پاسخ اجمالی:
دیدن و ملاقات پروردگار همانند ملاقات افراد بشر با یکدیگر نیست؛ بلکه منظور یا مشاهده آثار قدرت او در صحنه قیامت و پاداشها و کیفرها و نعمتها و عذابهاى او است، یا به معنى یک نوع شهود باطنى و قلبى است، زیرا انسان گاه به جایى مى رسد که گویى خدا را با چشم دل در برابر خود مشاهده مى کند، به طورى که هیچ گونه شک و تردیدى براى او باقى نمى ماند. این حالت شهود باطنى در قیامت براى همگان پیدا مى شود، چرا که آثار عظمت و قدرت خدا در آنجا آن چنان آشکار است که هر کوردلى هم ایمان قطعى پیدا مى کند.
پاسخ تفصیلی:
در آیات قرآن مجید و سخنان معصومین، گاهى تعبیراتى درباره خداوند دیده مى شود که در نگاه اول به نظرمی رسد، با این حقیقت مسلّم که «خداوند از جسمیّت و عوارض جسم بودن بکلّى منزّه است و هرگز دیده نمى شود»، منافات دارد، مانند «دست خدا بالاى همه دستهاست»، «خداوند بینا و شنواست» و «خداوند کارهاى شما را مى بیند». در تاریخ نیز گروهی بودند که «مجسّمه» نام داشتند؛ همان طور که از اسم آنها پیداست، به جسمیّت خدا عقیده داشتند. علّت و ریشه پیدایش این عقیده، چیزى جز مطالعه سطحى در آن آیات و روایات نبود.
ولى با توجّه به آیات و احادیث فراوانى که صریحاً هرگونه عوارض جسم و خواص و آثار آن را از خداوند نفى مى کند و ذات مقدّس او را ذات بى مثال و غیر قابل تصوّرى معرّفى مى نماید، روشن مى شود که منظور از آیات و روایات دسته اوّل، آنچه در بدو امر به نظر مى رسد نبوده است، بلکه منظور یک نوع تشبیه و مجاز است.
توضیح اینکه: الفاظ و کلمات براى رفع احتیاجات روزانه وضع شده اند و بر محور موضوعاتى که مربوط به زندگى روزمرّه است دور مى زند، از طرفى حقایقى که مربوط به مبدأ و معاد و خداوند و صفات اوست، ناچار باید با همین الفاظ بیان شود، لذا چارهاى جز این نیست که این الفاظ را که مربوط به همین امور مادّى است، گرفته و با مناسبات و تشبیهاتى در معانى جدیدى که در خور عالم ماوراى طبیعت است به کار بریم، مثلًا وقتى مى خواهیم بگوییم خداوند از تمام گفتگوها و صداها با خبر است، چارهاى نداریم جز این که بگوییم خداوند هر سخنى را مى شنود، در اینجا منظور از «کلمه شنیدن» شنیدن با گوش نیست، بلکه با خبر بودن از تمام سخنان است، همچنین در مورد دیدن و امثال آن، منظور همان «نتیجه» دیدن و مانند آن است.(1)
دیدن و ملاقات پروردگار نیز همانند ملاقات افراد بشر با یکدیگر نیست، برای اینکه خداوند نه جسم است و نه آثار جسمانی دارد که با چشم ظاهر دیده شود، بلکه منظور یا مشاهده آثار قدرت او در صحنه قیامت و پاداشها و کیفرها و نعمتها و عذابهاى او است، چنان که گروهى از مفسران گفتهاند. یا به معنى یک نوع شهود باطنى و قلبى است، زیرا انسان گاه به جایى مى رسد که گویى خدا را با چشم دل در برابر خود مشاهده مى کند، به طورى که هیچ گونه شک و تردیدى براى او باقى نمى ماند.
این حالت ممکن است بر اثر پاکى و تقوا و عبادت و تهذیب نفس در این دنیا براى گروهى پیدا شود، چنان که امام علی(علیه السلام) در جواب شخصی که پرسید: آیا خداى خود را دیده اى؟! این گونه فرمود: «فَاعبُدُ ما لا اَرى»؛ (آیا خدایى را که نبینم پرستش کنم؟!) و هنگامى که او توضیح بیشتر خواست امام اضافه کرد: «لَاتُدْرِکُهُ الْعُیُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِیَانِ، وَلکِنْ تُدْرِکُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِیمَان»؛ (چشمهاى ظاهر هرگز او را مشاهده نکنند، بلکه قلبها بوسیله نور ایمان او را درک مى نمایند).(2) این حالت شهود باطنى در قیامت براى همگان پیدا مى شود، چرا که آثار عظمت و قدرت خدا در آنجا آن چنان آشکار است که هر کوردلى هم ایمان قطعى پیدا مى کند.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.