پاسخ اجمالی:
نبرد «قادسیه» بین سپاه اسلام و لشكر ساسانی روی داد و عمر بر اساس توصیه امام علی(ع) در جنگ شرکت نکرد و سعد وقاص را به فرماندهي سپاه برگزید. در این نبرد، رستم فرمانده سپاه ساسانی كه از جنگ با مسلمين وحشت داشت، پس از چهار روز جنگ، هنگام فرار زير سم اسبان له شد و لشكر ساسانى منهزم گشت. با رسيدن خبر پيروزى به خليفه دوّم، مسلمانان از تعقيب لشكر دشمن منع شدند و سعد در همان جا فرود آمد و مسجد و خانه هايى را بنا نمود و به اين ترتيب بنيان شهر كوفه نهاده شد.
پاسخ تفصیلی:
ميان مسلمين و سپاه ساسانيان دو نبرد مهم در زمان خلافت «عمر» به وقوع پيوست؛ نبرد «قادسيه»(1) در سال 14 هجرى بود و نبرد «نهاوند» در سال 21 هجري.
در نبرد قادسیّه، عمر در مورد رفتن خود به ميدان جنگ به همراهى لشكر اسلام با مردم مشورت كرد، امام علی(عليه السلام) با دلايل قاطع و منطقى، او را از اين كار بازداشت، در حالى كه ديگران نظر دادند كه عمر شخصاً در ميدان حضور يابد، ولى او سخن امام(عليه السلام) را ترجيح داد و در مدينه ماند، ولى بعضى از مورّخان اين مشورت و گفتگو را مربوط به نبرد «نهاوند» مى دادند.
به هر حال عمر هنگامى كه تصميم گرفت كه در جنگ «قادسيه» شركت نكند، «سعد وقّاص» را به عنوان فرمانده لشكر برگزيد، در حالى كه «يزدگرد» پادشاه ساسانى، «رستم فرخزاد» را به فرماندهى انتخاب كرد.
سعد وقّاص، «نعمان بن مقرن» را به عنوان رسول خويش نزد «يزدگرد» فرستاد، ولى او با فرستاده «سعد»، با خشونت رفتار كرد؛ چرا كه هرگز چنين انتظارى را از عرب هاى به ظاهر عقب افتاده نداشتند. «يزدگرد» به او گفت: اگر نه اين بود كه رسول هستى، دستور قتل تو را صادر مى كرديم سپس دستور داد مقدارى خاك روى سرش قرار دادند و او را از «مدائن» بيرون ساختند، و به او گفت: به فرمانده لشكرم «رستم» دستور داده ام فرمانده لشكر شما را در «خندق قادسيه» دفن كند، و با شما كارى مى كنم كه از اقدام معروف «شاپور ذو الاكتاف» با آنها سخت تر باشد.
هنگامى كه «نعمان» نزد «سعد» بازگشت، «سعد» گفت: خاكى را كه بر سر تو قرار دادند به فال نيك مى گيريم، دليل آن است كه كشورِ آنها را مالك خواهيم شد.
عجب اين كه «رستم» از جنگ با مسلمين وحشت داشت، با اين كه سپاه او 120 هزار مرد جنگى را در خود جاى مى داد، در حالى كه سپاه «سعد وقّاص» سى و چند هزار نفر بيشتر نبود.
سرانجام دو سپاه با هم درگير شدند، روز اوّل سپاه ساسانى با تعداد زيادى «فيل» به سپاه اسلام حمله كردند، ولى مسلمانان خرطوم فيلها را قطع كردند، در آن روز 500 نفر از مسلمين و 2 هزار نفر از سپاه ساسانيان كشته شدند.
روز دوّم «ابو عبيده جراح» با لشكرى از «شام» به كمك «سعد وقّاص» آمد، اين روز بر سپاه «ساسانى» از روز اوّل سخت تر گذشت، از مسلمانان 2 هزار نفر كشته شدند در حالى كه سپاه ساسانى 10 هزار نفر كشته دادند.
روز سوّم آتش جنگ شعله ورتر شد و شب و روز مى جنگيدند و تا ظهر روز چهارم ادامه داشت كه آثار ضعف در لشكر ساسانى نمايان گشت، در اين هنگام باد سختى وزيدن گرفت و لشكر دشمن از جنگيدن بازماندند و مسلمانان به سراپرده «رستم» رسيدند، «رستم» مى خواست فرار كند كه زير سم اسبان له شد. با كشته شدن «رستم» لشكر «ساسانى» منهزم شد و غنايمى از خود به جاى گذاشت، خبر پيروزى به خليفه دوّم رسيد او دستور داد لشكر دشمن را تعقيب نكنند، و در همان جا منزل نمايند، «سعد» در همان جا كه «كوفه فعلى» است فرود آمد، و مسجد و خانه هايى را بنا نمود و به اين ترتيب بنيان شهر «كوفه» نهاده شد.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.