پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) برای تحریک نیروهای خود برای جهاد، یادی از دوستان شجاع خود کرده، می فرماید: «كجايند آنان كه اسلام را با جان و دل پذيرفته و هنگام جهاد عاشقانه حركت كرده، و سرانجام بعضى شهيد و بعضى رهايى يافتند». در واقع امام(ع) ايمان و درک آنان را انگيزه اصلى حركت شان بسوى جهاد دانسته و در بیان زهد آنان مى فرمايد: «چشمان آنها بر اثر گريه از خوف خدا ناراحت، و به خاطر روزه و شب زنده دارى رنگ چهره هایشان پريده بود». سپس مى فرمايد: «برادران من، آنها بودند كه رفتند پس سزاوار است كه تشنه ديدار آنها باشم».
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) در بخشی از خطبه 121 نهج البلاغه براى تحريك نيروهای خود و تشويق آنها به جهاد، و سرزنش و ملامت در برابر كوتاهى ها و كاستى ها، يادى از دوستان شجاع، مؤمن و آگاه خود مى كند؛ كه هم در ميدان نبرد و جهاد با دشمن مى درخشيدند و هم در ميدان اطاعت و عبادت و بندگى خدا پيشرو و پيشگام بودند، مى فرمايد: (كجايند آنها كه به اسلام دعوت شدند و از جان و دل آن را پذيرفتند. قرآن را تلاوت كردند و به خوبى آن را شناختند و به كار بستند، به جهاد دعوت شدند و عاشقانه به سوى آن حركت كردند، همچون عشق «ناقه» به بچه هايش، غلاف شمشيرها را كنار انداختند و فكر عقب نشينى از سر به در كردند و گرداگرد زمين در جبهه مختلف گروه گروه و صف در صف احاطه نمودند سرانجام بعضى شهيد شدند و بعضى رهايى يافتند)؛ «أَيْنَ الْقَوْمُ الَّذِينَ دُعُوا إلَى الإسْلاَمِ فَقَبِلُوهُ، وَ قَرَؤُوا الْقَرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ، وَ هِيجُوا(1)إلى الْجِهَادِ فَوَلِهُوا(2)وَ لَهَ اللِّقَاحِ(3)إلَى أَوْلاَدِهَا، وَ سَلَبُوا السُّيُوفَ أغْمَادَهَا(4)، أَخَذُوا بِأَطْرَافِ الاْرْضِ زَحْفاً(5)زَحْفاً، وَ صَفًّا صَفًّا. بَعْضٌ هَلَكَ، وَ بَعْضٌ نَجَا».
اوصافى را كه امام(عليه السلام) در اين عبارت براى آنها برشمرده بسيار حساب شده است. از ايمان به اسلام و فهم صحيح و دقيق قرآن، و به كاربستن آن كه انگيزه اصلى حركت به سوى جهاد است آغاز مى كند، سپس عشق آنها را به جهاد همچون عشق مادر به فرزند توصيف مى كند، و شجاعت آنها را مى ستايد، كه هرگز در فكر غلاف كردن شمشيرها و پايان جهاد نبودند. در آخر حركت گروهى و دسته جمعى آنها را ـ كه در همه ميدان ها در هر نقطه اى از زمين حاضر مى شدند ـ ستايش مى كند. و به يقين اين اوصاف در هر قوم و ملتى باشد، سرانجام پيروز مى شوند.
و در ادامه اين سخن به قسمت ديگرى از اوصاف آنها مى پردازد، كه از روحيه بلند و مقام زهد و خضوع و خشوع آنها در پيشگاه خداوند، پرده برمى دارد. مى فرمايد: (آنها كسانى بودند كه هيچ گاه از زنده ماندن در ميدان جنگ، ابراز شادى نمى كردند، و در مرگ شهيدان، به يكديگر تسليت نمى گفتند!)؛ «لاَ يُبَشَّرُونَ بِالاْحْيَاءِ، وَ لاَ يُعَزَّوْنَ عَنِ الْمَوْتى».
و اين نشانه روحيه بلند آنهاست كه هرگز در بند حيات مادى نبودند كه اگر دوستانشان آن را از دست دهند، ناراحت شوند و اگر زنده بمانند به يكديگر تبريك بگويند، و شادمان باشند. آنها به شهادت در راه خدا افتخار مى كردند و بزرگترين سعادت خودرا در شهادت مى دانستند.
(آنها بر اثر گريه از خوف خدا چشمانشان ناراحت، و به خاطر روزه، شكم هايشان تهى، ولب ها، از كثرت دعا خشك شده، و رنگ چهره ها بر اثر شب زنده دارى پريده، و غبار خشوع بر چهره هاى آنها نشسته بود)؛ «مُرْهُ(6)الْعُيُونِ مِنَ الْبُكَاءِ، خُمْصُ(7)الْبُطُونِ مِنَ الصِّيَامِ، ذُبُلُ(8)الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ، صُفْرُ(9)الاْلْوَانِ مِنَ السَّهَرِ(10). عَلَى وَجُوهِهمْ غَبَرَةُ الْخَاشِعِينَ».
آرى، آنها در ميدان جهاد همچون شير مى غريدند؛ ولى در شب به هنگام راز و نياز با پروردگار گريه سرمى دادند و سيلاب اشك، فرو مى ريختند، در خلوت، چنين بودند و در جلوت، چنان.
و در پايان اين سخن، به عنوان يك درس سازنده و پربار مى فرمايد: (برادران من، آنها بودند كه رفتند پس سزاوار است كه تشنه ديدار آنها باشيم و از فراقشان انگشت حسرت، به دندان بگزيم!)؛ «أُولئِكَ إخْوَاني الذَّاهِبُونَ. فَحَقَّ لَنَا أَنْ نَظْمَأَ إلَيْهِمْ، وَ نَعَضَّ الاْيْدِيَ عَلَى فِرَاقِهِمْ».
هميشه مربيان آگاه، براى تربيت افراد مورد نظر الگوهاى برجسته و ارزنده را ارائه مى كنند تا مخاطبان خودرا با آنها بسنجند و در مسير آنها قرار دهند. كاستى هاى خود را بدانند و براى جبران به پاى خيزند و على(عليه السلام) اين معلّم بزرگ آسمانى همواره از اين روش استفاده مى كند. ولى افسوس! كه مخاطبانش در آن زمان، شايستگى پذيرش اين برنامه هاى تربيتى را نداشتند. معلم و پيشوا هر قدر بصير و آگاه و شايسته و دلسوز باشد تا افراد تحت تربيت او از حدّاقل آمادگى بهره مند نباشند، مفيد واقع نمى شود.
باران حيات بخش، همه جا مى بارد ولى از شوره زار هرگز چيزى جز خس نمى رويد. آفتاب بر همه جا مى تابد ولى چشمان نابينا چه بهره اى مى تواند بگيرد، نسيم حيات بخش همه جا مى وزد اما قبرهاى مردگان چه بهره اى مى گيرند.(11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.