها افزود و گفتند: خدا ما را كافى است، و او بهترين حامى ماست! * به همين جهت آنها با نعمت و فضل پروردگار [از اين ميدان] بازگشتند). در اين جا نيز سخن از سربازان اسلام در غزوه احد است كه پس از خبر بازگشت دشمن پيروز به سوى مدينه، براى نابود ساختن باقيمانده مسلمانان، شجاعانه به سوى دشمن شتافتند و با رضايت و تسليم آماده دفاع شدند و تكيه بر خدا كردند و سرانجام پيروز گشتند.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.