پاسخ اجمالی:
به تاكيد قرآن هر گروهى به خاطر «تعصّب و لجاجت»، خود را بهترين مى داند و ديگران را نفى مى كند گويى آنها تنها بندگان برگزيده خدا هستند؛ اساساً همين امر سبب درگيرى مستمرّ در ميان اقوام مى شود و ضایعات و آثار زیانباری در جوامع و اقوام مختلف به بار می آورد. در واقع اگر اين رذيله اخلاقى در درون جان انسان ها نبود، پيشرفت تكامل تمدّن ها شتاب ديگرى پيدا مى كرد و نيروهاى خلّاق در مسير سعادت بشر به كار مى افتاد.
پاسخ تفصیلی:
در آيه 113 سوره «بقره» به تاثیر خاص «تعصب» در میان اقوام مختلف اشاره شده که هر گروهى به خاطر تعصّب و لجاجت، خود را بهترين مى داند، و ديگران را نفى مى كند گويى تنها بندگان برگزيده خدا آنها هستند و ديگران هيچ، و همين امر سبب درگيرى مستمرّ در ميان اقوام مى شود، مى فرمايد: «وَ قَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَىْءٍ وَ قَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شىْءٍ وَ هُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ»؛ (يهود گفتند مسيحيان [نزد خدا] هيچ ارزشى ندارند و مسيحيان نيز گفتند: يهوديان ارزشى ندارند، در حالى كه هر دو گروه، كتاب آسمانى را مى خواندند [كه به آنها دستور مى داد بايد از اين گونه تعصّب ها به كنار باشند] آرى افراد نادان [از مشركان عرب] نيز سخنى همانند آنها داشتند، خداوند روز قيامت درباره اختلاف آنها داورى خواهد كرد). از تعبيرات اين آيه به خوبى استفاده مى شود كه اين گونه تعصّب ها و خودبينى ها از جهل و نادانى سرچشمه مى گيرد و هر قوم جاهل و بى خبر، گرفتار اين رذيله اخلاقى خواهد شد. تعبير به «الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ»؛ (كسانى كه نمى دانند) مفهوم وسيع و گسترده اى دارد كه مشركان عرب يكى از آنها بودند و لذا بعضى از مفسّران آن را به قوم نوح(علیه السلام) يا همه امّت هاى پيشين - كه بر اثر جهل و نادانى گرفتار تعصّب و لجاجت بودند - تفسير كرده اند. لذا می بینیم خداوند در آیه دیگری آنرا يك حكم كلّى و عمومى دانسته كه در تمام طول تاريخ نقش اصلى را در ادامه كفر و توحيد ستيزى ايفا مى كرده است، مى فرمايد: «وَ كَذَلِكَ مَا اَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ اِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا اِنَّا وَجَدْنَا آبَائَنَا عَلَى اُمَّةٍ وَ اِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ»(1)؛ (اين گونه در هيچ شهر و ديارى پيش از تو پيامبرى بيم دهنده نفرستاديم، مگر اينكه ثروتمندان مست و مغرور آن گفتند: ما نياكان خود را بر آيينى يافتيم و به آثار و روش آنها اقتدا مى كنيم!). اين تعبير نشان مى دهد كه هميشه مهمترين مانع در برابر ايمان به آيين پيامبران الهى همان تعصّب و تقليد كوركورانه ناشى از جهل بوده است و از اينجا خطر اين رذيله اخلاقى آشكارتر مى شود.
خلاصه اینکه با يك نگاه اجمالى به آيات می توان اين حقيقت را اثبات کرد كه از مهمترين موانع معرفت و شناخت، تقليدهاى كوركورانه اى است كه از تعصّب و لجاجت و وابستگى بى قيد و شرط نسبت به امورى كه با تمايلات نفسانى و هوا و هوس هاى انسان مى سازد ناشى مى شود. ضايعات و آثار زيانبار اين رذيله اخلاقى صفحات تاريخ بشريّت را سياه كرده و پيامبران الهى را با مشكل ترين موانع رو به رو ساخته و خون هاى زيادى را بر خاك ريخته است و همين معنى براى پى بردن به آثار زيانبار آن كافى است. اگر اين رذيله اخلاقى در درون جان انسان ها نبود، تاريخ بشريّت چهره ديگرى داشت و پيشرفت تكامل تمدّن ها شتاب ديگرى پيدا مى كرد و نيروهاى خلّاق در مسير سعادت انسانها به كار مى افتاد و به جاى اينكه به صورت سيل ويرانگرى درآيد، نهرهاى منظّمى از معارف الهيّه را تشكيل مى داد كه همه جا مايه عمران و آبادى قلوب بود.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.