پاسخ اجمالی:
بدعتى که قرآن و سنت از آن سخن مى گوید، دخالت در امر دین و افزایش یا کاهش در آن و تصرف در تشریع اسلامى است و حرام و ناپسند است و قابل تقسیم به خوب و بد، که برخی مثل عمر در نماز تراویح انجام داده اند، نیست. بدعت به معناى لغوى که شامل دین و غیردین مى شود خوب و بد دارد، و هر چیز نوپدیدی که برای زندگی بشر مفید بوده و حلال باشد خوب است والا بد است.
پاسخ تفصیلی:
اگر بدعت را دخالت در امر دین با کاستن یا افزودن در زمینه عقیده و شریعت بدانیم و فرقى میان عبادات، معاملات و ایقاعات و سیاسیات قائل نباشیم، بدعت یک نوع بیشتر نیست، آن هم بدعتِ بد است. لیکن گاهى بدعت به خوب و بد تقسیم مى شود. این تقسیم بندى در سخنان شافعى، ابن حزم، غزالى، دهلوى و ابن اثیر هم آمده است و ریشه آن به خلیفه عمر بن خطاب باز مى گردد که در سال چهاردهم هجرى پس از آنکه مردم را واداشت در ماه رمضان نماز مستحب را به امامت ابىّ بن کعب بخوانند، گفت: خوب بدعتى است!
باید گفت که نماز تراویح به صورت جماعت یکى از دو حالت را دارد:
یا آنکه در قرآن و سنت ریشه دارد، پس کار خلیفه احیاى سنتى خواهد بود که متروک شده بود، چه خواسته باشد به صورت جماعت خوانده شود، یا آنکه با یک قارى بخوانند. پس حرف او که «خوب بدعتى است» درست نیست، چون کار او دخالت در شریعت نیست.
یا آنکه کار او ریشه و اساس در قرآن و سنت ندارد، نه به صورت برگزارى با جماعت، نه با قارى واحد، بلکه خلیفه چون نمى پسندید که مردم پراکنده نماز مستحب بخوانند، وادارشان کرد که به جماعت بخوانند، یا با قارى واحد اقامه کنند، در این صورت، بدعتى حرام و زشت خواهد بود.
توضیح این که: بدعتى که قرآن و سنت از آن سخن مى گوید، دخالت در امر دین و افزایش یا کاهش در آن و تصرف در تشریع اسلامى است. بدعت به این معنى حرام و ناپسند است و قابل تقسیم به خوب و بد نیست، این روشن است و نیازى به استدلال ندارد.
آرى، بدعت به معناى لغوى که شامل دین و غیردین مى شود خوب و بد دارد. هر چیز نوپدیدى که براى زندگى جوامع سودمند باشد، مثل عادت ها و رسم ها که انجام مى شود، بدون نسبت دادن آن به دین، و ذاتاً هم حرام نباشد، بدعت خوبى است، یعنى کار تازه و سودمند براى جامعه است. مثل مراسم جشن ملى براى روز استقلال، یا تجمع براى ابراز تنفر از دشمنان، یا برگزارى جشن براى روز تولد یک قهرمان. پس هر چه که خودش حلال باشد، مانعى نیست که مردم بر محور آن هماهنگ شوند و آن را رسم و عادتى کنند که در مناسبت ها عمل شود، این بدعت لغوى است. ولى آن چه حرام باشد، اگر رسم و عادت رایج شود، مثل حضور زنانِ بى حجاب و آرایش کرده در مجالس مردانه که براى استقبال یا مهمانى برگزار مى شود، این خودش ذاتاً حرام است نه به عنوان بدعت شرعى و دخالت در امور دین و تشریع برخلاف شرع، بلکه گناهى است که رواج یافته، ولى نه به اسم دین و شریعت. نهایت آنکه مقتضاى تمدن روز است، در عین حال که مخالف شرع است. اگر هم آن را بدعتى زشت و ناپسند بدانند، به حسب معناى لغوى بدعت است.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.