پاسخ اجمالی:
یکى از مواردى که شیعیان را به بدعت گذارى متهم مى کنند بحث ازدواج موقت است. در حالى که ازدواج موقت از احکام شرعى است و ریشه در کتاب و سنت دارد. فقه شیعه به پیروى از قرآن و سنت، دو گونه ازدواج را صحیح مى داند: ازدواج دائم و ازدواج موقت. ازدواج موقّت، در ماهیت و بیشتر احکام مثل ازدواج دائم است. قرآن و سنت نبوى ازدواج موقت را مشروع مى دانند و تردیدى در آن نیست و روایات شیعه و اهل سنت نیز حکایت از عدم نسخ آن دارد.
پاسخ تفصیلی:
یکى از مواردى که شیعیان را به بدعت گذارى متهم مى کنند بحث ازدواج موقت است. در حالى که ازدواج موقت از احکام شرعى است و ریشه در کتاب و سنت دارد توضیح مطلب این که: فقه شیعه به پیروى از قرآن و سنت، دو گونه ازدواج را صحیح مى داند: ازدواج دائم (که بى نیاز از توضیح است) و ازدواج موقت یا متعه، به این صورت که مرد و زن پیوند زناشویى را براى مدّت معیّنى منعقد مى سازند، به شرط آنکه مانع شرعى از جهت نسب یا رضاع براى ازدواج وجود نداشته باشد، پس از آنکه مبلغى را به عنوان مهریه تعیین مى کنند و پس از گذشتن آن مدّت تعیین شده، بدون اجراى طلاق، از هم جدا مى شوند. اگر از این ازدواج موقّت فرزندى به دنیا بیاید، فرزند شرعى آن دو است و از آنان ارث مى برد. زن هم پس از سپرى شدن مدت، باید عدّه شرعى نگه دارد و اگر باردار است، باید تا تولد فرزند عدّه نگه دارد و تا همسر موقّت آن مرد است یا در حال عدّه به سر مى برد، حق ازدواج با دیگرى ندارد.
ازدواج موقّت، در ماهیت و بیشتر احکام مثل ازدواج دائم است، تنها دو تفاوت دارد: یکى مدت دار بودن ازدواج موقت، دیگرى واجب نبودن نفقه در این ازدواج. از این دو تفاوت آشکار که بگذریم، تفاوت هاى جزئى دیگرى هم وجود دارد که چندان مهم نیست.
از آن جا که اسلام، دینى جامع و آخرین دین آسمانى است، این طرح را براى حلّ مشکل جنسى تجویز کرده است. جوانى که مشغول درس یا کار در خارج از کشور است و نمى تواند ازدواج دائم کند، چه کند؟ و وظیفه اش چیست؟ جوان سه گزینه در مقابل خود دارد:
الف. سرکوبى غریزه جنسى و محروم ساختن خود از لذّت جنسى.
ب. رابطه نامشروع با زنان فاسد یا آلوده به بیمارى ها.
ج. استفاده از راه حل ازدواج موقت با زنى پاک با شرایطى خاص، بدون تحمّل بار نفقه و مشکلات ازدواج دائمى.
راه چهارمى وجود ندارد که جوان یاد شده از آن استفاده کند. البته این به این معنى نیست که ازدواج موقت مخصوص چنین شرایطى است، ولى مى توان با ملاحظه این موارد به حکمت تشریع این شیوه از ازدواج پى برد.
در ضمن باید توجه داشت که فقهاى اسلام نوع دیگرى از ازدواج دائم را تأیید کرده اند که در حقیقت همان ازدواج موقت است و آن این که مردى با زنى ازدواج دائمى کند، اما هر دو یا یکى از آن دو اعلام کنند که پس از مدتى با طلاق از هم جدا شوند. این نوع ازدواج، بسیار شبیه ازدواج موقت است و هر چند نامشان متفاوت است، ولى ماهیتى یکسان دارند.
قرآن و سنت نبوى ازدواج موقت و متعه را مشروع مى دانند. قرآن کریم مى فرماید:
«فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً»(1)؛ (زنانى را که متعه مى کنید، واجب است مَهر آنان را بپردازید».
بیشتر مفسّرین این آیه را مربوط به ازدواج موقت مى دانند، اساساً تردیدى در مشروعیت این ازدواج از دید اسلام نیست، اگر هم اختلافى باشد، در این است که آیا چنین ازدواجى نسخ شده یا بر مشروعیت باقى است؟
روایات شیعه و اهل سنت حکایت از عدم نسخ آن دارد و در زمان خلیفه دوم جلوى عمل به این حکم گرفته شد. شایسته است یاد شود که سخن خلیفه در این مورد، نشان مى دهد که این گونه ازدواج در زمان پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) جایز و رایج بوده و جلوگیرى از آن تنها نظر شخصى او بوده است، چرا که او گفته است:
«اى مردم! سه چیز در زمان پیامبر خدا بود که من از آنها نهى مى کنم و تحریم مى کنم و هر که انجام دهد کیفر مى دهم: یکى متعه زنان، یکى متعه حج، یکى هم گفتنِ حىّ على خیر العمل ».(2)
شگفت است که نهى خلیفه از کار اول و سوم تا کنون باقى است، ولى متعه حج را همه مسلمانان برخلاف رأى خلیفه عمل مى کنند (مقصود از متعه حج آن است که حاجى پس از انجام دادن اعمال عمره حج، از احرام در مى آید و همه محرّمات احرام بر او حلال مى شود. در حالى که عمر از آن نهى کرده بود و دستور داده بود که حاجى از احرام در نیاید و در همان حالت بماند تا هنگام حج برسد).
دلیل روشن بر این که پیامبر(صلى الله علیه وآله) جلوى متعه را نگرفته است، روایت بخارى از عمران بن حصین است که گوید: آیه متعه در قرآن نازل شد، ما در زمان پیامبر خدا به آن عمل مى کردیم و آیه اى هم نازل نشد که آن را تحریم کند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) هم تا زنده بود از آن نهى نکرد و کسى به نظر خودش چیزى که مى خواسته گفته است (مقصودش تحریم متعه از سوى خلیفه دوم است).(3)،(4)
این مطلب با اینکه از نضر شرعی درسته ولی ازدواج موقت باعث از بین رفتن خیلی از زندگی ها شده چرا مردی که ازدواج کرده اجازه داره ازدواج موقت داشته باشه پس انصاف و وجدان چی میشه؟چرا باید این اجازه برای همه مردها باشه؟چرا همسر اول باید این قدر زجر بکشه؟فقط چون شرع اجازه عمومی داده؟