پاسخ اجمالی:
ملک العلماء در «بدائع الصنائع» نوشته است: عمر در نماز مغرب در رکعت اوّل حمد را نخواند و در رکعت دوم با صداى بلند قضا کرد، و عثمان در نماز عشاء در رکعت اوّل و دوم حمد را نخواند و در رکعت سوم و چهارم با صداى بلند قضا کرد. باید گفت: آنچه دو خلیفه مرتکب شده اند از دو جهت با سنّت مخالف است: 1 ـ اکتفا به رکعتى که حمد در آن خوانده نشده است. 2 ـ قضاى سوره حمد، در رکعت سوم و چهارم.
پاسخ تفصیلی:
ملک العلماء در «بدائع الصنائع»(1) نوشته است: عمر(رضی الله عنه) در نماز مغرب در رکعت اوّل حمد را نخواند و در رکعت دوم با صداى بلند قضا کرد، و عثمان در نماز عشاء در رکعت اوّل و دوم حمد را نخواند و در رکعت سوم و چهارم با صداى بلند قضا کرد.
باید گفت: آنچه دو خلیفه مرتکب شده اند از دو جهت با سنّت مخالف است :
1 ـ اکتفا به رکعتى که حمد در آن خوانده نشده است .
2 ـ قضاى سوره حمد، در رکعت سوم و چهارم.
امّا جهت نخست : در این باره روایاتى وارد شده که با آنچه ایندو مرتکب شدند در تعارض است.
1 ـ از عبادة بن صامت در حدیث مرفوعى نقل شده است : «لا صلاة لمن لم یقرأ باُمّ القرآن فصاعداً»؛ ( کسى که اُمّ القرآن (سوره حمد) و بیشتر از آن را نخواند نمازش صحیح نیست) .
و در روایتى آمده است: «لا صلاة لمن لم یقرأ بفاتحة الکتاب إمام أو غیر إمام»(2)؛ ( کسى که فاتحة الکتاب را نخواند نمازش صحیح نیست امام باشد یا غیر امام) .
2 ـ از ابو سعید خدرى در حدیث مرفوعى نقل شده است : «لا صلاة لمن لم یقرأ فی کلّ رکعة الحمد وسورة فی فریضة أو غیرها»(3)؛ ( کسى که در هر رکعت از نماز واجب یا غیر آن حمد و سوره نخواند نمازش صحیح نیست) .
از طرفى دیدگاه امامان اهل سنت با عمل عمر و عثمان مخالف است:
پیشواى شافعیان در کتاب «الاُمّ»(4) نوشته است :
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) سنّت قرار داد که قرائت کننده در نماز ، اُمّ القرآن (سوره حمد) را بخواند، و رهنمون شد که خواندن آن بر نمازگزار اگر مى تواند آن را بخواند ، واجب است .
آنگاه وى تعدادى از احادیث را برمى شمرد و مى نویسد: پس بر کسى که فُرادى نماز مى خواند یا امام جماعت است واجب است در هر رکعت اُمّ القرآن را بخواند و غیر آن کافى نیست . و اگر یک حرف از اُمّ القرآن را از روى فراموشى یا سهو نخواند، به آن رکعت اعتنا نمى شود؛ زیرا کسى که یک حرف از آن را ترک کند نمى گویند او اُمّ القرآن را کامل خواند .
همچنین آن گونه که در «المدوّنة الکبرى»(5) آمده ، پیشواى مالکیّه گفته است :
ما به این سخن عمر عمل نمى کنیم که وقتى قرائت را ترک کرد(6) و به او گفتند : قرائت را نخواندى ؟ گفت : رکوع و سجود چطور بود؟ گفتند : خوب بود. گفت : در این صورت اشکالى ندارد .
و دیدگاه من این است که هر کس چنین کند باید نماز را اعاده کند اگر چه وقت تمام شده باشد .
مالک درباره مردى که قرائت را در دو رکعت از نماز ظهر یا عصر یا عشاء ترک کند مى گوید :
نمازش مُجزى نیست و باید دوباره بخواند . و کسى که قرائت را در همه اینها ترک کند باید دوباره بخواند . و اگر در یک رکعت خواند و در رکعت دیگر ترک کرد نیز باید دوباره بخواند . و اگر در دو رکعت خواند و در دو رکعت ترک کرد، هر نمازى که باشد باید نماز را دوباره بخواند .
ابن حزم از فقهاى حنبلى در «المحلّى»(7) نوشته است : قرائت حمد در هر رکعت از هر نمازى براى امام و مأموم و کسى که فُرادى مى خواند واجب است، و در این حکم فرقى میان نماز واجب و مستحبّ و نماز زن و مرد نیست .
سپس مى نویسد: پس از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) سخن هیچ کس دلیل نمى شود .
و امّا جهت دوم: از سخنان یاد شده ، حکم جهت دوم نیز فهمیده مى شود که همه امّت اتّفاق نظر دارند بر اینکه تدارک و جبران قرائتِ فوت شده یک رکعت، در رکعت دیگر، در سنّت نبوى نیامده است، و دیدگاه عمر و عثمان دلیلى ندارد، و نباید بر اساس آن عمل کرد، و هیچ یک از رجال فتوا از این سنّت پیروى نکرده اند، و شایسته آن است که از حقّ و حقیقت پیروى شود .(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.