پاسخ اجمالی:
در روايات اهل سنت، «خمس» در غير غنائم جنگي هم بکار برده شده و در كتب مهمي مانند: صحيح مسلم، صحيح بخارى، سنن بيهقي، اسدالغابة و ... آمده است. در «سنن بيهقى» آمده كه پيغمبر اكرم(ص) فرمود: «در ركاز خمس است، كسى از حاضران گفت: منظور از ركاز چيست؟ پيامبر فرمود: معادن طلا و نقره است كه خداوند در زمين از روز نخست آفريده است». به نقل انس بن مالك: «در خدمت پيامبر(ص) بوديم، يكى از دوستان وارد ويرانه اى شد و گنجى از طلا يافت كه حدود دويست درهم وزن داشت، پيامبر فرمود: اين ركاز است و در آن خمس واجب مى شود».
پاسخ تفصیلی:
بعضى مى گويند در هيچ يك از روايات اسلامى خمس در غير غنائم جنگى بيان نشده است و در روايات، منحصراً سخن از خمس غنائم جنگى است.
اين ادّعا از ادّعاهاى بسيار بى اساس و نشانه عدم احاطه گوينده اين سخن بر احاديث اسلامى است؛ زيرا خمس در غير غنائم جنگى، حتی در روايات اهل تسنّن نیز وارد شده است. در اینجا به قسمتى از روايات اهل تسنّن كه صريحاً خمس را در غير مورد غنيمت نيز اثبات مى كند اشاره مى كنيم. اين روايات از منابع معروف اهل تسنّن كه مورد قبول همه آنها است انتخاب شده است.
الف: در «سنن بيهقى» از ابوهريره نقل شده كه پيغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «فِى الرِّكَازِ اَلخُمسُ قِيلَ وَ مَا الرِّكَازُ يَا رَسُولَ اللّهِ؟ قَالَ اَلذَّهَبُ وَ الفِضّةُ الّذِى خَلَقَهُ اللّهُ فِى الاَرضِ يَومَ خُلِقَت»(1)؛ (در ركاز خمس است، كسى از حاضران گفت: منظور از ركاز چيست؟ پيامبر فرمود: معادن طلا و نقره است كه خداوند در زمين از روز نخست آفريده است). بايد توجّه داشت كه «ركاز» بر وزن كتاب، در لغت به معنى هرگونه مالى است كه در زمين ذخیره شده باشد و به همين دليل به همه معادن «ركاز» گفته مى شود و نيز به گنجها و اموال نهفته اى كه از پيشينيان در زير زمين باقى مانده، «ركاز» گفته مى شود و اين كه ملاحظه مى كنيم در حديث فوق تنها به معادن طلا و نقره تفسير شده، در حقيقت از قبيل بيان يك مصداق روشن است نه اين كه منحصر به آن بوده باشد.
ب: در حديثى از انس بن مالك نقل شده كه: «در خدمت پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله و سلم) در راهى حركت مى كرديم، يكى از دوستان ما وارد ويرانه اى شد... و در آن ويرانه، گنجى از طلا يافت... آن را وزن كردند در حدود دويست درهم بود، پيامبر فرمود: اين ركاز است و در آن خمس واجب مى شود».(2)
ج: در «صحيح مسلم» از ابوهريره نيز نقل شده كه پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: «فِى الرِّكَازِ اَلخُمسُ». همين مضمون در «صحيح بخارى» نيز آمده است.(3) در اين حديث كه از احاديث معروف ميان اهل تسنّن است تصريح شده كه در «ركاز» خمس است و ركاز - همانطور كه گفتيم و از ريشه اصلى آن نيز استفاده مى شود و در بعضى كتب معتبر لغت مانند «قاموس» تصريح شده - معنى وسيعى دارد كه شامل هر نوع مالى مى شود كه در زمين مرتكز و ذخيره باشد، اعم از معادن و گنجينه هائى كه از پيشينيان در زمينها مدفون مانده است و به همين جهت، جمعى از فقهاى اهل تسنّن، مانند ابوحنيفه تصريح كرده اند كه در معادن، خمس واجب است و نصابِ زكات در آن شرط نيست.(4)
در كتاب «كنز العمّال» جلد 7، صفحه 65 چنين نقل شده كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: «اِنَّ لَكُم بُطُونَ الاَرضِ وَ سُهُولَهَا وَ تَلَاعَ الاَودِيَةِ وَ ظُهُورَهَا، عَلَى اَن تَرعَوا نَبَاتَهَا وَ تَشرَبُوا مَائَهَا عَلَى اَن تُؤَدُّوا الخُمسَ»(5)؛ (بطون زمين و دشتها و اعماق درّه ها و بيرون آنها، همه در اختيار شما است كه از گياهان آن استفاده كنيد و آب آن را بنوشيد و در برابر آن خمس آن را ادا كنيد). شك نيست كه منظور از خمس در اينجا زكات گوسفندان نيست؛ زيرا زكات گوسفند يك پنجم نمى باشد. بنابراين، منظور اين است كه از اين زمين ها استفاده كنيد و خمس درآمد آن را بپردازيد.
در كتاب «اسدالغابة» در حديثى نقل مى كند كه «مسروق ابن وائل» خدمت پيامبر خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) رسيد و اسلام آورد و گفت: دوست دارم افرادى را به سوى قوم من بفرستيد كه آنها را به اسلام دعوت كنند و نامه اى براى آنها بنويسيد شايد خداوند آنها را هدايت فرمايد، پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله و سلم) دستور داد اين نامه را نوشتند: «بِسمِ اللّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِيمِ مِن مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللّهِ اِلَى الاَقيَالِ مِن حَضَرمُوتَ بِاِقَامِ الصَّلَوةِ وَ اِيتَاءِ الزَّكَوةِ وَ الصَّدَقَةِ عَلَى التِّيعَةِ وَ لِصَاحِبِهَا التِّيمَةِ وَ فِى السُّيُوبِ اَلخُمسُ وَ فِى البَعلِ اَلعُشرُ»(6)؛ (به نام خداوند بخشنده مهربان، از محمّد رسول خدا به سوى رؤساى حضرموت، به آنها دستور مى دهد كه نماز را برپا دارند و زكات را بپردازند، زكات بر حيواناتى است كه در بيابان مى چرد و [از] حيوانى كه در خانه براى نياز صاحبش نگاهدارى مى شود زكات گرفته نمى شود و در «سيوب» خمس واجب است و در نخل هائى كه بدون احتياج به آبيارى پرورش مى يابند واجب است عُشر بپردازند).
در كتاب «عقد الفريد» در حديث ديگرى مى خوانيم كه پيامبر خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) نامه اى به وائل بن حجر حضرمى به اين عبارت نوشت: «مِن مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللّهِ اِلَى الاَقيَالِ العَبَاهَلَةِ... » تا آنجا كه فرمود: «وَ فِى السُّيُوبِ اَلخُمسُ».(7) در پاورقى كتاب «عقد الفريد» پس از نقل حديث فوق چنين مى خوانيم كه «سيوب» جمع «سيب» به معنى اموالى است كه به صورت گنجينه از زمان هاى جاهليّت باقى مانده بود و يا معدن است؛ زيرا از عطاياى الهى محسوب مى شود ولى در كتاب «قاموس» - كه از متون معروف لغت عرب است - مى خوانيم كه: «سيب» در اصل به معنى هرگونه بخششى است و «سيوب» به معنى «ركاز»؛ (گنجها و معدنها) مى باشد.
اگر «سيب» را به معنى هرگونه عطا و بخششى بگيريم و منظور، عطا و بخشش الهى باشد، همه درآمدها را شامل مى شود و طبق آن بايد از همه خمس داد و اگر به معنى خصوص معادن و گنجها بگيريم، باز ثابت مى شود كه در غیر غنائم جنگى نيز خمس واجب است و منحصر به غنائم جنگى نيست.(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.