پاسخ اجمالی:
در ماجرای جنگ صفین، در بيابانى امام(ع) فرمود مکانی را حفر كنند. مقداری از زمین را که کندند به صخره اى بزرگی برخوردند. افراد هرچه كوشيدند موفق به کندن آن نشدند. آنگاه امام(ع) سنگ را حركت داد و از زیر آن آبى گوارا جوشيد. راهبى كه در صومعه ای مى زيست به یاران حضرت گفت: این چشمه «راحوما» نام دارد و هفتاد پیامبر و هفتاد جانشین پیامبر از آن نوشیده اند. من از سالی كه در اين صومعه هستم آنرا ندیده ام و كسى نمى تواند آن را پیدا کند مگر پيامبر يا جانشين پيامبر باشد. او با دیدن این معجزه مسلمان شد.
پاسخ تفصیلی:
در کتاب فتوح آمده است: امام علی (علیه السلام) در ماجرای جنگ صفین دو روز در شهر انبار با سپاهیانش ماندند. روز سوم، سپاهش را در بيابانى هموار حركت داد؛ تا اینکه سپاهیان در مسیر راه بر اثر بی آبی تشنه شدند و نيازشان به آب افتاد. در آن حوالی به راهبى برخوردند كه در صومعه ی زندگی می کرد.
امام على عليه السلام نزد او رفت و فرمود: «آيا در نزديكى خويش، آبى سراغ دارى كه - این جمعیت- از آن بياشامند؟».
راهب گفت: در این نزدیکی ها آب نیست.
امام على عليه السلام وى را رها کرد و به مکانی از آن زمين روى كرد و گردِ آن چرخيد. سپس به قسمتی اشاره كرد و فرمود: «اين مکان را حفر كنيد».
عده ای مشغول حفر کردن شدند. مقداری از زمین را که کندند به صخره اى زرد رنگ بزرگی برخوردند، که گويى از طلا پوشيده شده بود.
على(عليه السلام) فرمود: «آن سنگ را برکنيد! تا آب از زير آن جاری شود».
افراد، پيرامون سنگ گِرد آمدند و هر چه كوشيدند نتوانستند آن سنگ را برگردانند.
آنگاه على (عليه السلام) از اسب خويش فرود آمد، و در حالی که زير لب چيزى می گفت، به گونه اى كه صدايش شنيده نمی شد، به صخره نزديك شد و گفت: «بسم الله!».
آن گاه، آن سنگ را حركت داد و از زیر آن، آبى جوشيد كه بسیارگوارا، زلال و خُنك بود.
افراد آمدند و از آن آب نوشيدند و به ستوران خويش نوشاندند و ظرفهای خود را پُر- آب- كردند و هر چه توانستند، با خود برداشتند.
سپس... روانه شدند و مسافتی را طی کردند تا اینکه بر كنار چشمه آبى كه از قبل قصد كرده بودند، فرود آمدند؛ ولی آب آن چشمه بسیار دگرگون بود.
على (عليه السلام) به يارانش فرمود: « آيا در میان شما كسى هست جاى آن آب را كه از آن گذشتيم، بداند؟».
همگی گفتند: آرى، اى امير مؤمنان!
علی(علیه السلام) فرمود: «پس به سوى آن روان شويد».
سپس - عده ای از- افراد رفتند و در جستجوى مكان صخره برآمدند؛ ولی آن را نيافتند. نزد راهب رفتند و او را صدا زدند، وى پديدار شد. به او گفتند: چشمه ای كه نزديك صومعه تو قرار دارد كجاست؟
راهب گفت: نزديك من چشمه آب نيست.
آنان گفتند: هست! هم ما و هم اميرمان كه آب را براي ما بیرون آورد، از آن نوشيديم.
راهب گفت: به خدا سوگند، اين صومعه، با همان آب - آن چشمه -، بنا شده است؛ ولی من از سالی كه در اين صومعه هستم، مكان آن آب را ندیده ام؛ اما گفته شده در همین اطراف چشمه اى بوده است به نام «راحوما»، كه هفتاد پيامبر و هفتاد جانشين پيامبر - از آن آب - نوشيده اند؛ و كسى نمى تواند آن را پیدا کند مگر پيامبری يا جانشين پيامبری. (1)
و نیز در کتاب إرشاد ـ در بيان ماجراى تشنگى ياران امام (عليه السلام) به هنگامِ روى نهادن به صِفّين و ديدارشان با راهب ـ آمده است: امام (عليه السلام) فرمود: «در اين نقطه، زمين را بشكافيد!».
گروهى از افراد، به آن مكان روى كردند و به كاويدن زمين پرداختند. سپس صخره اى بزرگ و تابان آشكار شد.
افراد گفتند: اى امير مؤمنان! اين جا صخره اى است كه بيل ها در آن كارگر نمى افتند.
امير مؤمنان (علیه السلام) به آنان فرمود: «اين صخره بر روی آب قرار دارد اگر آن را بردارید، آب را خواهيد يافت».
افراد زیادی در جا به جا كردن صخره گِرد آمدند امّا نتوانستند سنگ را بردارند و كار بر آنان سخت دشوار شد.
امام (عليه السلام) ... آستين بالا زد، آن گاه انگشتانش را زير گوشه اى از صخره برد و آن را بلند کرد سپس آب جاری شد. افراد همگی به آن روى آوردند و از آن نوشيدند؛ در حالی که آن آب؛ گواراترين، خنك ترين و زلال ترين آبى بود كه در سفر خويش نوشيدند.
امام(عليه السلام) به ايشان فرمود: «توشه برگيريد و سيراب شويد».
آن گاه، امام(عليه السلام) نزديك صخره شد، آن را بر همان جاى كه بود، قرار داد. (2)
در شرح نهج البلاغة ـ در وصفِ امام علی عليه السلام ـ آمده است: اوست كه دروازه خيبر را بركنْد و گروهى از مردم گِرد آمدند تا آن را برگردانند و نتوانستند.
و اوست كه بُتِ هُبَل را ـ كه بسيار بزرگ بود ـ از فراز كعبه بركنْد و بر زمين فرو افكند.
و اوست كه در روزگار خلافتش صخره اى بزرگ را با دست خويش از جاى كنْد ـ آن گاه كه همه سپاه از اين كار ناتوان شدند ـ و از زير آن آب برآورْد. (3)
همچنین در کتاب فتوح آمده است: راهبى كه - نزدیکی آن مکان- در صومعه مى زيست، - با دیدن این معجزه - به على (عليه السلام) نگريست، و از صومعه برون آمد و به علی(علیه السلام) روى كرد و به دست وى اسلام آورد و با وی همراه شد.(4). (5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.