پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در «نهج البلاغه» مى فرمايد: «زاد و توشه برگيريد كه بهترين زاد و توشه تقواست. با اعمال نيك، بر مرگ پيشی گيريد! [و قبل از آنكه مرگ فرصت را بگيرد ذخاير بزرگى از اعمال نيك فراهم سازيد] با چيزى كه از دستان مى رود چيزى را كه براى شما جاودان مى ماند، خريدارى كنيد و [از دنيا] كوچ كنيد! كه به شدّت براى كوچ دادن شما، اقدام شده است. آماده مرگ باشيد كه بر شما سايه افكنده است و از كسانى باشيد كه آنها را بانگ زدند و بيدار شدند و دانستند كه دنيا سراى ابدى نيست؛ لذا آن را با سراى آخرت مبادله كردند».
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) در خطبه 64 نهج البلاغه مى فرمايد: (از نافرمانى خدا بپرهيزيد اى بندگان خدا)؛ «فَاتَّقُوا اللّهَ عِبَادَ اللّهِ». تكيه بر تقواى الهى در اين خطبه و بسيارى از خطبه هاى «نهج البلاغه» به خاطر آن است كه سرمايه اصلى انسان، همان تقوا است و قرآن با جمله «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقَيكُمْ»(1)؛ (گرامى ترين شما نزد خدا باتقواترين شما است) و با جمله «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى»(2)؛ (زاد و توشه برگيريد كه بهترين زاد و توشه ها، زاد و توشه تقوا است) سخن را درباره تقوا تمام كرده و اهميّت آن را آشكارا نشان داده است.
در دومين دستور مى فرمايد: (با اَعمالِ نيكِ خود، بر مرگتان پيشی گيريد! [و قبل از آنكه مرگ فرصت را از شما بگيرد ذخاير بزرگى از اعمال نيك فراهم سازيد])؛ «وَ بَادِرُوا آجَالَكُمْ بِأَعْمَالِكُمْ». گويى مسابقه اى ميان انسانها و مرگ در گرفته و اگر انسانها بر مركب اعمال صالح سوار شوند، پيش از آن كه مرگ آنها را از رسيدن به مقصد باز دارد، بر مرگ خود پيشى مى گيرند و زود به مقصد مى رسند. در واقع مقصد نهايى انسان، سعادت و تكامل و «قُرب الى اللّه» است.
در سومين دستور به نكته مهم ديگرى اشاره مى فرمايد و مى گويد: (به وسيله چيزى كه از دست شما مى رود چيزى را كه براى شما جاودان مى ماند، خريدارى كنيد)؛ «وَ ابْتَاعُوا مَا يَبْقَى لَكُمْ بِمَا يَزُولُ عَنْكُمْ». دنيا و مواهب دنيا متاعى ناپايدار است و به سرعت زوال مى پذيرد؛ ولى آخرت و نعمت هاى اخروى، سرمايه هاى ابدى و جاويدانند؛ كدام عاقل در خريدنِ متاعِ جاودانى، به وسيله متاع زوال پذير، هنگامى كه به او چنين معامله اى پيشنهاد شود ترديد مى كند؟!
در چهارمين توصيه، دنيا را به منزلگاهى تشبيه مى كند كه قافله اى در آن فرود آمده تا ساعتى بياسايد سپس از آن كوچ كند، در حالى كه راهِ بسيار دور و درازى در پيش داشته باشد و قافله سالار نيز او را براى يك سفر سريع آماده مى سازد. مى فرمايد: (و [از اين منزلگاهِ دنيا] كوچ كنيد! كه به شدّت براى كوچ دادن شما، اقدام شده است)؛ «وَ تَرَحَّلُوا(3)فَقَدْ جُدَّ(4)بِكُمْ».
در پنجمين دستور فرمان آماده باش مى دهد و مى گويد: (آماده مرگ باشيد كه بر شما سايه افكنده است)؛ «وَ اسْتَعِدُّوا لِلْمَوْتِ فَقَدْ أَظَلَّكُمْ».
يك قافله سالارِ بيدار و آگاه، هنگامى كه احساس مى كند سفرى طولانى و پر مخاطره در پيش است، به اهل قافله هشدار مى دهد كه خود را تا آنجا كه مى توانند آماده سازند و وسايل لازم را تهيّه كنند!
امام(عليه السلام) در ششمين و آخرين دستور به نكته مهمّ ديگرى اشاره كرده و دستورات گذشته را با آن تكميل مى كند، مى فرمايد: (از كسانى باشيد كه آنها را بانگ زدند و بيدار شدند و دانستند كه دنيا، سراى ابدى آنان نيست؛ لذا آن را با سراى آخرت مبادله كردند)؛ «وَ كُونُوا قَوْماً صِيحَ بِهِمْ فَانْتَبَهُوا وَ عَلِمُوا أنَّ الدُّنْيَا لَيْسَتْ لَهُمْ بِدَارٍ فَاسْتَبْدَلُوا».(5)
چه كسى فرياد مى زند و مردم دنيا را از خوابِ غفلت بيدار مى كند تا آماده كوچ كردن شوند؟ آيا همان مَلَكى است كه در روايت امام باقر(عليه السلام) و در ديوان منسوب به اميرمؤمنان على(عليه السلام) به آن اشاره شده است: «لَهُ مَلَكٌ يُنَادِي كُلَّ يَوْم! *** لِدُوا لِلْمَوْتِ وَ ابْنُوا لِلْخَرَابِ!»؛ (او فرشته اى دارد كه همه روز فرياد مى كند بزاييد براى مردن! و بنا كنيد براى خراب شدن!)(6)
يا اين كه منادى همان عوامل درونى و برونى بدن انسان است كه موجب فساد و ويرانىِ تدريجى يا ناگهانى آن مى شود و با زبان حال فرياد مى زند: «آماده كوچ كردن باشيد!»
در پايان اين دستورات شش گانه كه همه ناظر به ناپايدارى دنيا و لزوم آمادگى براى سفر آخرت است امام(عليه السلام) سخنى بيان فرموده كه به منزله دليل و برهان براى سخنان قبل است مى فرمايد: (اينها همه به خاطر آن است كه خداوندِ سبحان شما را بيهوده نيافريده و بى هدف رها نكرده است)؛ «فَإِنَّ اللّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَخْلُقْكُمْ عَبَثاً وَ لَمْ يَتْرُكْكُمْ سُدًى».(7)
اين گفتار در حقيقت اشاره به برهان معروف معاد «برهان حكمت» است كه مى گويد: اگر هدف آفرينشِ انسان، همين زندگى چند روزه و خور و خواب در آن باشد، هدف بيهوده اى خواهد بود؛ اين آفرينش عظيم، اين آسمان و زمين با اين همه عجايب و شگفتى ها، اين ساختمان عجيب انسان با آن همه ظرافت ها و دقّت ها، ممكن نيست براى هدفى اين چنين بى ارزش بوده باشد؛ تمام قراين موجود در جهان آفرينش انسان و جهان، گواهى مى دهد كه هدفِ بزرگى در آفرينش او بوده است و خداوند حكيم براى آن هدف مهم انسان و جهان را آفريده است و آن هدف، چيزى جز تكامل معنوى انسانها و قرب الى اللّه و زندگىِ مملوّ از سعادت در سراى جاويدان نيست.(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.