پاسخ اجمالی:
برای درمان «غفلت»، علاوه بر انديشيدن به عواقب و پيامدهاى آن، بايستي به سراغ ريشه ها رفت؛ زيرا تا ريشه هاى يك بيمارى قطع نشود، درمان آن امكان ندارد. هم چنين پند و عبرت از وقایع تاریخی و تحولات روزگار، استمرار و دوام ذکر، نماز با حضور قلب و تفکر و اندیشه از ديگر راه هاي درمان غفلت هستند.
پاسخ تفصیلی:
«غفلت» يكي از بيماري هاى خطرناك اخلاقى است و براى درمان آن بايد از اصول كلّى حاكم بر اين مباحث استفاده كرد. نخست اين كه: به عواقب و پيامدهاى «غفلت» بينديشيم مخصوصاً رواياتى كه در اين باب وارد شده را مورد توجّه قرار دهيم، كه تأثير بسزايى در زدودن آثار «غفلت» و بازگشت به «يقظه» و بيدارى دارد؛ مثلاً، براى ترك اعتياد به مواد مخدّر يا جلوگيرى از ابتلا به آن، به اشخاصى اشاره مى كنيم كه به خاطر آن، به روز سياه افتاده و آثار مرگبار آن، روح و جسم و پيوندهاى خانوادگى و اجتماعيشان را نابود ساخته است تا از اين طريق ساير مبتلايان، بيدار شوند و راه بازگشت را پيش گيرند و غير مبتلايان نيز به هوش باشند و در دام آن گرفتار نشوند. همچنين بايد به سراغ ريشه ها رفت؛ زيرا تا ريشه هاى يك بيمارى قطع نشود، درمان آن امكان ندارد. غیر از توجه به ريشه هاى «غفلت» و از بین بردن آنها امور ذيل نيز براى زدودن اثرات زيانبار «غفلت» از وجود انسان بسيار مفيد و اثربخش است:
1) عبرت از تاريخ:
بايد تاريخ را با دقت بررسى كرد. ايوان مدائن ها كه آينه عبرتند، كاخ كسراها كه ويرانه هايش با زبان بى زبانى با ما سخن مى گويند و اهرام مصر كه از فراعنه و سرنوشت آنها خبر مى دهند و خلاصه اين كه بايد در جاى جاى اين جهان، از آثار باقى مانده پيشينيان ديدن كنيم و درس عبرت بگيريم. قبور در هم شكسته نيرومندان ديروز و اسيران خاك امروز و يا پيرمردان و پيرزنانى را در نظر بگيريم كه نه قدرت راه رفتن دارند و نه توان نشستن و نه حوصله سخن گفتن و به ياد آوريم كه همه اينها روزى جوان و نيرومند و با نشاط بودند؛ اما گذشت روزگار، آنان را به چنين سرنوشتى گرفتار ساخته است و بدانيم كه ما هم، همين راه را در پيش داريم. به يقين هر چه درباره اين موضوعات و تحوّل روزگار و جابجا شدن حكومتها و قدرتها و ثروتها و عزّتها بيشتر بينديشيم، كمتر گرفتار «غفلت» خواهيم شد. حضرت علي(عليه السلام) مى فرمايند: «اِنَّ مَنْ عَرَفَ الاَيَّامَ لَمْ يَغْفَلْ عَنِ الاِسْتِعْدادِ»(1)؛ (آن كس كه وضع روزگار را بشناسد، از آمادگى [براى سفر آخرت] غافل نمى شود). در حديث ديگرى امام صادق(عليه السلام) چنين فرموده اند: «اَغْفَلَ النَّاسِ مَنْ لَمْ يَتَّعِظْ بِتَغَيُّرِ الدُّنيَا مِنْ حَالٍ اِلَى حالٍ»(2)؛ (غافل ترين مردم كسى است كه از تغيير و تحوّل روزگار از حالى به حال ديگر، پند نگيرد).
2) استمرار و دوام ذكر:
عامل مؤثر ديگر براى زدودن آثار «غفلت»، استمرار و دوام ذكر است؛ زيرا، ياد خدا دل را بيدار مى كند، روح را صفا مى بخشد و چشم بصيرت را بينا مى سازد و در پرتو آن، انسان، حق را حق مى بيند و باطل را باطل و قادر به تشخيص دوست و دشمنِ سعادت خود مى شود. لذا اميرمؤمنان علي(عليه السلام) مى فرمايند: «بِدَوَامِ ذِكْرِ اللّهِ تَنْجَابُ الْغَفْلَةُ»(3)؛ (با استمرار ياد خدا، آثار غفلت زدوده مى شود).
3) نماز با حضور قلب:
اداى نماز در وقت مقرّر و با حضور قلب و توجّه به محتواى راز و نياز و مناجات با خدا، قلب را صيقل داده و زنگار «غفلت» را از آينه روح مى زدايد. طبيعت زندگى دنيا، غفلت زا است كه گاهى انسان را چنان به خود مشغول مى سازد كه همه چيز را فراموش مى كند؛ حتى خويشتن خويش را. نماز فرصت بسيار خوبى براى بازنگرى در اعمال و بازيافتن خويشتن خويش و نجات از چنگال اهريمن «غفلت» است. امام باقر(عليه السلام) در اين رابطه مى فرمايند: «اَيُّمَا مُؤْمِنٍ حَافَظَ عَلَى الصَّلَواتِ الْمَفْرُوضَةِ فَصَلَّاهَا لِوَقتِهَا فَلَيْسَ هَذَا مِنَ الْغَافِلِينَ»(4)؛ ([اگر] هر فرد با ايمانى، نمازهاى واجب را به موقع و به طور صحيح انجام دهد، از غافلان نخواهد بود).
4) تفكر و انديشه:
راه ديگر پيشگيرى و درمانِ «غفلت»، تفكر و انديشه است. هرگاه انسان به كارهاى خوب و آثار مثبت آن و همچنين به كارهاى بد و نتايج سوء آن بينديشد، امواج ظلمانى «غفلت» از روح و جانش دور مى شود. در روايت است كه: «روزى پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) خطاب به ابوذر فرمودند: «يَا اَبَاذَرٍّ! هُمَّ بِالْحَسَنَةِ وَ اِنْ لَمْ تَعْمَلْهَا لِكَيلَا تُكْتَبَ مِنَ الْغَافِلِينَ»(5)؛ (اى ابوذر! تصميم به كارهاى نيك بگير، هر چند توفيق عمل به آن براى تو حاصل نشود تا در زمره غافلان نوشته نشوى). فكر مرگ و پايان زندگى از جمله افكارى است كه در زدودن زنگار «غفلت» از آينه روح آدمى بسيار مؤثر است؛ مخصوصاً اگر هنگام عبور از آرامگاه مردگان، اين شعر يا مانند آن را با خود زمزمه كند:
«هر كه باشى و به هر جا برسى *** آخرين منزل هستى اين است»
اين فكر و انديشه به يقين جلوى سرچشمه هاى اصلى «غفلت» را - كه هوی پرستى و خودخواهى و فزون طلبى است - مى گيرد. اميرمؤمنان على(عليه السلام) در يكى از وصاياى خويش به فرزندش امام حسين(عليه السلام) فرمودند: «اَىْ بُنَىَّ الْفِكْرَةُ تُورِثُ نُوراً وَ الْغَفْلَةُ ظُلْمَةً»(6)؛ (اى فرزندم! «تفكر»، نورانيّت مى بخشد و «غفلت» ظلمت و تاريكى).
5) تغيير محيط:
بسيارى از محيط ها به طور طبيعى غفلت زاست. مجالس غافلين و بطّالين (بيهوده كاران)، جلسات لهو و لعب، خانه هاى پر زرق و برق و اشرافى، انسان را به سوى «غفلت» مى كشاند؛ حتّى بسيارى از شهرها در دنياى امروز، مبدّل به كانون «غفلت» و فساد شده است. يكى از راه هاى رهايى از چنگال «غفلت»، ترك شركت در اين گونه جلسات و اماكن و هجرت از شهرهاى آلوده به فساد است؛ در غير اين صورت، رهايى از ديو «غفلت» بسيار مشكل است. امام سجاد(عليه السلام) در دعاى ابوحمزه، به هنگام مناجات با خدا در بيان يكى از عوامل سلب توفيق، عرض مى كنند: «اَو لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي آلِفُ مَجَالِسَ البَطَّالِينَ فَبَيْنِي وَ بَيْنَهُم خَلَّيْتَنِي»؛ (شايد مرا علاقه مند به مجالس غافلين ديدى و مرا در ميان آنها رها ساختى). اين سخن را با حديثى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) پايان مى دهيم: «اِحْذَرْ مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفاءِ وَ قِلَّةَ الاَعْوَانِ عَلَى طَاعَةِ اللّهِ»(7)؛ (از منزلگاه هاى «غفلت» و خشونت و جايى كه يار و مددكارى بر اطاعت خدا نداريد، بپرهيز).(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.