پاسخ اجمالی:
امام صادق(ع) به سه عمل به عنوان اعمال كليدي و پر اهميت اشاره كرده ميفرمايند: «كسى كه زبانش به راستى گردش كند، اعمال او پاك مىشود و كسى كه حُسن نيّت داشته باشد، خدا روزيش را زياد مىكند و كسى كه به خانوادهاش نيكى كند، خدا عمرش را طولانى مىكند».
پاسخ تفصیلی:
امام صادق(علیه السلام) به سه عمل به عنوان اعمال كليدي و پر اهميت اشاره كرده ميفرمايند: «مَنْ صَدَقَ لِسَانُهُ زَكَى عَمَلُهُ وَ مَنْ حَسُنَتْ نِيَّتُهُ زِيدَ فِى رِزْقِهِ وَ مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِأَهْلِ بَيْتِهِ مُدَّ لَهُ فِى عُمْرِهِ»(1)؛ (كسى كه زبانش به راستى گردش كند، اعمال او پاك مىشود [بين «صداقت سخن» و «پاكى اعمال» رابطه است] و كسى كه حُسن نيّت داشته باشد، خدا روزيش را زياد مىكند و كسى كه به خانوادهاش نيكى كند، خدا عمرش را طولانى مىكند).
شرح حديث:
افعال انسان بر دو گونه است: بعضى از افعال، قبيح و بعضى حَسَن است. بعضى از افعالِ حَسَن يا قبيح جنبه كليدى دارد، يعنى فعل حَسَنى است كه سرچشمه افعال حَسَن ديگر مىشود و يا قبيحى است كه سرچشمه گناهان ديگر مىشود؛ به عنوان مثال كمفروشى، گناه كليدى نيست؛ ولى دروغ و شراب خوارى سرچشمه بسيارى از گناهان ديگر است و جنبه كليدى دارد.
مطابق اين حديث امام(عليه السلام) مىفرمايد: راستگويى، كليد پاكى اعمال است. انسان راستگو بايد بسيارى از كارها را ترك كند؛ چرا كه با صدق نمىسازد؛ چون بايد در مقابل كم فروشى، تقلّب، رشوه خوارى و ... دروغ بگويد تا آنها را بپوشاند، پس دروغ، سرچشمه بسيارى از گناهان است. در حديث معروفى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) آمده است كه: «جوانى خدمت رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) رسيده و عرض كرد كه به انواع گناهان آلوده هستم، چه كنم؟ حضرت به او فرمود: فقط دروغ نگو. دوستانش او را به گناه دعوت كردند، او با خود فكر كرد كه اگر مرتكب گناه شود، بايد به پيامبر خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) دروغ بگويد و به همين جهت گناه را انجام نداد». پس اوّلين قدم در راهِ راست، صداقت است.
دروغ سه نوع دارد: گاهى به خدا دروغ مىگويد و گاهى به مردم و گاهى به خود. دروغ به خدا مثل اينكه در نماز مىگويد: «إيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إيَّاكَ نَسْتَعِينُ» در حالى كه بتهاى زيادى مثل بت شهوت، هواى نفس.... را پرستش مىكند و يا در تشهّد مىگويد «وَحْدَهُ لَاشَرِيكَ لَهُ» در حالى كه شريكهاى زيادى براى خدا قرار مىدهد و شيطان، هواى نفس و مقام ... را مىپرستد.
گاهى هم به خودش دروغ مىگويد به عنوان مثال خود را بىاعتنا به زرق و برق دنيا و زاهد مىداند، در حالى كه تنبل است و يا كارهايش را حمل بر احتياط مىكند، در حالى كه ترسو است و يا خسيس و بخيل است؛ ولى آن را تحت عنوان آينده نگرى و تدبير قرار مىدهد كه در واقع به خودش دروغ مىگويد.
جمله دوم در روايت اين بود كه انسانى كه حُسن نيّت دارد، محبوبيّت پيدا مىكند و كسى كه محبوبيّت پيدا كرد، مردم به او اعتماد مىكنند و كار و كسبش رونق مىيابد؛ پس كسى كه نيّتش پاك باشد، روزيش وسيع مىشود.
جمله سوم، در روايت اين بود كه كسى كه به خانوادهاش نيكى كند عمرش طولانى مىشود. نيكى به خانواده و طولانى شدن عمر دو رابطه دارد:
1. رابطه معنوى كه براى ما روشن نيست؛ مانند صله رحم كه باعث زيادى عمر است؛ ولى وجه و دليل آن را نمىدانيم.
2. رابطهاى كه قابل درك است و آن اينكه كسى كه به خانوادهاش نيكى كند، فضاى زندگى او آرام مىشود و در نتيجه فشارهاى روحى كم شده و عمرش طولانى مىشود.
دليل كوتاهى عمر، فشارهاى عصبى و قسمت مهمّى از فشارها به واسطه فشارهاى روحى است. پس كسى كه فضاى زندگى آرامى دارد، فشار روحى ندارد و عمر او طولانى مىشود.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.