پاسخ اجمالی:
برخی از مفسّران گفته اند مراد از «رؤيت» در تقاضای حضرت موسی(ع)، درخواست قطعى ترين و روشن ترين مراحل علم است که از باب مبالغه، از آن تعبیر به «رؤيت» شده است. یعنی حضرت موسی(ع) درخواست کرد تا به «علم حضوری» از ذات پروردگار آگاهی یابد. در آیات قرآن نیز هر جا كه سخن از «رؤیت خداوند» به میان آمده، منظور همین گونه از علم است. یعنی رؤیتی که در آن حاجتى به عضو بينايى نيست. آیاتی چون «كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ» و «وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» بر چنین علم و رؤیتی دلالت دارند.
طبق دیدگاهی دیگر، تقاضای رؤیت پروردگار از سوی بنی اسرائیل بوده است؛ نه حضرت موسی(ع). ایشان تنها درخواست آنان را بیان نموده است. بنابراین، حتّی اگر درخواست رؤیت حسّی نیز در میان باشد، اشکالی بر مقام حضرت موسی(ع) وارد نیست. آیه 155 سوره اعراف، آیات 55 و 56 سوره بقره و آیه 153سوره نساء بر این واقعیّت دلالت دارند.
پاسخ تفصیلی:
ناسازگاری در آیات رؤیت و عدم رؤیت خداوند!
طبق برخی از آیات قرآن، مثل آیه «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ»(1) امکان رؤیت خداوند منتفی است. با این حال، درخواست رؤیت خداوند از سوی حضرت موسی(علیه السلام) در برخی از آیات قرآن مطرح شده است! آیا این دو دسته از آیات با یکدیگر سازگار اند؟ منظور حضرت موسی(علیه السلام) از چنین درخواستی چه می باشد؟ و چگونه یک پیامبر الهی چنین تقاضایی را مطرح می نماید؟
مراد از «رؤيت» در تقاضای حضرت موسی(علیه السلام)؟
برخی از مفسّران گفته اند مراد از «رؤيت» در تقاضای حضرت موسی(علیه السلام)، درخواست قطعى ترين و روشن ترين مراحل علم است که از باب مبالغه، از آن تعبیر به «رؤيت» شده است.(2) یعنی حضرت موسی(علیه السلام) درخواست کرد تا به «علم حضوری» از ذات پروردگار آگاهی یابد. در آیات قرآن نیز هر جا كه سخن از «رؤیت خداوند» به میان آمده، منظور همین گونه از علم است. یعنی رؤیتی که در آن حاجتى به عضو بينايى نيست و آن رؤيتى است كه در آيه شريفه «كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقِينِ»(3)؛ و آيه «وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»(4)؛ ذكر شده است. مقصود از «ملكوت» در آیه دوّم، «باطن اشياء» است. بنابراین منظور از «رؤیت» در این آیه، مشاهده حسّی و بصری نیست؛ بلكه يک نوع شعورى است كه با آن حقيقت و ذات هر چيزى درک مى شود.(5)
حضرت موسى(علیه السلام) در جمله «رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ» نیز درخواست نمود كه به ذات خداوند آگاه یابد. لکن چون انسان توان و استطاعت مشاهده تجلّى پروردگار را ندارد، پاسخ منفی دریافت نمود. آیه «فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً» اين مطلب را تایید می کند که نه تنها انسان بلکه کوه نیز توان تجلّی پروردگار را نداشت و مبدّل به خاک گردید.(6)
رؤیت خداوند، درخواست موسی(علیه السلام) یا بنی اسرائیل؟
جمعى از بنى اسرائيل اصرار داشتند كه بايد خداوند را ببينند تا ايمان آورند و حضرت موسی(علیه السلام) اين تقاضا را مطرح کرد تا همگان پاسخ كافى بشنوند.(7)
در آیه 155 سوره اعراف می خوانیم: (موسى از قوم خود هفتاد تن از مردان را براى ميعادگاه برگزيد و هنگامى كه زمين لرزه آنها را فرا گرفت، گفت: آيا ما را به آنچه سفيهانمان انجام داده اند [مجازات و] هلاک مى كنى؟!)؛ «وَ اخْتارَ مُوسى قَوْمَهُ سَبْعينَ رَجُلاً لِميقاتِنا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قالَ رَبِّ ... إِيَّايَ أَ تُهْلِكُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا».
از جمله «أَ تُهْلِكُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا» روشن مى شود كه موسى(علیه السلام) چنين تقاضايى را نداشت و این درخواست توده ای از مردم جاهل و بی خبر بنی اسرائیل بود.
در آیات 55 و 56 سوره بقره، در خطاب به این توده از بنی اسرائیل می خوانیم: «وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون»؛ (و [نيز به ياد آوريد] هنگامى را كه گفتيد اى موسى! ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد مگر اينكه خدا را آشكارا [با چشم خود] ببينيم! پس صاعقه شما را گرفت در حالى كه تماشا مى كرديد. سپس شما را پس از مرگتان حيات بخشيديم. شايد شكرگزار باشید).
در آیه 153 سوره نساء نیز می خوانیم: «يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ»؛ (اهل كتاب از تو مى خواهند كتابى از آسمان [يک جا] بر آنها نازل كنى [در حالى كه اين يک بهانه است] آنها از موسى بزرگ تر از اين را خواستند و گفتند: خدا را آشكارا به ما نشان ده! و به خاطر اين ظلم و ستم صاعقه آنها را فرا گرفت).
با کنار هم قرار دادن این آیات و آیه 155 سوره اعراف روشن می شود، موضوع رؤیت الهی نه درخواست واقعی موسی بلکه تقاضای بنی اسرائیل بوده است. درخواستی که نشان می دهد چگونه آنها مردمى لجوج و بهانه گير بودند.(8)
در کتاب توحید شیخ صدوق و در برخی منابع دیگر، حدیثی نقل شده که به این موضوع اشاره دارد.
در جلسه ای مأمون به امام رضا(علیه السلام) گفت مگر شما نمی گویید انبیا معصوم هستند؛ پس چرا موسی رؤیت الاهی را از خداوند درخواست کرد؟! آیا موسی نمی دانست که خداوند قابل دیدن نیست؟!
امام(علیه السلام) در پاسخ او فرمودند: «حضرت موسی(علیه السلام) می دانست که خداوند قابل دیدن با چشم نیست امّا هنگامی که خدا با موسی سخن گفت و آن حضرت به مردم اعلام نمود مردم گفتند: ما به تو ایمان نمی آوریم مگر این که کلام الاهی را بشنویم. هفتاد نفر از بنی اسرائیل برگزیده شدند و به میعادگاه کوه طور آمدند. حضرت موسی(علیه السلام) سؤال آنان را از خدا درخواست نمود. در این هنگام آنان کلام الاهی را از تمام جهات شنیدند. ولی گفتند ایمان نمی آوریم مگر این که خدا را خود ببینیم. صاعقه ای از آسمان آمد و همه آنان هلاک شدند. حضرت موسی گفت اگر با چنین وضعی برگردم مردم خواهند گفت: تو در ادّعایت راستگو نیستی که دیگران را به قتل رساندی. به اذن الاهی دوباره همه زنده شدند. این بار گفتند: اگر تنها خودت نیز خدا را ببینی ما به تو ایمان می آوریم. موسی گفت: خدا را تنها با نشانه ها و آیاتش می توان درک کرد؛ امّا آنان لجاجت کردند. خطاب آمد: موسی! بپرس آنچه می پرسند و تو را به خاطر جهالت آنان مؤاخذه نمی کنیم. حضرت موسی(علیه السلام) گفت: خدایا خودت را به من بنمایان. خطاب آمد: هرگز مرا نخواهی دید. امّا نگاه کن به کوه اگر پایدار ماند تو نیز خواهی توانست مرا ببینی. با اشاره الاهی کوه متلاشی و به زمینی صاف تبدیل شد و موسی پس از به هوش آمدن گفت: خدایا! از جهل و غفلت مردم به شناخت و معرفتی که داشتم بازگشتم و من اوّلین کسی هستم که اعتراف می کنم خدا را نمی توان با چشم سر دید».(9)
طبق این دیدگاه، تقاضای رؤیت پروردگار از سوی بنی اسرائیل بوده است؛ نه حضرت موسی(علیه السلام). ایشان تنها درخواست آنان را بیان نموده است. بنابراین، حتّی اگر درخواست رؤیت حسی نیز در میان باشد، اشکالی بر مقام حضرت موسی(علیه السلام) وارد نیست.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.