پاسخ اجمالی:
قرآن درباره «تكبر» شيطان مي فرمايد: «در آن هنگام که خداوند به همه فرشتگان دستور داد که به خاطر عظمت آفرینش آدم(ع) سجده کنند همگی سجده کردند جز ابلیس که سرپیچی کرد و استکبار ورزید». ابليس درباره تمردش گفت: «من هرگز براى بشرى كه او را از گل خشكيده اى آفريده اي كه از گِل بدبويى گرفته شده، سجده نخواهم كرد». در حقیقت ابلیس به خاطر تکبر، تمام عباداتش بر باد رفت و سقوط کرد. تكبّر و استكبار، حتّی اجازه توبه را نيز نمى دهد، لذا شيطان وقتي كه متوجّه خطاى خود شد توبه نكرد؛ زيرا كبر و غرور به او اجازه تسليم شدن در برابر آفرينش انسان را نداد و بر لجاجت خود افزود.
پاسخ تفصیلی:
آيات قرآن مجيد مملوّ است از بيان مفاسد استكبار و بدبختي هاى ناشى از تكبّر و مشكلاتى كه در طول تاريخ بشر از اين صفت مذموم در جوامع انسانى به وجود آمده است و تأثير اين صفت رذيله در پيشرفت و تكامل انسان در جهات معنوى و مادّى بر هيچ كس پوشيده نيست.
در آيه 34 سوره «بقره» و آیه 13 سوره «اعراف» از این صفت شیطان سخن به ميان آمده، در آن هنگام كه خداوند به همه فرشتگان دستور داد كه به خاطر عظمت آفرينش آدم(عليه السلام) سجده كنند [و ابليس در آن زمان به خاطر مقام والايش در صف فرشتگان جاى گرفته بود] همگى سجده كردند جز ابليس كه در برابر اين فرمان خدا سرپيچى كرد و استكبار ورزيد و از كافران شد، و به دنبال اين سرپيچى صريح و آشكار و حتّى آميخته به اعتراض نسبت به اصل فرمان پروردگار، خداوند به او فرمود از آن مقام و مرتبت فرود آى! تو حق ندارى در آن جايگاه تكبّر كنى! بيرون رو كه از افراد پست و حقير خواهى بود: «وَ اذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا اِلّا اِبْلِيسَ اَبَى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الْكَافِرِيْنَ ...»(1)«قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ اَنْ تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ اِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ».(2)
در حقيقت اين نخستين گناهى است كه در جهان به وقوع پيوست، گناهى كه سبب شد فردى همچون ابليس كه ساليان دراز [و به تعبير اميرمؤمنان علی(عليه السلام) در خطبه قاصعه شش هزار سال] خدا را عبادت كرده بود به خاطر تكبّر يك ساعت، تمام اعمال و عبادات او بر باد رفت و از آن مقام والا كه همنشين با فرشتگان و مقام قرب خدا بود يكباره سقوط نمود: «اِذْ احْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِيلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِيدَ، وَ كَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ ... عَنْ كِبْرِ سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ».(3)
در اين داستان عبرت انگيز نكات بسيار مهمّى درباره خطرات تكبّر نهفته شده و از آن به خوبى استفاده مى شود كه اين صفت رذيله ممكن است سرانجام به كفر و بى ايمانى منتهى گردد، چنانكه در آيات بالا آمده بود: «ابَى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ».(4)
همچنين اين داستان نشان مى دهد كه ابليس به خاطر حجاب خطرناك كبر و غرور از واضحترين مسائل بى خبر ماند؛ چرا كه هنگامى كه زبان به اعتراض در برابر خداوند سبحان گشود عرض كرد: «قَالَ لَمْ اَكُنْ لِاسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَأٍ مَسنُونٍ»(5)؛ (گفت: من هرگز براى بشرى كه او را از گل خشكيده اى كه از گِل بدبويى گرفته شده است آفريده اى، سجده نخواهم كرد!).
در حالى كه پر واضح است كه شرف آدم به خاطر آفرينش از گِل بدبو نبود؛ بلكه به خاطر همان روح الهى بود كه قرآن در سه آيه قبل از آيه فوق به آن اشاره كرده است: «فَاِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِى فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ»(6)؛ (هنگامى كه [آفرينش آدم را نظام بخشيدم] و كار او را به پايان بردم و در وى از روح خود [يك روح شايسته و بزرگ] دميدم، همگى براى او سجده كنيد).
حتّى ابليس نتوانست برترى خاك را از آتش درك كند، خاكى كه منبع تمام بركات و پيدايش حيات و محل زندگى انسانها و انواع معادن و منابع و حتّى منبع ذخيره آب و ذخيره مواد آتش زاست، لذا با خيره سرى گفت: «خَلَقْتَنِى مِنْ نَارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ»؛ ([من چگونه او را سجده كنم در حالى كه] مرا از آتش آفريده اى و او را از خاك!).
اضافه بر اين، بسيارى از افراد هستند كه گرفتار لغزش و خطا مى شوند، ولى هنگامى كه به اشتباه خود پى بردند باز مى گردند و توبه و اصلاح مى كنند، ولى تكبّر و استكبار، از امورى است كه حتّى اجازه بازگشت بعد از بيدارى را نيز به انسان نمى دهد، به همين دليل شيطان هنگامى كه متوجّه خطاى خود شد توبه نكرد؛ زيرا كبر و غرور به او اجازه نداد سر تسليم و تعظيم در برابر پديده بزرگ آفرينش (انسان) فرود آورد، بلكه بر لجاجت خود افزود و سوگند ياد كرد كه همه انسان ها را [جز عباد مخلصين خداوند] گمراه سازد و به اين نيز بسنده نكرد، از خدا عمر جاويدان خواست تا اين برنامه زشت و انحرافى را تا پايان عمر جهان ادامه دهد!
به اين ترتيب كبر و خودخواهى و خود برتربينى مايه لجاجت، حسد، كفر، ناسپاسى در برابر حق و ويرانگرى و فساد خلق خدا شد.
و به اين ترتيب، شيطان [همان گونه كه مولاى متّقيان اميرمؤمنان علي(عليه السلام) در «خطبه قاصعه» مى فرمايد] پايه استكبار و تعصّب را در زمين گذاشت و با عظمت خداوند به مبارزه برخاست: «فَعَدُوُّ اللَّهِ امَامُ الْمُتَعَصِّبِينَ وَ سَلَفُ الْمُسْتَكْبِرِينَ الَّذِى وَضَعَ أَسَاسَ الْعَصَبِيَّةِ وَ نَازَعَ اللَّهَ رِدَاءَ الْجَبْرِيَّةِ وَ ادَّرَعَ لِبَاسَ التَّعَزُّزِ وَ خَلَعَ قِنَاعَ التَّذَلُّلِ»(7)؛ (اين دشمن خدا پيشواى متعصّبان و سرسلسله مستكبران جهان است كه اساس تعصّب را پى ريزى كرد و با خداوند در مقام جبروتیش به ستيز و نزاع پرداخت و لباس استكبار را بر تن پوشيد و پوشش تواضع و فروتنى را فرو گذارد).
و درست به همين دليل خدا او را ذليل و خوار و پست كرد، همان گونه كه اميرمؤمنان علي(عليه السلام) در ادامه همان خطبه مى فرمايد: «الَا تَرَوْنَ كَيْفَ صَغَّرَهُ اللَّهُ بِتَكَبُّرِهِ وَ وَضَعَهُ بِتَرَفُّعِهِ فَجَعَلَهُ فِى الدُّنْيَا مَدْحُوراً، وَ اعَدَّ لَهُ فِى الْآخِرَةِ سَعِيراً؟!»(8)؛ (آيا نمى بينيد چگونه خداوند او را به خاطر تكبُّرش، تحقير كرد و بر اثر بلندپروازى بى دليلش، وى را پست و خوار نمود؟ از همين رو او را در دنيا مطرود ساخت و آتش برافروخته دوزخ را در آخرت براى او مهيّا نمود).
كوتاه سخن اينكه: هر قدر بيشتر در داستان ابليس و پيامدهاى تكبّر او انديشه مى كنيم به نكات مهمترى درباره خطرات تكبّر و استكبار دست مى يابيم.(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.