پاسخ اجمالی:
برخی روایات دلالت دارند که شستن پاها سنتى بوده که پیامبر(ص) مدتى از عمر شریفش به آن دستور داده بود، اما با نزول سوره مائده و دستور مسح پاها در وضو، سنت شستن پاها منسوخ شد. اما کسانى که ناسخ را از منسوخ نمى شناختند به سنّت منسوخ عمل کردند و اختلاف شکل گرفت، غافل از آنکه در این مورد باید به قرآن و آیه ناسخ عمل شود، زیرا که این آیه در سوره مائده آخرین سوره ای که بر پیامبر(ص) نازل شده قرار دارد.
پاسخ تفصیلی:
از تعدادى روایات بر مى آید که شستن پاها سنتى بوده که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) مدتى از عمر شریفش به آن دستور داده بود و پس از نزول سوره مائده که در آن آیه وضو و دستور مسح پاها به جاى شستن آمده است، پس از مدتّى بعضى از کسانى که ناسخ را از منسوخ نمى شناختند به سنّت منسوخ عمل کردند و اختلاف پدید آوردند، غافل از آنکه در این مورد باید به قرآن و به آیه اى که ناسخ سنت است عمل شود، زیرا که این آیه در سوره مائده آخرین سوره ای که بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده قرار دارد.
ابن جریر از انس نقل کرده است: قرآن بر مسح نازل شده و سنّت بر شستن.(1) مقصود او از سنت، عمل پیامبر(صلى الله علیه وآله) پیش از نزول قرآن است و روشن است که قرآن، حاکم و ناسخ است. ابن عباس نیز گفته است: مردم به شستن عمل مى کنند، ولى من در کتاب خدا جز مسح نمى یابم.(2) اینگونه مى توان میان آنچه از عمل پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده یعنى شستن و ظاهر آیه اى که مسح را مى گوید جمع کرد و گفت که شستن پیش از نزول آیه بوده است.
نظیر این را در مسح بر چکمه مى بینیم. در روایتى نقل شده است که: قرآن بر چکمه سبقت دارد.(3) از ابن عباس هم نقل شده است، معنایش این است که اگر از پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله)در دوره اى از عمرش مسح بر روى چکمه صادر شده، در قرآن بر خلاف آن حکم آمده و آن را نسخ کرده، چون فرموده است: به سرها و پاهایتان مسح کنید، یعنى روى پوست پا مسح کنید، نه روى کفش و چکمه و جوراب.(4)(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.