پاسخ اجمالی:
مسأله خواب هاى طولانى در عصر ما حل شده؛ چون فعاليت حياتى تقريباً متوقف شده و تنها شعله ضعيفى از آن روشن است و ضربان قلب خفيف و غير قابل احساس است. بدن انسان در این حال به مثل كوره هاى عظيم است که موقع خاموش شدن تنها شمعك كوچكى از آن روشن است؛ و می دانیم مقدار مواد انرژى زا براي سوختن يك كوره عظيم در يك روز، خوراك صدها سال يك شمعك كوچك است. ضمن اینکه دانشمندان مى گويند نه تنها جانداران خونسرد كه بعضى از حيوانات خون گرم نيز زمستان خوابى دارند كه در آن، فعاليت هاى حياتى بسيار كند شده و چربى ذخيره بدن به تدريج مصرف مى گردد.
پاسخ تفصیلی:
برخی در مورد خواب اصحاب کهف اشکال می کنند که اگر قبول كنيم که چنین عمری در بيدارى ممكن است، در خواب مشكلات بيشترى پيدا مى كند، زيرا مفهوم آن اين است كه انسان بتواند بيش از سيصد سال بدون خوردن غذا و نوشيدن آب زنده بماند! در حالى كه در شرايط معمولى يك انسان براى اين مدت، شايد بيش از يكصد تن غذا و يكصد هزار ليتر آب لازم دارد!
اين ها سؤالاتى است كه از نظر علمى در برابر اين ماجرا وجود دارد و شايد به همين دليل كسانى كه نتوانسته اند پاسخى براى اين سئوالات بيابند فوراً راه انكار را پيش گرفته و اين داستان را يك «اسطوره» پنداشته اند. اين در حالى است كه مطالعات اخير دانشمندان از يكسو و اكتشافاتى كه درباره زندگى موجودات زنده صورت گرفته از سوى ديگر، به ما مى گويد مطلب به اين سادگى نيست. براى اينكه طرز تفكّر دانشمندان امروز را اجمالا درباره اين مسأله بدانيم، نمونه اى از تحقيقاتى كه اخيراً در مطبوعات علمى انتشار يافته را ذيلا از نظر مى گذرانيم:
در يكى از اين مطبوعات، تحت عنوان «آيا آدمى بر مرگ پيروز خواهد شد» چنين آمده است: «در سال 1930 زيست شناس مشهورى به نام «متالينكف» سعى كرد ثابت كند كه حيات ابدى بالقوه در خود طبيعت وجود دارد و وظيفه علم آن است كه بر اسرار زندگى جاويد دست يابد.
سپس مى افزايد: جانداران ساده تر مثل، تك ياخته اى ها در واقع مرگ ناپذيرند؛ چون به طور لايتناهى از طريق تقسيم ياخته اى زنده مى مانند... بنابراين چه جاى تعجب كه زندگانى جاويد بالقوه در موجودات عالى تر كه از ميليون ها ياخته تشكيل شده اند مصداق داشته باشد و ما دانشمندان بايد به اسرار آن دست يابيم».
در بحث ديگرى از اين مقوله تحت عنوان «خواب ششصد ميليون ساله» مى خوانيم: «چنين انديشه هايى پيوسته قوت مى گرفت تا اينكه پروفسور «ايتنجر» به مفهوم عملى آن پرداخت. او مى گويد: هم اكنون ما مى توانيم از حيات ابدى سخن بگوييم؛ زيرا در قلمرو تئورى و نظريه، امكان زندگى جاويد ثابت شده است و در زمينه تكنيك به جايى رسيده ايم كه مى توانيم اين نظريه را عملا پياده كنيم».
سپس از ادامه حيات از طريق انجماد سخن گفته مى افزايد: «وقتى درجه حرارت بدن خيلى پائين آيد جريان زندگى آنقدر كُند و آرام مى شود كه تقريباً از سلطه زمان مى گريزد و هنگامى كه درجه حرارت بدن ما، به «صفر مطلق» (صفر مطلق تقريباً 270 درجه سانتى گراد زير صفر معمولى است!) نزديك مى شود با همان مقدار انرژى كه در شرايط عادى تنها براى يك ثانيه زيستن كفايت مى كند مى توان قرن ها زندگى كرد! سپس از بلورهاى نمكى سخن مى گويد كه مربوط به صد ميليون سال قبل است و در آن فسيل هايى از باكتريهاى آن زمان وجود داشته و نامبرده آن را در محيط مناسبى كشت كرده و زنده شده و تكثير نسل نموده يعنى در حقيقت اين باكترى بعد از يكصد ميليون سال از خواب بيدار شده است. نامبرده بعد از اين ماجرا اين بلورها را از نقاط مختلف جهان از جمله از مناطقى كه مربوط به ششصد ميليون سال قبل است جمع آورى كرده و فسيل هاى باكترى هاى آن را كشت مى نمايد و با نهايت تعجّب مى بيند آنها نيز از خواب گران خود برخاستند! و به اين ترتيب «ركورد ششصد ميليون سال عمر» را براى اين موجودات زنده ذره بينى ثابت مى كند! او معتقد است از نظر علمى اين امر درباره انسان نيز مى تواند وجود داشته باشد و اين انجماد درست در لحظه قبل از مرگ صورت مى گيرد و با شرايط خاصى حاصل مى شود كه هيچگونه لطمه اى بر ارگان هاى بدن وارد نشود.(1)
ما هرگز ادعا نمى كنيم كه اصحاب كهف در شرايط انجماد زندگى مى كردند همين اندازه مى گوييم اگر خواب بسيار عميق باشد و دستگاه هاى بدن فوق العاده آهسته كار كنند سوخت و ساز بدن به قدرى كم مى شود كه ممكن است ذخيره هاى موجود در بدن جوابگوى قرن ها زندگى باشد؛ چراكه اين، يك خواب طبيعى نبوده و به فرمان خدا در يك شرايط استثنايى و در يك فضاى مخصوص كه به گفته قرآن هرگز آفتاب به درونش نمى تابيده: «وَ تَرى الشَّمْسَ اِذا طَلَعَتْ تَزاوَرُ كَهْفِهِمْ ذاتَ الْيَميْنِ وَ اِذا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذاتَ الشِّمالِ».(2)
مسأله خواب هاى طولانى در عصر ما (با توجه به وضع بسيارى از جانداران كه مسلم شده است سرتاسر زمستان در خواب فرو مى روند يعنى زمستان خوابى دارند) مسأله اى است حل شده، در اين نوع خواب ها فعاليت حياتى تقريباً متوقف مى گردد و تنها شعله بسيار ضعيفى از آن روشن است. ضربان قلب به قدرى خفيف مى شود كه قابل احساس نيست. در اين گونه موارد بدن انسان را مى توان به كوره هاى عظيمى تشبيه كرد كه به هنگام خاموش شدن تنها شمعك كوچكى از آن در حال اشتعال است. واضح است مقدار مواد انرژى زا را كه يك كوره عظيم در يك روز براى سوختن كامل لازم دارد ممكن است خوراك صدها سال يك شمعك كوچك باشد.
دانشمندان مى گويند: نه تنها جانداران خون سرد كه بعضى از حيوانات خون گرم نيز زمستان خوابى دارند. در دوران زمستانِ خوابى، فعاليت هاى حياتى بسيار كند مى شود و چربى ذخيره بدن آنها به تدريج مصرف مى گردد.(3)
البته لازم است بدانیم هدف ما از این مطلب بيان كيفيت خواب اصحاب كهف نيست، بلكه هدف در واقع بيان دو امر است: نخست آنكه خواب آنها اجمالا يك خواب عادى و معمولى نبوده، به خصوص اينكه قرآن مى گويد: (اگر آنها را در آن حال مى ديدى فرار مى كردى و سخت مى ترسيدى)؛ «لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِم لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِراراً وَ لَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً».(4) ديگر اينكه در اين گونه خواب ها محاسبات خواب هاى معمولى حاكم نيست و ممكن است سوخت و ساز بدن به قدرى كم شود كه مشكل تغذيه به كلى از ميان برود.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.