پاسخ اجمالی:
ممكن نيست انسان در زندگى هرگز با ناكامى رو به رو نشود؛ چرا كه در طبيعت اين زندگى، خواه ناخواه ناكامى وجود دارد. مهم اين است كه او چگونه مى تواند از ناكاميها عاملى براى پيروزيهاى آينده بسازد؛ ضعفها را بشناسد، كمبودها را حس كند و مواضع غلط را اصلاح نمايد. این نیز درست است كه شكستها گاهى گران تمام مى شود؛ ولى اگر از آن وسيله اى براى تجديد نظر عميق در برنامه ها و كشف «مناطق آسيب پذير» ساخته شود، نه تنها بهائى كه براى آن صرف شده زياد نيست؛ بلكه گاه سود حاصل از آن به مراتب بيش از زيانش خواهد بود.
پاسخ تفصیلی:
ممكن نيست انسان در زندگى هرگز با ناكامى رو به رو نشود؛ چرا كه در طبيعت اين زندگى، خواه ناخواه، ناكامى وجود دارد. مهم اين است كه انسان چگونه مى تواند از ناكاميها عاملى براى پيروزيهاى آينده بسازد؛ ضعفها را بشناسد، كمبودها را حس كند و موضعگيرى هاى نادرست را اصلاح نمايد. خلاصه اینکه وضع تمام نيروهاى خود را مجدّداً ارزيابى كند و در كوره داغ ناكامى به محك تجربه بگذارد. درست است كه شكستها گاهى بسيار گران تمام مى شود؛ ولى اگر از آن وسيله اى براى تجديد نظر عميق در برنامه ها و كشف «مناطق آسيب پذير» ساخته شود، نه تنها بهائى كه براى آن پرداخته شده زياد نيست؛ بلكه، گاه سود حاصل از آن به مراتب بيش از زيان آن خواهد بود؛
به تعبير ديگر، ناكاميها در دو صورت خطرناك است:
1ـ در صورتى كه عامل «يأس و نوميدى» و «ضعف روحيّه ها» شود.
2ـ در صورتى كه به هيچ وجه مورد تحليل و بررسى قرار نگيرد، و از آنها براى تجديد نظر و تكميل برنامه هاى گذشته، جبران خطاها و ارزيابى مجدّد نيروها استفاده نشود. البتّه بايد نهايت كوشش را به كار برد تا ناكامى و شكستى در هيچ مقطع رخ ندهد؛ ولى در صورت بروز چنين امرى، يكى از وظايف مهمّ «مدير» و «فرمانده» اين است كه جلسات مشورتى مكرّر و مستمر و منظّم براى ارزيابى علل ناكامى تشكيل دهد.
مهمترين مسأله اين است كه امور زير در اين نشست ها دقيقاً رعايت شود:
الف) از ذكر حقايق تلخ، هر چه باشد، نبايد چشم پوشيد؛ و با تسلّط بر نفس، آنها را دقيقاً مورد بررسى و اعتراف قرار داد.
ب) از توجيه گرى پيرامون عوامل شكست و اصرار بر تبرئه خويش، يا افكندن گناه به گردن «اشخاص» يا «عوامل» ديگر به شدّت پرهيز كرد؛ چرا كه چيزى خطرناكتر از آن نيست كه انسان، ضعفها و نارسائيهاى خود را ناديده بگيرد، و به گردن ديگران بيندازد، و بار ديگر ضربه بخورد و شكستها تكرار شود.
ج) در بررسى عوامل ناكامى بايد شجاعت به خرج دارد؛ تعصّب و رودربایستى را كنار گذارد و با توكّل بر خدا و خلوص نيّت و صفاى قلب، و شهامت لازم، مسائل را مورد بررسى قرار داد؛ و تمام مسئوليّتهاى ناشى از آن را پذيرا شد كه تنها در اين صورت است كه مى توان علل واقعى را يافت، و از آن نردبانى براى ترقّى ساخت، و پلى براى پيروزى!
د) بايد به هنگام بررسى اين مسائل حسّاس، كه وسوسه هاى شيطانى امور غير واقعى را در نظر انسان زينت مى دهد و به مضمون: «وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ اَعْمالَهُمْ»(1) سعى در گمراه ساختن انسان دارد، خود را به خداوند سپرد و از پيشگاه مقدّسش مدد خواست كه چشمى بينا و موشكاف و دلى دانا و حقيقت جو براى رسيدن به واقع به او دهد و مصداق دعاى معروف: «اَللّهُمَّ أَرِنِى الاشْياءَ كَما هِىَ»(2)؛ (خدايا حقايق را آنچنان كه هست به من نشان بده!) گردد.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.