پاسخ اجمالی:
«قوه غضبیه» يكى از نعمت هاى بزرگ الهى است که می تواند انسان را به عالم ملكوت پرواز دهد؛ اما آنچه مذمت شده، جنبه افراط غضب است. از جاهائى كه شيطان بسيار به انسان نزديك مى شود حال عصبانیت است، پس در اين حال انسان نه تصميم بگيرد و نه عملى انجام بدهد؛ زیرا هر دو شيطانى است. امام علی(ع) می فرماید: «متقین خشم خود را کنترل می کنند»؛ چون غضب، ايمان را فاسد مى كند و موجب می شود انسان تجلی گاه جهنم شود و کنترل خشم باعث باز داشتن خشم خدا می شود.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در بخشي از خطبه متقين در بيان اوصاف ايشان مي فرمايد: «[مى بينى براى فرد پرهيزكار كه] خشم او فرو نشسته است». قوه شهوت و قوه غضب، دو قوه اى هستند كه مى توانند تحت نفوذ عقل عمل كنند و انسان را مثل دو بال به عالم ملكوت پرواز دهند.
مفردات راغب گويد:(1) «كظم» محل خروج نفس را گويند و در موارد سكوت استعمال مى شود (انسان ساكت كسى است كه گويا محل خروج كلمات را بسته است). در مورد «غيظ» نيز مى گويد:(2) «شديدترين حالت، غضب است و آن حرارتى است كه انسان از فوران خون قلبش احساس مى كند».
در لغت وقتى سقّا دهنه مَشك را بعد از پر شدن آب مى بندد گويند: «كظم السقّاء»(3)؛ دهنه مشك را مى بندد تا آب هاى جمع شده در درون آن بيرون نريزد. فردى كه در حالت عصبانت به سر مى برد كوره اى از آتش مى شود، اگر خود را كنترل كند كظم غيظ كرده است. بسيارى از جنايتها، قتلها و كشتارها از اين آتش درونى(غضب) سرچشمه مى گيرد.
انسان در حال غضب تجلى گاه جهنم است؛ اگر خود را كنترل نكرد زبانه و شراره اين آتش به بيرون سرايت مى كند و در روز قيامت با همين آتش مى سوزد، صداى تنفّس و ناله انسان غضب كرده، صداى غيظ آلود جهنم است: «إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَکانٍ بَعيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفِيراً»(4)؛ (هنگامی که این آتش آنان را از مکانی دور ببیند، صدای وحشتناک و خشم آلودش را که با نفس زدن شدید همراه است می شنوند) آری جهنمیان ناله غيظ آلود دوزخ و رفت و برگشت تنفس او را مى شنوند گويى جهنم مثل موجودى زنده است.
چنانكه در روايت است، از جاهائى كه شيطان بسيار به انسان نزديك مى شود حال عصبانت است، پس در اين حالى كه محدوده قدرت شيطانى است، نه تصميم بگير و نه عملى انجام بده كه هر دو شيطانى است و هميشه اين شعار را مدّ نظر داشته باش كه «در حال عصبانت نه تصميم نه اقدام!» محقق بزرگ، احمد بن محمد، معروف به ابن مسكويه در كتاب «طهارة الاعراق» _ كه از كتب كم نظير و گرانقدر در نيكوئى ترتيب و حسن بيان است_ درباره غضب سخنى دارد كه حاصل ترجمه اش قريب به اين مضمون است: «غضب در حقيقت عبارت از حركتى نفسانى است كه بواسطه آن، جوشش در خون قلب براى شهوتِ انتقام حادث شود. پس وقتى كه اين حركت تند شود، آتش غضب را افزون كند و برافروخته تر سازد و شريان هاى مغز را پر كند از يك دود تيره و تاريكى که به واسطه آن خود عقل كم و ناچيز شود و كار او ضعيف گردد و مَثَل انسان در اين هنگام، چنانچه حكما گويند، مَثَل غارى شود كه در آن آتش افروزند و از دود خفه كننده پر گردد. پس علاج آن سخت شود و خاموش نمودن آن مشكل گردد و چنان شود كه هر چه بر وى افكنند كه او را فرو نشاند خود او نيز جزء آن شود و بر ماده آن افزايد و سبب ازدياد آن شود، پس از اين سبب است كه انسان در اين حال از رشد و هدايت باز مى ماند».
پس از آن نوشته: «و امّا بقراط [حكيم] گويد: من از كشتى اى كه دچار بادها و طوفان هاى سخت شود و آن را موج هاى دريا متلاطم سازد، اميدوارترم از شخص غضبناك برافروخته؛ زيرا ممكن است كشتى را در اين حال، ملاّحان با لطائف الحيل به ساحل نجات هدايت كنند و امّا نفس، وقتى آتش در آن شعله ور گردد، اميد نجات براى او نيست...؛ زيرا كه هر چه حيله به خرج دهى از قبيل مواعظ و نصائح و هر چه با او فروتنى و زارى نمائى بر شعله و مايه آن افزايد».(5)
قوه غضب در اصل يكى از نعمت هاى بزرگ الهى است كه بوسيله آن انسان مى تواند بقاى خود را حفظ كند و مدخليتى بزرگ در تشكيل مدينه فاضله و نظام برتر دارد.
اين قوه مايه «اَشِدَّاءُ عَلَى الكُفَّارِ»(6) است كه از اوصاف مؤمنين است. اشتباه كردند كسانى كه فكر كردند بايد قوه غضبيه كشته شود و خاموش كردن آن از كمالات و معارج نفس است. آنها از مقام اعتدال و حدّ كمال غافلند، نفهميدند كه خداوند در جميع سلسله حيوانى اين قوه را عبث و بيهوده نيافريده است، اين سرمايه زندگانى را بى جهت نداده است. جهاد با دشمنان دين و دفع دشمن از مال و ناموس و ديگر نواميس مبتنى بر اين قوه است.
آنچه مذمت شده، جنبه افراط آن است كه امام صادق(عليه السلام) از رسول گرامى(صلی الله علیه و آله) نقل كردند: «اَلغَضَبُ يُفْسِدُ الاِيمَانَ كَمَا يُفْسِدُ الخَلُّ العَسَلَ»(7)؛ (غضب ايمان را فاسد مى كند، چنانكه سركه عسل را). امام باقر(عليه السلام) نيز فرمودند: «اين غضب تكه آتشى از شيطان است كه در قلب فرزند آدم افروخته شده است».(8) در حديثى ديگر فرمودند: «در تورات در خطاب هائى كه به موسى(عليه السلام) شده، نوشته است: اى موسى غضب خود را از كسى كه تو را بر او مسلط كرده ام نگاه دار، من نيز غضب خود را از تو باز مى دارم».(9)
اين حديث نشان مى دهد كه غضب بر زيردست مظلوم، غضب الهى را به دنبال دارد. امام صادق(عليه السلام) مى فرمايند: «از پدرم شنيدم كه مى فرمود: مردى باديه نشين نزد رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: من در بيابان زندگى مى كنم، جامع ترين كلمات را [كه كوتاه و پرمعنا] باشد به من تعليم كن! حضرت فرمودند: «آمُرُك اَنْ لَاتَغْضَب»؛ (تو را امر مى كنم كه غضب نكنى!) سپس امام صادق(عليه السلام) فرمودند: پدرم مكرّر مى فرمود: چه چيزى سخت تر از غضب است؟ همانا مرد غضب مى كند و نفس محترمه اى را كه خداوند ريختن خون آن را حرام كرده، مى كشد و افتراء و نسبت ناروا به زن عفيفه و پاكدامنى مى دهد».(10)،(11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.