پاسخ اجمالی:
«توكّل» به معنی انتخاب وکیل است که از صفات آگاهى، امانت، قدرت و دلسوزى برخوردار باشد. از آیات و روایات استفاده می شود که توکل بر خدا در جايي است كه انسان در برابر مشكلات و حوادث و دشمنى مخالفان گاهى به هدف نمی رسد و توان حل مشکلات را ندارد، بنابراین خدا را وكيل خود قرار می دهد و بر او تكيه می کند؛ زیرا منبع همه قدرتها و پيروزيها اوست.
پاسخ تفصیلی:
براى روشن شدن مفهوم اصلى و ريشه «توكّل» به سراغ آيات و روايات اسلامى مي رويم. امام صادق(عليه السلام) مي فرمايد: «إنَّ الغِنَا وَ العِزَّ يَجُولَانِ فَإذَا ظَفَرَا بِمَوْضِعِ التَّوَكُّلِ أَوْطَنَا»(1)؛ (بي نيازى و عزّت در حركتند، هنگامى كه محلّ توكّل را بيابند، در آن جا وطن مي گزينند!). در اين حديث «توكّل» به عنوان وطن اصلىِ بي نيازى و عزّت معرّفى شده است. از پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله) نقل شده كه فرمود: از پيك وحى خدا جبرئيل پرسيدم، توكّل چيست؟ گفت: «اَلْعِلْمُ بِأنَّ المَخْلُوقَ لَايَضُرُّ وَ لَايَنْفَعُ وَ لَايُعْطِى وَ لَايَمْنَعُ وَ اِسْتِعْمَالُ الْيَأسِ مِنَ الْخَلْقِ فَإذَا كَانَ العَبْدُ كَذَلِكَ لَمْ يَعْمَلْ لِأَحَدٍ سِوَى اللّهِ وَ لَمْ يَرْجُ وَ لَمْ يَخَفْ سِوَى اللّهِ وَ لَمْ يَطْمَعْ فِى أحَدٍ سِوَى اللّهِ فَهَذَا هُوَ التَّوَكُّلُ».(2)
كسى از امام على بن موسى الرضا(عليهما السلام) پرسيد: «مَا حَدُّ التَّوَكُّلِ؟ فَقَالَ: أَلَّا تَخَافَ مَعَ اللّهِ أحَداً»(3)؛ (حدّ توكّل چيست؟ فرمود: اين كه با اتّكاى به خدا از هيچ كس نترسى!). در آيات قرآن نيز اشاره هايى به آثار و فلسفه توكّل مي يابيم: «وَ مَا لَنَا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَيْتُمُونَا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ»(4)؛ (و چرا بر خدا توكّل نكنيم با اين كه ما را به راه هاى [سعادت] رهبرى كرده است؟! و ما به طور مسلّم در برابر آزارهاى شما صبر خواهيم كرد [و دست از رسالت خويش بر نمي داريم] و توكّل كنندگان بايد فقط بر خدا توكّل كنند) و نيز: «الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيماناً وَ قَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ»(5)؛ اين ها كسانى بودند كه [بعضى از] مردم به آنها گفتند: مردم [لشكر دشمن] براى [حمله به] شما اجتماع كرده اند و از آنها بترسيد؛ امّا اين سخن بر ايمانشان افزود و گفتند خدا ما را كافى است، و او بهترين حامى ماست!) و نيز: «إِذْ هَمَّتْ طِّائِفَتَانِ مِنْكُمْ أنْ تَفْشَلَا وَ اللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»(6)؛ ([و نيز به ياد آور] زمانى را كه دو گروه از شما تصميم گرفتند سستى نشان دهند [و از وسط راه بازگردند] و خداوند پشتيبان آنها بود [و به آنها كمك كرد كه از اين فكر بازگردند] و افراد باايمان بايد تنها بر خدا توكّل كنند) و نيز: «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ»(7)؛ (امّا هنگامى كه تصميم گرفتى [قاطع باش] و بر خدا توكّل كن).
در تمام اين آيات توكّل سرمايه اى براى مقابله با دشمن و ايستادگى در برابر او و تكيه گاهى براى تصميم هاى مهم معرّفى شده است.
«توكّل» در اصل از مادّه «وكالت» و به معناى انتخاب وكيل است، و اين را مي دانيم كه يك وكيل خوب، كسى است كه حدّاقل داراى چهار صفت باشد: آگاهى كافى، امانت، قدرت و دلسوزى، اين موضوع نيز شايد نياز به تذكّر نداشته باشد كه انتخاب وكيل مدافع در كارها در جايى است كه انسان خود قادر به دفاع نباشد، در اين موقع از نيروى ديگرى استفاده مي كند و با كمك او به حلّ مشكل خويش مي پردازد.
بنابراين توكّل بر خدا مفهومى جز اين ندارد كه انسان در برابر مشكلات و حوادث زندگى و دشمنى و سرسختي هاى مخالفان و پيچيدگى زياد و گاهى در بن بست هاي مسير رسيدن به هدف، در جايى كه توانايى بر گشودن آنها ندارد، خدا را وكيل خود ساخته و بر او تكيه مي كند و در كنار آن از انجام هيچ گونه تلاش و كوششي باز نايستد؛ بلكه در آن جا هم كه توانايى بر انجام كارى دارد، باز مؤثّر اصلى را خدا بداند؛ زيرا از دريچه چشم يك موحّد واقعى، سرچشمه تمام قدرتها و نيروها اوست.
نقطه مقابل «توكّل بر خدا» تكيه كردن بر غير اوست و به صورت اتّكايى زيستن، در زندگي وابسته به ديگرى بودن و از خود استقلال نداشتن است. دانشمندان علم اخلاق مي گويند: توكّل، ثمره مستقيم توحيد افعالى خداست؛ زيرا از نظر يك موحّد، هر حركت، كوشش، تلاش و جنبش و هر پديده اى كه در جهان صورت مي گيرد به علّت نخستين اين جهان، يعنى ذات خداوند ارتباط مي يابد، بنابراين يك موحّد، منبع و سرچشمه همه قدرتها و پيروزيها را از او مي داند.(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.