پاسخ اجمالی:
امام(ع) درباره شش صفت از صفات رذيله هشدار شديد داده می فرمایند: «آگاه باشيد! رياكارى هر چند كم باشد، شرك است. هم نشينى با هواپرستان ايمان را از انسان دور مى كند و شيطان را به حضور مى كشاند. از دروغ بپرهيزيد؛ چراكه دروغ از ايمان بركنار است. راستگو بر ساحل نجات است و دروغگو بر لب پرتگاه هلاكت. حسد نورزيد كه ايمان را نابود مى كند، آن گونه كه آتش هيزم را مى خورد. كينه يكديگر را در دل نگيريد كه بركت را از ميان مي برد. آرزوهاى دور و دراز، عقل را به غفلت وامى دارد و ياد خدا را به فراموشى مى سپارد».
پاسخ تفصیلی:
در بخشی از خطبه 86 نهج البلاغه، امام علی(عليه السلام) نسبت به شش صفت، از صفات رذيله شديداً هشدار مى دهد (ريا، هم نشينى با هواپرستان، دروغ، حسد، عداوت و دشمنى و آرزوهاى دور و دراز) و در كنار هر يك از اين صفات، اشاره پر معنايى به زيان هاى آن فرموده است.
نخست مى فرمايد: (آگاه باشيد! رياكارى هر چند كم باشد، شرك است)؛ «وَ اعْلَمُوا أَنَّ يَسِيرَ الرِّيَاءِ شِرْكٌ».
زيرا شخص رياكار، يك عمل الهى را براى رضاى بندگان و تظاهر به نيكى و جلب توجّه آنان انجام مى دهد و در حقيقت، به جاى اينكه عزّت را از خدا بخواهد كه مصداق واقعى «تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ»(1) است، از بندگان ضعيف و ناتوان مى طلبد و اين، نوعى شرك و دوگانه پرستى است كه با «توحيد افعالى» در تضادّ مى باشد.
اضافه بر اين، شخص رياكار به خاطر دوگانگى ظاهر و باطن، در زمره منافقان است و اين نفاق سبب مى شود كه اعمالش بى روح و تهى از محتوا و بى اثر باشد.
در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «سَيَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ تَخْبُثُ فِيهِ سَرَائِرُهُمْ وَ تَحْسُنُ فِيهِ عَلاَنِيَتُهُمْ، طَمَعاً فِي الدُّنْيَا، لَايُرِيدُونَ بِهِ مَا عِنْدَ رَبِّهِم، يَكُونُ دِينُهُمْ رِيَاءً؛ لَا يُخَالِطُهُمْ خَوْفٌ، يَعُمُّهُمُ اللّهُ بِعِقَابٍ، فَيَدْعُونَهُ دُعَاءَ الْغَرِيقِ، فَلَايَسْتَجِيبُ لَهُمْ»(2)؛ (زمانى بر مردم فرا مى رسد كه باطن آنها زشت و آلوده و ظاهر آنها زيباست؛ اين كار را به خاطر دنياپرستى انجام مى دهند و پاداش هاى الهى را طلب نمى كنند؛ دين آنها، رياكارى است و خوف الهى در وجودشان نيست؛ كيفر عظيم الهى آنها را فرا مى گيرد و آنها [به درِ خانه خدا مى روند و] همچون غريق دعا مى كنند؛ ولى خداوند دعاى آنها را مستجاب نمى كند).
در مورد دومين صفت رذيله مى فرمايد: (بدانيد كه هم نشينى با هواپرستان، ايمان را از انسان دور مى كند و شيطان را به حضور مى كشاند)؛ «وَ مُجَالَسَةَ أَهْلِ الْهَوَى مَنْسَاةٌ(3)لِلاِيمَانِ وَ مَحْضَرَةٌ(4)لِلشَّيْطَانِ». اين مسأله به قدرى مهم است كه در حديث معروفى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) آمده است: «أَلْمَرْءُ عَلَى دِينِ خَلِيلِهِ وَ قَرينِهِ»(5)؛ (انسان بر دين دوست و همنشين خويش است) و در «ضرب المَثَل» معروف آمده است: «قُلْ لِي مَنْ تُعَاشِرُ، أَقُلْ لَكَ مَنْ أَنْتَ»(6)؛ (به من بگو با چه كسى معاشرت دارى تا بگويم تو كيستى)
تو اوّل بگو با كيان زيستى *** پس آنگه بگويم كه تو كيستى.
در سومين مرحله، نسبت به دروغگويى هشدار مى دهد و مى فرمايد: (از دروغ بركنار باشيد؛ چراكه دروغ از ايمان بركنار است)؛ «جَانِبُوا الْكَذِبَ فَإِنَّهُ مُجَانِبٌ لِلاِيمَانِ». تعبير به «جَانِبُوا» نشان مى دهد كه دروغ به قدرى خطرناك است كه انسان بايد از آن فاصله بگيرد و به آن نزديك نشود؛ مبادا وسوسه ها او را به پرتگاه بكشاند.
امام علی(عليه السلام) در ادامه مى فرمايد: (راستگو بر ساحل نجات و كرامت است؛ امّا دروغگو بر لب پرتگاه هلاكت و پستى قرار دارد)؛ «اَلصَّادِقُ عَلَى شَفَا(7)مَنْجَاةٍ وَ كَرَامَةٍ وَ الْكَاذِبُ عَلَى شَرَفِ مَهْوَاةٍ(8)وَ مَهَانَةٍ».
به صدق كوش! كه خورشيد زايد از نَفَست *** كه از دروغ سيه روى گشت صبح نخست(9)
در چهارمين هشدار مى فرمايد: (حسد نورزيد كه حسد، ايمان را نابود مى كند؛ آن گونه كه آتش هيزم را مى خورد و خاكستر مى سازد)؛ «وَ لَاتُحَاسِدُوا، فَإِنَّ الْحَسَدَ يَأْكُلُ الاِيمَانَ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَبَ»؛ زيرا حسود، در واقع دشمن نظام آفرينش و مخالف مواهب و اكرام الهى نسبت به بندگان است و چنين امرى با ايمان كامل، سازگار نيست. اضافه بر اين، او نبايد سعادت خود را در سلب نعمت از ديگران ببيند؛ بلكه اگر ايمان راسخ به خدا دارد، بايد همانند آن نعمتها يا افزون بر آنها را از پروردگار بطلبد.
در پنجمين مرحله نسبت به عداوت و دشمنى هشدار مى دهد و مى فرمايد: (كينه يكديگر را در دل نگيريد كه خير و بركت را از ميان مى برد)؛ «وَ لَاتُبَاغِضُوا فَإِنَّهَا الحَالِقَةُ».(10)
تعبير به «تباغضوا» اشاره به اين است كه خصومتها و عداوتها معمولا دو جانبه است و پاسخ خصومت، خصومت است.
تعبير به «حالقه» كه از مادّه «حلق» به معناى تراشيدن است (با توجّه به اينكه متعلّق آن نيز حذف شده) نشان مى دهد، خصومتها هر گونه خير و سعادت را از بيخ و بُن بَر مى كند؛ چراكه ريشه هر خير و سعادتى، تعاون و همدلى و همكارى افراد جامعه با يكديگر است و اين كار بدون محبّت و دوستى، ميسّر نيست.
در ششمين و آخرين مرحله، نسبت به خطرات آرزوهاى دراز هشدار مى دهد؛ مى فرمايد: (بدانيد آرزوهاى دور و دراز، خِرَد را به غفلت [از واقعيّت ها] وامى دارد و ياد خدا را به فراموشى مى سپارد؛ بنابراين، به آرزوها اعتنا نكنيد كه فريبنده است و صاحبش فريب خورده!)؛ «وَ اعْلَمُوا أَنَّ الاَمَلَ يُسْهِي الْعَقْلَ وَ يُنْسِي الذِّكْرَ، فَأَكْذِبُوا الاَمَلَ فَإِنَّهُ غُرُورٌ وَ صَاحِبُهُ مَغْرُورٌ».
در واقع آرزوهاى دور و دراز كه انسان را غرق در عالمى از خيال و پندارى مى كند كه بر محور امور مادّى دور مى زند، يكى از خطرناك ترين موانع راه سعادت انسان است كه هم رسول اللّه(صلى الله عليه وآله) و هم اميرمؤمنان(عليه السلام) آن را در كنار هواپرستى، خطرناك ترين سدّ راه خوشبختى انسان معرفى فرموده اند و تجربيّات تاريخى و روزانه نشان مى دهد، غالب كسانى كه آلوده جنايات بزرگ مى شوند، افرادى هستند كه گرفتار همين آرزوهاى دور و دراز مادّى مى باشند.(11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.