پاسخ اجمالی:
طبق نقل بسیاری از صحابه و تابعین، پیامبر(ص) پس از حجة الوداع، در سرزمینى به نام غدیرخم توقف کرد تا پیام الهی در آیه تبلیغ را به مسلمانان برساند، سپس بر فراز منبر از مردم در مورد اصول سه گانه دین (توحید، نبوت و معاد) اعتراف گرفت و بعد دست على(ع) را گرفت و بالا برد و فرمود: من کنتُ مولاهُ فعلىٌ مولاه.
پاسخ تفصیلی:
پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) از حجة الوداع، در سرزمینى به نام «غدیرخم» توقف کرد و به همه حاجیانى که با او بودند خبر داد که از سوى خداى متعال مأمور است پیامى را به آنان برساند، پیام و رسالتى که حکایت از یک اقدام جدّى و بزرگ مى کند، به نحوى که اگر آن پیام را نرساند، گویا هیچ چیز از رسالت او را ابلاغ نکرده است. همچنان که خداوند مى فرماید:
«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ»(1)؛ (اى پیامبر، آن چه را از سوى پروردگارت به سوى تو نازل شده است ابلاغ کن و اگر چنین نکنى، رسالت او را ابلاغ نکرده اى و خداوند تو را از گزند مردم نگه مى دارد).(2)
سپس بر فراز منبرى که از هودج و کجاوه شتران برافراشته شده بود بالا رفت و خطاب به مردم فرمود:
ـ نزدیک است که فراخوانده شوم و پاسخ دهم. شما چه مى گویید:
گفتند: شهادت مى دهیم که تو ابلاغ کردى، نصیحت نمودى و تلاش کردى، خدایت پاداش نیک دهد.
فرمود: آیا گواهى نمى دهید که معبودى جز خدا نیست و محمد بنده و فرستاده اوست و این که رستاخیز آمدنى است و شکّى در آن نیست؟
گفتند: آرى گواهى مى دهیم.
فرمود: من پیش از شما مى روم و بر حوض کوثر وارد مى شوم، نیک بنگرید که پس از من با ثقلین (کتاب و عترت) چگونه رفتار خواهید کرد.
یک منادى ندا داد: ثقلین چیست اى رسول خدا؟
فرمود: وزنه سنگین تر و بزرگ تر، کتاب خداست که یک طرف آن در دست خداى متعال است، طرف دیگر آن به دست شماست، به آن چنگ زنید تا گمراه نشوید. دیگرى که کوچک تر است عترت من است، خداى لطیف و خبیر مرا خبر داده است که این دو از هم جدا نخواهند شد، تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند، از قرآن و عترت جلو نیفتید که هلاک مى شوید و از آن دو عقب نمانید که هلاک مى شوید.
سپس دست «على» را گرفت و بالا برد، تا حدى که سفیدى زیر بغل هر دو دیده شد. پس او را به همه آن مردم شناساند، سپس فرمود: اى مردم! چه کسى از مؤمنان نسبت به خود آنان شایسته تر است؟
گفتند: خدا و رسولش داناترند.
فرمود: خداوند مولاى من است و من مولاى مؤمنانم و من به آنان از خودشان شایسته ترم و ولایتم بیشتر است، پس هر که من مولاى اویم، على مولاى اوست «من کنتُ مولاهُ فعلىٌ مولاه».
سپس فرمود: «خدایا دوستدارش را دوست بدار، با دشمنش دشمن باش، هر که محبت او را داشته باشد دوستش بدار، هر که با او دشمنى کند دشمنش بدار، یاورش را یاور باش، خوارکننده اش را خوار کن، حق را هر جا که او بگردد بگردان. آگاه باشید! حاضران به غایبان خبر دهند».
حدیث غدیر از احادیث متواتر است و صحابه، تابعین و علماى حدیث در هر قرنى به صورت متواتر آن را روایت کرده اند. حدیث غدیر را 110 نفر از صحابه، 84 نفر از تابعین و 360 نفر از علما و محدثان نقل کرده اند. با وجود این تواتر، هیچ تردیدى در اصالت و درستى این حدیث باقى نمى ماند.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.