پاسخ اجمالی:
پيروى از گمان ها و پندارهاى باطل، عقل آدمى را دگرگون مى سازد و او را از معارف ناب منحرف مى كند. آیه ای در سوره «مائده» ناظر به حال گروهى از يهود است كه با خدا پيمان بسته بودند كه در برابر دعوت انبياء سر تعظيم فرود آورند، ولى هر زمان پيامبرى دستورى بر خلاف هواى نفسشان مى آورد در برابر او قيام مى كردند و حتى گروهى را مى كشتند و گمان مى كردند مجازاتى در كار نيست. اين آيه به روشنى نشان مى دهد كه گمان هاى باطل مخصوصاً گمان ايمن بودن از عذاب الهى حجابى است بر چشم و گوش انسان.
پاسخ تفصیلی:
پيروى از گمان هاى بى اساس و پندارهاى باطل و خيال بافى، تدريجاً عقل آدمى را دگرگون مى سازد و او را از معارف ناب و خالص منحرف مى كند و پرده بر چشم و گوش او مى افكند.
خداوند می فرماید: «وَحَسِبُوا أَلاَّ تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَصَمُّوا ثُمَّ تَابَ اللهُ عَلَيْهِمْ ثُمَّ عَمُوا وَصَمُّوا كَثِيرٌ مِّنْهُمْ وَاللهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ»(1)؛ (آنها گمان كردند مجازاتى در كار نخواهد بود؛ از اين رو [از ديدن حقايق] نابينا و [از شنيدن سخنان حق] ناشنوا شدند؛ سپس [بيدار گشتند و] خداوند توبه آنها را پذيرفت؛ ديگر بار [در خواب غفلت فرو رفتند و] بسيارى از آنها كور و كر شدند؛ و خداوند به آنچه انجام مى دهند، بيناست).
اين آيه ناظر به حال گروهى از يهود است كه با خدا پيمان بسته بودند كه در برابر دعوت انبياء و فرمان هاى او سر تعظيم فرود آورند ولى هر زمان پيامبرشان دستورى بر خلاف هواى نفسشان مى آورد در برابر او قيام مى كردند و حتى گروهى را مى كشتند.
آيه در ادامه اين بحث مى فرمايد: آنها گمان مى كردند مجازاتى در كار نيست. گمان باطلى كه از حب ذات و كبر و غرور برخاسته بود، گمان باطلى كه شيطان و هواى نفس به آن دامن مى زد، و اين گمان باطل و خيال خام پرده بر چشم و گوش آنها انداخت. نه سرنوشت دردناك اقوام ديگر را كه آثار آنها در جهان باقى مانده با چشم خود ديدند و نه آنچه را در تاريخ آنها نقل مى شد با گوش شنيدند و به اين ترتيب اين دو ابزار مهم شناخت يعنى چشم و گوش را عملا از دست دادند و خود را از عذاب الهى در امان شمردند.
امّا بعد از مدتى متوجّه خطاى خويش شده، راه توبه پيش گرفتند و از آن جا كه لطف خداوند بيكران است توبه آنها را پذيرفت.
بار ديگر همان پندارهاى خام و امتيازات بى دليلى كه براى خود بر ساير اقوام قائل بودند ـ تا آنجا كه خود را فرزندان خدا مى ناميدند! ـ پرده بر روى چشم و گوش آنها افكند و مجدّداً بسيارى از آنها كور و كر شدند و رانده درگاه خداوند گردیدند.
اين آيه به روشنى نشان مى دهد كه گمان هاى باطل مخصوصاً گمان ايمن بودن از عذاب الهى حجابى است بر چشم و گوش انسان. بنابراين منظور از جمله «فَعَمُوا وَصَمُّوا»؛ (پس آنها نابينا و كر شدند) اين است كه چشمشان آيات الهى و آثار بازمانده از اقوام پيشين را نديد و گوششان مواعظ را نمى پذيرفت.
بديهى است تنها با يك يا چند مرتبه پيروى از خيال بى اساس و پندار باطل چنين حالتى پيدا نمى شود؛ بلكه تكرار و تداوم آن، اين پيامدهاى دردناك را به دنبال دارد.
در اين كه تكرار اين جمله آن هم با ذكر كلمه «ثم» كه معمولا دلالت بر فاصله زمانى دارد براى چيست؟ مفسّران درباره آن گفتگوهاى بسيارى كرده اند.
بعضى گفته اند: اشاره به دو سرگذشت مختلف است كه براى بنى اسرائيل پيش آمد. يكى به هنگامى كه اهل «بابِل» به آنها حمله كردند، و ديگر به هنگامى كه ايرانيان و روميان به آنان حمله ور شدند و حكومت آنها را بر باد دادند(2) كه شرح آن را در آغاز سوره بنى اسرائيل در تفسير نمونه بيان كرديم.
بعضى نيز گفته اند كه: جمله اوّل اشاره به زمان زكريا و يحيى و عيسى(عليهم السلام) است كه بنى اسرائيل در مقام مخالفت با اين پيامبران برآمدند؛ و جمله دوّم اشاره به مخالفت هاى آنها با شخص پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) و انكار نبوّت و رسالت او است.(3)
بعضى نيز گفته اند كه: جمله اوّل نشان مى دهد كه خداوند متعال به خاطر اين پندار باطل كه آنها ملت برگزيده خدا هستند و هر كارى انجام دهند مجازات نخواهند شد آنها را از رحمت خويش دور ساخت و كور و كر شدند؛ ولى بار ديگر لطف و رحمت اش شامل حال آنها گرديد و اين پندار باطل را از قلب آنها بركند، و چشم و گوش قلبشان را بينا و شنوا ساخت، تا به اين حقيقت توجّه كردند كه آنها نيز بندگانى از بندگان خدا هستند و امتيازى جز به تقوا نخواهند داشت.
ولى اين حالت بيدارى و آگاهى ادامه نيافت. باز گروهى گرفتار همان پندارهاى غلط امتياز نژادى شدند و دگر بار خداوند پرده بر گوش و چشمشان افكند.(4)
جمع ميان اين تفاسير نيز بعيد نيست، و نتيجه همه آنها يك چيز است و آن اين كه پندارهاى باطل ـ همانند آنچه يهود از امتيازات دروغين براى خود قائل بودند ـ تدريجاً روى عقل و شعور و درك و ديد انسان اثر مى گذارد و او را منحرف مى سازد. در آغاز كه ريشه دار نشده است ممكن است بيدار شود و باز گردد امّا وقتى اين خيالات خام در وجود انسان ريشه دواند بازگشت براى او ناممكن مى شود.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.