پاسخ اجمالی:
«انتظار» براي فرد منتظر آثار مثبت زيادي دارد؛ خودسازى فردى و خود يارى هاى اجتماعى ثمره انتظار است. منتظران راستين وظيفه دارند هم به خويش بپردازند و هم مراقب حال يكديگر باشند. اثر مهم ديگر، حل نشدن در مفاسد محيط و عدم تسليم در برابر آلودگى هاست؛ هنگامى كه فساد فراگير می شود، گاه افراد پاك در يك بن بست سخت روانى فكر مى كنند كار از كار گذشته و ديگر اميدى به اصلاح نيست و اینجاست که تنها مسئله اميد بخش، انتظار اصلاح جهانی است.
پاسخ تفصیلی:
انتظار براي فرد منتظر آثار مثبت زيادي دارد. من اگر ظالم و ستمگرم چگونه ممكن است در انتظار كسى باشم كه طعمه شمشيرش، خون ستمگران است؟ من اگر آلوده و ناپاكم چگونه مي توانم منتظر انقلابى باشم كه شعله اوّلش دامان آلودگان را مى گيرد؟ ارتشى كه در انتظار جهاد بزرگى است آمادگى رزمى نفرات خود را بالا مى برد و روح انقلاب در آنها مى دمد و هر گونه نقطه ضعفى را اصلاح مى كند؛ زيرا چگونگى «انتظار» همواره متناسب با هدفى است كه در انتظار آن هستيم. انتظار آمدن يك مسافر عادى از سفر، انتظار بازگشت يك دوست بسيار عزيز، انتظار فرا رسيدن فصل چيدن ميوه از درخت و درو كردن محصول. هر يك از اين انتظارها آميخته با يك نوع آمادگى است، در يكى بايد خانه را آماده كرد و وسايل پذيرايى فراهم ساخت، در ديگرى ابزار لازم برداشت محصول.
اكنون فكر كنيد آنها كه انتظار قيام يك مصلح بزرگ جهانى را مى كشند، در واقع انتظار انقلاب و دگرگونى و تحوّلى را دارند كه وسيعترين و اساسى ترين انقلاب هاى انسانى در طول تاريخ بشر است. انقلابى كه بر خلاف انقلاب هاى پيشين جنبه منطقه اى نداشته، بلكه هم عمومى و همگانى است و هم تمام شئون و جوانب زندگى انسان ها را شامل مى شود، انقلابى است سياسى، فرهنگى، اقتصادى و اخلاقى.
بنابر این نخستين اثر این انتظار «خودسازى فردى» است؛ چنين تحوّلى قبل از هر چيز نيازمند به عناصر آماده و با ارزش انسانى است كه بتوانند بار سنگين چنان اصلاحات وسيعى را در جهان بدوش بكشند و اين در درجه اول محتاج به بالا بردن سطح انديشه، آگاهى و آمادگى روحى و فكرى براى همكارى در پياده كردن آن برنامه عظيم است. تنگ نظرى ها، كوته بينى ها، كج فكرى ها، حسادت ها، اختلافات كودكانه و نابخردانه و بطور كلى هر گونه نفاق و پراكندگى با موقعيت منتظران واقعى سازگار نيست.
نكته مهم اين است كه منتظر واقعى براى چنان برنامه مهمى هرگز نمى تواند نقش تماشاچى را داشته باشد بايد از هم اكنون حتماً در صف انقلابيون قرار گيرد. ايمان به نتايج و عاقبت اين تحوّل هرگز به او اجازه نمى دهد كه در صف مخالفان باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نيز محتاج به داشتن اعمالى پاك و روحى پاكتر و برخوردارى از شهامت و آگاهى كافى است. من اگر فاسد و نادرستم چگونه مى توانم در انتظار نظامى كه افراد فاسد و نادرست در آن هيچگونه نقشى ندارند بلكه مطرود و منفور خواهند بود، روز شمارى كنم. آيا اين انتظار براى تصفيه روح و فكر و شستشوى جسم و جان از لوث آلودگى ها كافى نيست؟
ارتشى كه در انتظار جهاد آزادى بخش به سر مى برد حتماً به حالت آماده باش كامل در مى آيد سلاحى را كه براى چنين ميدان نبردى شايسته است بدست مى آورد، سنگرهاى لازم را مى سازد، آمادگى رزمى افراد خود را بالا مى برد، روحيه افراد خود را تقويت مى كند و شعله عشق و شوق براى چنين مبارزه اى را در دل فرد فرد سربازانش زنده نگه مى دارد. ارتشى كه داراى چنين آمادگى نيست هرگز در انتظار به سر نمى برد و اگر بگويد منتظرم، دروغ مى گويد.
انتظار يك مصلح جهانى به معناى آماده باش كامل فكرى و اخلاقى و مادى و معنوى، براى اصلاح همه جهان است. فكر كنيد چنين آماده باشى چقدر سازنده است.
اصلاح تمام روى زمين و پايان دادن به همه مظالم و نابسامانى ها شوخى نيست، كار ساده اى نمى تواند باشد، آماده باش براى چنين هدف بزرگى بايد متناسب با آن باشد؛ يعنى بايد به وسعت و عمق آن باشد! براى تحقق بخشيدن به چنين انقلابى، مردان بسيار بزرگ، مصمم، بسيار نيرومند و شكست ناپذير، فوق العاده پاك و بلند نظر، كاملا آماده و داراى بينش عميق لازم است و خودسازى براى چنين هدفى مستلزم به كار بستن عميق ترين برنامه هاى اخلاقى و فكرى و اجتماعى است، اين است معناى انتظار واقعى. آيا هيچكس مى تواند بگويد چنين انتظارى سازنده نيست؟
اثر دوّم این اعتقاد «خود يارى هاى اجتماعى» است؛ منتظران راستين در عين حال وظيفه دارند علاوه بر خویشتن، مراقب حال يكديگر نیز باشند و علاوه بر اصلاح خود، در اصلاح ديگران نيز بكوشند؛ زيرا برنامه عظيم و سنگينى كه انتظارش را مى كشند يك برنامه فردى نيست، برنامه اى است كه تمام عناصر انقلاب بايد در آن شركت جويند، بايد كار به صورت دسته جمعى و همگانى باشد. كوشش ها و تلاش ها بايد هماهنگ گردد و عمق و وسعت اين هماهنگى بايد به عظمت همان برنامه انقلاب جهانى باشد كه انتظار آن را دارند.
در يك ميدان وسيع مبارزه دسته جمعى هيچ فردى نمى تواند از حال ديگران غافل بماند بلكه موظف است هر نقطه ضفعى را در هر كجا ببيند اصلاح كند و هر موضع آسيب پذيرى را ترميم نمايد و هر قسمت ضعيف و ناتوانى را تقويت كند؛ زيرا بدون شركت فعالانه و هماهنگ تمام مبارزين، پياده كردن چنان برنامه اى امكان پذير نيست.
بنابراين منتظران واقعى علاوه بر اينكه به اصلاح خويش مى كوشند وظيفه خود مى دانند كه ديگران را نيز اصلاح كنند. اين است اثر سازنده ديگرى براى انتظار قيام يك مصلح جهانى و اين است فلسفه آن همه فضيلت ها كه براى منتظران راستين شمرده شده است.
اثر مهم ديگرى كه انتظار مهدى(عليه السلام) دارد حل نشدن در مفاسد محيط و عدم تسليم در برابر آلودگى ها است؛ توضيح اين كه هنگامى كه فساد فراگير مى شود و اكثريت يا جمع كثيرى را به آلودگى مى كشاند گاهى افراد پاك در يك بن بست سخت روانى قرار مى گيرند؛ بن بستى كه از يأس اصلاحات سرچشمه مى گيرد. گاهى آنها فكر مى كنند كار از كار گذشته و ديگر اميدى به اصلاح نيست و تلاش و كوشش براى پاك نگاه داشتن خويش بيهوده است. اين نوميدى و يأس ممكن است آنها را تدريجاً به سوى فساد و همرنگى با محيط بكشاند و نتوانند خود را به صورت يك اقليت صالح در برابر اكثريت ناسالم حفظ كنند و همرنگ جماعت نشدن را موجب رسوايى بدانند!
تنها چيزى كه مى تواند در آنها روح اميد بدمد و به مقاومت و خويشتن دارى دعوت كند و نگذارد در محيطِ فاسد حل شوند، اميد به اصلاح نهايى است. تنها در اين صورت است كه آنها دست از تلاش و كوشش براى حفظ پاكى خويش و اصلاح ديگران بر نخواهند داشت و اگر مى بينيم در دستورات اسلامى يأس از آمرزش، يكى از بزرگترين گناهان شمرده شده است و ممكن است افراد ناوارد تعجب كنند كه چرا يأس از رحمت خدا اينقدر مهم تلقى شده؟ حتى مهمتر از بسيارى از گناهان، فلسفه اش در حقيقت همين است كه گناهكار مأيوس از رحمت، هيچ دليلى نمى بيند كه به فكر جبران بيفتد و يا لااقل دست از ادامه گناه بردارد و منطق او اين است اكنون كه آب از سر من گذشته است چه يك قامت چه صد قامت! من كه رسواى جهانم غم دنيا هيچ است!، بالاتر از سياهى رنگ دگر نباشد، آخرش جهنم است، من كه هم اكنون آنرا براى خود خريده ام ديگر از چه مى ترسم؟! و مانند اين منطق ها. امّا هنگامى كه روزنه اميد براي او گشوده شود، اميد به عفو پروردگار و اميد به تغيير وضع موجود، نقطه عطفى در زندگى او خواهد شد و او را به توقف كردن در مسير گناه و بازگشت به سوى پاكى و اصلاح دعوت مى كند. به همين دليل اميد را مى توان همواره به عنوان يك عامل مؤثر تربيتى در مورد افراد فاسد شناخت. همچنين افراد صالحى كه در محيط هاى فاسد گرفتارند، بدون اميد نمى توانند خويشتن را حفظ كنند.
نتيجه: اين كه انتظار ظهورِ مصلحى كه هر قدر دنيا فاسدتر مى شود، اميد ظهورش بيشتر مى گردد، اثر فزاينده روانى در معتقدان دارد و آنها را در برابر امواج نيرومند فساد بيمه مى كند. آنها نه تنها با گسترش دامنه فسادِ محيط مأيوس نمى شوند؛ بلكه به مقتضاى:
وعده وصل چون شود نزديك * آتش عشق تيزتر گردد
وصول به هدف را در برابر خويش مى بينند و كوشش آنها براى مبارزه با فساد و يا حفظ خويشتن با شوق و عشق زيادترى تعقيب مى گردد.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.