پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) اجازه سبّ خود را در حال اجبار و ناچاری، به یارانش داد، ولی برائت از خود را به سه دليل نهی می كند: 1- تولّد [خود] بر فطرت اسلام و ايمان. 2-پيشگام بودن در پذيرش اسلام و ايمان. 3- پيشگام شدن در هجرت به مدينه و يارى كردن پيغمبر خدا(ص). بديهى است قصد سبّ بسيار بد و قصد برائت بسيار بدتر از آن است؛ زيرا مفهوم اوّلى نفى احترام يك انسان است و مفهوم دومى ابراز بيزارى از مكتب و آئين او يعنى اسلام است. امام(ع) با این کار در واقع اجازه اهانت به شخص خود را داد، ولى اجازه اهانت به مكتبش را نداد.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) در خطبه 57 نهج البلاغه، حکومت معاویه و مفاسدی که از آن سرچشمه می گیرد را بر شمرده و می فرماید: «معاویه به شما دستور خواهد داد که مرا دشنام دهید و از من بیزاری بجوئید». سپس امام علی(عليه السلام) به یارانش می فرماید: «در هنگام اجبار، دشنام را اجازه می دهم؛ امّا هرگز از من برائت نجوئید».
در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه چه تفاوتى ميان «سبّ»؛ (دشنام) و «برائت»؛ (بيزارى جستن) است، كه امام علی(عليه السلام) اوّلى را اجازه مى دهد و دومى را به سه دليل اجازه نمى دهد: نخست، تولّد بر فطرت اسلام و ايمان، دوم، پيشگام بودن در پذيرش اسلام و ايمان به رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) و سوم، پيشگام شدن، در هجرت از مكّه به مدينه و پيوستن به پيغمبر خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) و يارى او.
آنچه در تفسير اين تفاوت، صحیح تر به نظر مى رسد يكى از این دو چيز است: نخست، اين كه سبّ و دشنام يك انسان، مى تواند اشاره به بدى او باشد؛ ولى مفهوم آن كفر و شرك و بى ايمانى نيست؛ اما بيزارى جستن (هر چند با زبان باشد) مفهومش بيزارى از دين و آئين اوست؛ همان گونه كه قرآن در آغاز سوره برائت مى فرماید: «بَراءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ اِلَى الَّذينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكينَ»؛ (اين اعلام بيزارى از سوى خدا و پيامبرش، به كسانى از مشركان است كه شما با آنها عهد بسته ايد و عهدشان را شكسته اند).
بنابراين، مفهوم برائت از امام علي(عليه السلام)، برائت از دين و اسلام [خواهد] بود. لذا مولا علی(عليه السلام) اجازه نداد حتّى به زبان از او برائت جويند و به اسلام و قرآن اهانت كنند. در واقع اجازه اهانت به شخص خود را داد، ولى اجازه اهانت به مكتبش را نداد. (هر چند با لفظ باشد) ديگر اين كه بسيارى از مردم تصوّرشان اين است كه اگر مجبور به سخنى شدند نمى توانند تنها به الفاظ قناعت كنند و نيّت آن نيز همراه آن سخن به طور اجتناب ناپذير خواهد بود. به همين دليل هر گاه كسى را مجبور به اجراى صيغه طلاق كنند، معمولا موقع اجراى صيغه هم قصد لفظ را مى كند و هم قصد معنى را، هر چند طلاق به خاطر اكراه باطل است؛ ولى قصد انشاء در آن هست و لذا فقهاء در اين گونه موارد براى ابطال طلاق، به عدم قصد معنى استناد نمى كنند؛ بلكه به اكراه استناد مى نمايند. در مورد سبّ و دشنام نيز مسأله همين طور است، به هنگام اجبار، هر دو را قصد مى كنند هم لفظ و هم معنى را، چون قادر به تفكيك اين دو از هم نيستند. بديهى است قصد سبّ بسيار بد است؛ ولى قصد برائت بسيار بدتر از آن مى باشد؛ زيرا مفهوم اوّلى، نفى احترام يك انسان است و مفهوم دومى، ابراز بيزارى از مكتب و آئين او، يعنى اسلام مى باشد و هيچ مسلمانى اين كار را نمى كند.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.