پاسخ اجمالی:
قرآن در آيه 33 سوره «توبه» وعده غلبه و پيروزى اسلام را بر تمام اديان جهان داده است و منظور از آن، غلبه خارجى و عينى است نه غلبه منطقى و ذهنى. اين غلبه مراحل مختلفى دارد: يك مرحله آن در عصر پيامبر(ص) واقع شد و مرحله نهايى به هنگام قيام مهدى(ع) حاصل مى شود. البته منظور از این غلبه، از ميان رفتن آيين يهود و مسيحيّت به طور كامل نيست؛ بلكه منظور حاكميّت اسلام بر آنهاست.
پاسخ تفصیلی:
در آيه 33 سوره «توبه» مى خوانيم: «هُوَ الَّذى اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِيْنِ الْحَقِّ لِيُظْهِرهُ عَلَى الدِّيْنِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُوْنَ»؛ (او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيين ها پيروز گرداند، هر چند مشركان ناخشنود باشند).
قابل توجّه اينكه اين آيه، بعد از آيه «يُرِيْدُونَ اَنْ يُطْفِئُوا نُوْرَ اللهِ بِاَفْواهِهِمْ وَ يَأبَى اللهُ اِلاّ اَنْ يُتِمَّ نُوْرَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ»؛ (آنها مى خواهند نورِ خدا را با دهان خود خاموش كنند؛ ولى خدا جز اين نمى خواهد كه نور خود را كامل كند، هر چند كافران ناخشنود باشند) آمده است. در اين آيات، خداوند وعده غلبه و پيروزى اسلام را بر تمام اديان جهان داده است. در اينكه منظور از پيروزى اسلام بر تمام اديان چيست؟ مفسّران احتمالات زيادى داده اند. فخر رازى پنج تفسير در اينجا ذكر مى كند كه پاسخى است بر سؤالات مربوط به چگونگى اين غلبه:
1ـ منظور، غلبه نسبى و موضعى است؛ چرا كه اسلام در هر منطقه اى بر هر دين و آيينى پيروز شده است.
2ـ منظور، پيروزى بر اديان در جزيرة العرب است.
3ـ منظور، آگاه ساختن پيامبر(صلى الله عليه وآله) از جميع اديان الهى است. (در اينجا جمله «ليظهر» به معنى آگاه ساختن تفسير شده)
4ـ منظور، پيروزى و غلبه منطقى است؛ يعنى خداوند منطق اسلام را بر ساير اديان پيروز مى گرداند.
5ـ منظور، پيروزى نهايى بر تمام اديان و مذاهب به هنگام نزول عيسى(عليه السلام) و قيام مهدى(عليه السلام) است كه اسلام جهان گير خواهد شد.
بى شك تفسير آيه به پيروزى منطقى آن هم به صورت وعده اى بر آينده مفهوم درستى ندارد؛ زيرا پيروزى منطقى اسلام از همان آغاز آشكار بود، به علاوه ماده ظهور و اظهار «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّيْنَ كُلَّهِ» به طورى كه از موارد استعمال آن در قرآن مجيد استفاده مى شود به معنى غلبه خارجى و عينى است؛ چنانكه در داستان اصحاب كهف مى خوانيم: «اِنَّهُمْ اِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ»(1)؛ (اگر آنان به شما دسترسى پيدا كنند سنگسارتان مى كنند).
در آيه 8 سوره «توبه» مى خوانيم: «كَيْفَ وَ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لاَيَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلاًّ وَ لاَ ذِمَّةً»؛ (چگونه [پيمان مشركان ارزش دارد]، در حالى كه اگر بر شما غالب شوند، نه رعايت خويشاوندى با شما را مى كنند و نه پيمان را؟!). بديهى است نه بت پرستان قوم اصحاب كهف و نه بت پرستان مكّه هرگز پيروزى منطقى بر خدا پرستان نداشتند. غلبه آنها تنها غلبه خارجى بود؛ بنابراين منظور از غلبه اسلام بر تمام اديان، غلبه خارجى و عينى است نه غلبه منطقى و ذهنى.
اين غلبه مراحل مختلفى دارد:
يك مرحله آن در عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله) واقع شد و مرحله وسيعتر آن در قرون بعد و مرحله نهايى به هنگام قيام مهدى(عليه السلام) حاصل مى شود؛ چرا كه آيه شريفه سخن از غلبه اسلام بر تمام اديان بدون هيچ قيد و شرط مى گويد و غلبه مطلق و بى قيد و شرط، در صورتى به طور كامل تحقق مى بايد كه سراسر روى زمين را فرا گيرد. همان گونه كه در روايت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) آمده است كه فرمود: «لايَبْقى عَلى ظَهْرِ الاَرْضِ بَيْتُ مَدَر وَ لا وَبَر اِلاّ اَدخَلَهُ اللّهُ كَلِمَة الاِسْلامِ»(2)؛ (هيچ خانه اى بر روى زمين باقى نمى ماند [نه خانه هايى كه از سنگ و گل ساخته شده و نه خيمه هايى كه از كرك و مو بافته اند] مگر اينكه خداوند اسلام را در آن وارد مى كند).
شبيه همين معنى در تفسير «الدّر المنثور» از سعيد بن منصور و ابن منذر و بيهقى در سنن اش از جابربن عبدالله نقل شده است كه در تفسير اين آيه گفت: «لايَكُونُ ذلِكَ حَتى لايَبْقى يَهُودِىُّ وَلا نَصْرانِىٌّ صاحِبُ مِلَّة اِلاّ الاِسْلامُ»(3)؛ (اين معنى تحقق نمى يابد مگر آن زمانى كه هيچ يهودى و نصرانى صاحب مذهب و ملّت نخواهند بود مگر اسلام، همگى در سايه اسلام قرار خواهند گرفت و همه جا سخن از اسلام و كلمه توحيد و عظمت خداوند يكتا است). آرى در آن روز بزرگ؛ اين وعده بزرگ تحقق مى يابد و به قول شاعر:
همه جا نغمه قرآن و دعا خواهد شد *** همه جا غلغل تسبيح و ثنا خواهد شد
بانگ تكبير ز هر بام و درى برخيزد *** عيش دجّال مبدّل به عزا خواهد شد
عالم آن گونه كه از ظلم و ستم پرگشته *** پر ز انوار عدالت همه جا خواهد شد
اهرمن خيمه ز اطراف جهان برچيند *** همه جا مظهر انوار خدا خواهد شد!
همين معنى از امام صادق(عليه السلام) در تفسير آيه فوق نقل شده است، فرمود: «وَ اللهِ ما نَزَلَ تَأويلُها بَعْدُ وَ لا يَنْزِلُ تَأوِيلُها، حتّى يَخْرُجَ الْقائِمُ فَاِذا خَرَجَ الْقائِمُ لَمْ يَبْقَ كافِرٌ بِاللهِ الْعَظيمِ»(4)؛ (به خدا سوگند هنوز مضمون اين آيه [در مرحله نهايى] تحقق نيافته است و تنها زمانى تحقق مى پذيرد كه حضرت قائم(عليه السلام) خروج كند و به هنگامى كه او قيام نمايد كافرى نسبت به خداوند در تمام جهان باقى نمى ماند).
اين نكته نيز حائز اهميّت است كه جمله «هُوَ الَّذى اَرْسَلَ رَسُوْلَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرهُ عَلَى الِّدينِ كُلِّه» در سه سوره از قرآن آمده است: اوّل سوره «توبه» آيه 33، دوّم سوره «فتح» آيه 28، سوم سوره «صف» آيه 9 و اين تكرار نشان مى دهد كه قرآن مجيد با تأكيد هر چه بيشتر اين مسأله را پى گيرى كرده است.
در حديث ديگرى كه در منابع اهل سنّت از ابوهريره نقل شده است مى خوانيم: منظور از جمله «لِيُظْهِرَهُ عَلى الدِّينِ كُلِّهِ» خروج عيسى بن مريم(عليه السلام) است و مى دانيم خروج عيسى بن مريم(عليه السلام) طبق روايات اسلامى به هنگام قيام مهدى(عليه السلام)است.(5)
اين بحث را با حديث ديگرى که از قتاده [مفسّر معروف] نقل شده است به پايان مى بريم؛ او در تفسير اين آيه مى گويد: «اَلاَديانُ سِتَّةٌ: اَلَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا، وَ الصّابِئِيْنَ، و َالنَّصارى، وَ الَمجُوسُ، وَ الَّذينَ اَشْرَكُوا، فَالَادْيانُ كُلُّها تَدْخُلُ فى دِيْنِ الاِسْلامِ»(6)؛ (در عالم، شش دين وجود دارد: الذين آمنوا [مسلمانان]، يهود، ستاره پرستان، نصارى، مجوس و مشركان، همه اين اديان داخل در اسلام مى شوند).
روشن است كه اين معنى به طور نهايى هنوز تحقق نيافته و جز در عصر قيام مهدى(عليه السلام) حاصل نمى شود. اين نكته نيز قابل ملاحظه است كه منظور، از ميان رفتن آيين يهود و مسيحيّت به طور كامل نيست؛ بلكه منظور حاكميّت اسلام بر همه جهان است.(دقت كنيد)(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.