پاسخ اجمالی:
سلفیه مدعى است باید به عصر سلف بازگشت و اسلام بدون مذهب را اختیار نمود. آنان بجز خودشان بقیه امت اسلامی را تکفیر کرده و با حذف دیگران از جامعه اسلامى و راندن آنان به جُرگه کفار، جامعه را به چند دستگى مى کشانند.
پاسخ تفصیلی:
سلفیّه، پدیده اى ناخواسته و نسبتاً نوخواسته است که انحصار طلبانه، مدّعى مسلمانى است و همه را جز خود کافر مى داند. فرقه اى خودخواه که با به تن در کشیدن جامه انتساب به سلف صالح و با ادّعاى وحدت در فضاى بى مذهب با بنیان وحدت مخالف است.
سلفیّه؛ که بستر وهابیت است، مدعى است هیچ مذهبى وجود ندارد و باید به عصر سلف؛ یعنى دوران صحابه، تابعین و تابعینِ تابعین بازگشت و اسلام بدون مذهب را اختیار نمود. آنان دستى به این دعوت بلند کرده و می گویند: بیایید با کنار گذاشتن همه مذاهب به سوى یگانه شدن برویم، ولى با دستى دیگر شمشیر تکفیر را کشیده و با حذف دیگران از جامعه اسلامى و راندن آنان به جُرگه کفار، جامعه را به چند دستگى مى کشانند.
واضح است که دعوت مردم به کنار گذاشتن دستاوردهاى مذاهب کارى نشدنى است؛ زیرا پیروان مذاهب به سادگى از عقائد خود دست برنمى دارند و به سوى نقطه اى مجهول و تاریک که سلفیّه مدعى آن است نمى روند، به ویژه آن که در پشت این دعوت به «بى مذهبى» نوعى مذهب نهفته است، بلکه این دعوت، خود نوعى مذهب است، آن هم مذهبى گرفتار چنگال جمود و تنگ نظرى که اسلام را به صورت دینى بى تحرک، بى روح، ناقص، ناتوان و بى جاذبه تصویر مى کند و با احیاى روح خشونت و تعصب، راه را بر هر گونه نزدیک شدن به همدیگر مى بندد و به جاى آن، فضایى از درگیرى ها و بدبینى ها را ایجاد مى کند و دست همگان را به سوی شمشیر می کشاند.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.