پاسخ اجمالی:
اگر منظور از اجماع این باشد که علما در کتب فقهى و روایى همگى چنین فتوایى داده اند چنین چیزى ادعایى بیش نیست. چرا که پاره اى از علماى اهل تسنن بر خلاف آن نظر داده اند. اما اگر منظور، سیره عملى مسلمین بر عدم بناى بر قبور باشد، باید گفت: سیره مسلمین تا زمان عبدالوهاب و اقدام به انهدام قبور و قتل و غارت در حجاز و نجد و عراق و سایر سرزمین هاى اسلامى، بر خلاف این رویه بوده است. قبل از اسلام نیز بر قبور انبیا و صلحا سایبان و بنا قرار داشته، مانند: قبور حضرت ابراهیم، اسحاق، یعقوب، یوسف(ع).
پاسخ تفصیلی:
ابتدا باید بگوییم اجماع از نظر علماى شیعه با اجماع از دیدگاه اهل سنت تفاوت دارد. ما اجماع را در صورتى حجت مى دانیم که کاشف از قول معصوم باشد. امّا در دیدگاه اهل سنت، اجماع حجیّت ذاتى دارد و دلیلشان هم جمله اى است که به پیامبر(صلى الله علیه وآله) نسبت مى دهند که فرمود: «لاتجتمع أمّتى على الخطأ»(1)؛ (امت من بر خطا اجتماع نمى کنند).
حال باید دید اجماعى که وهابى ها ادعا دارند چگونه اجماعى است. یا منظور از این ادّعا این است که فقها و علماى مسلمین چنین اجماعى داشته اند، و یا منظور اجماع کل مسلمین است؛ بدین معنا که سیره عملى مسلمین بر این مطلب بوده است که بناى بر قبور را حرام مى دانسته اند. هر یک از این دو اجماع منظور آنها باشد داراى اشکال است.
اگر منظور این باشد که علما در کتب فقهى و روایى همگى چنین فتوایى داده اند چنین چیزى ادعایى بیش نیست؛ چرا که پاره اى از علماى اهل تسنن بر خلاف آن نظر داده اند در کتاب «الفقه على المذاهب الأربقه» چنین آمده است: «مکروه است که بر قبر، اتاق، قبه، مدرسه، مسجد یا دیوارى که آنرا احاطه کند ساخته شود»(2) همانطور که مى بینید صحبتى از تحریم نیست و در رابطه با اصل بناى بر قبور جز کراهت هیچ نظر دیگرى که حاکى از اختلاف باشد ذکر نشده است.
همین نمونه مى رساند که بین علما و فقها چنین اجماعى بر حرمت وجود ندارد.
اما اگر منظور وهابى ها از اجماع، سیره ی عملى مسلمین بر عدم بناى بر قبور باشد باید گفت: سیره مسلمین تا زمان عبدالوهاب و حرکت وهابى ها و اقدام به انهدام قبور و هجوم و قتل و غارت در حجاز و نجد و عراق و سایر سرزمین هاى اسلامى، بر خلاف این رویه بوده است. شیعه و سنى بر قبور انبیا و اولیا(علیهم السلام) و علما، قبه و بارگاه و لا اقل سایبان و اتاق مى ساختند.
قبل از اسلام نیز بر قبور انبیا و صلحا سایبان و بنا قرار داشته است. قبور حضرت ابراهیم، اسحاق، یعقوب و یوسف(علیهم السلام)، (در بیت المقدس) و قبور حضرت هود، صالح، یونس و ذوالکفل(علیهم السلام)، (در عراق) و قبر حوّا (در جدّه) داراى بنا بوده است بعد از اسلام نیز همین طور بوده است.
قبر ابو حنیفه در بغداد هنوز قبه و بارگاه دارد، قبر مالک در بقیع بنا داشته، قبر شافعى در مصر قبه و بارگاه دارد. مقام رأس الحسین(علیه السلام) و قبر حضرت زینب(علیها السلام) در مصر بنابر نقلى داراى قبه و بارگاه است و از آن جا که تعداد شیعیان در مصر کم است، با این حال، تعداد زیادى از اهل سنت به زیارت آن قبه ی مبارکه مشرف مى شوند. هم چنین مزار حضرت زینب(علیها السلام) در سوریه.
قبور ائمه معصومین(علیهم السلام) در بقیع، صحن و سرا داشته است. قبر ابن عباس و اجداد پیامبر(صلى الله علیه وآله)، عبدالمطلب، ابو طالب و خدیجه(علیهم السلام) در قبرستان ابو طالب در مکه همه داراى بنا بوده اند. بطور کلّى در مصر، عربستان، عراق، ترکیه، ایران و تمامى سرزمین هاى اسلامى، قبور مورد احترام بوده و داراى سایبان، بنا و یا قبّه و بارگاه بوده اند.
بنابراین سیره عملى مسلمین نه تنها بر حرام ندانستن و هدم بناى قبور نبوده بلکه قبور انبیا و ائمه(علیهم السلام) را محترم دانسته و بر آن علامت هائى گذاشته و بنا مى ساختند. این جامعه اسلامى بوده که در حدود هزار و سیصد سال علماى اسلام و مسلمین این مسئله را نادیده گرفته و منکرى در حدّ بت پرستى و شرک را، نهى از منکر نکرده اند؟!!
اگر چنین چیزى حرام بوده چرا خلیفه دوّم، با آن سخت گیرى که داشت، وقتى بیت المقدس و شام را گرفت به محض ورود، مانند وهابى ها، قبه و بارگاه انبیاء(علیهم السلام) را خراب نکرد؟!!(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.