پاسخ اجمالی:
ابن حجر مى نويسد: امام حسن(ع)، آقايى کريم، بردبار، زاهد، داراى سکينه و وقار و حشمت، اهل جود و مورد مدح و ستايش بود. ذهبى مى نويسد: او آقاى جوانان بهشت، ابومحمّد، قرشى، هاشمى، مدنى و شهيد است، او بزرگوار، تنومند، اهل خير، بسيار ديندار، با ورع، داراى حشمت و جاه، و شأنى بزرگ بود. ابن صبّاغ مى نويسد: او در مسجد الرسول(ص) مى نشست و مردم به دور او جمع مى شدند، چنان سخن مى گفت که عطش سؤال کننده را سيراب کرده، و حجت هاى مجادله کنندگان راقطع مى نمود...
پاسخ تفصیلی:
1 ـ ابن حجر هیتمى مى نویسد: «کان الحسن ـ (رضی الله عنه) ـ سیّداً کریماً حلیماً زاهداً ذا سکینة ووقار وحشمة، جواداً ممدوحاً»(1)؛ (حسن ـ (رضی الله عنه) ـ آقایى کریم، بردبار، زاهد، داراى سکینه و وقار و حشمت، اهل جود و مورد مدح و ستایش بود).
2 ـ ذهبى مى نویسد: «الحسن بن على بن ابى طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف، الامام، السید، ریحانة رسول الله(صلى الله علیه وآله) وسبطه، وسیّد شباب اهل الجنّة، ابو محمّد القرشى الهاشمى المدنى الشهید. وقد کان هذا الامام سیّداً، وسیماً، جمیلا، عاقلا، رزیناً، جواداً، ممدوحاً، خیّراً، دیّناً، ورعاً، محتشماً، کبیرالشأن»(2)؛ (حسن بن على بن ابى طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف، امام، سیّد، دسته گل رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و سبط او، و آقاى جوانان بهشت، ابومحمّد، قرشى، هاشمى، مدنى و شهید است. این امام، بزرگوارى بود تنومند، اهل خیر، بسیار دیندار، با ورع، داراى حشمت و جاه، و شأنى بزرگ).
3 ـ ابن عبدالبرّ مى گوید: «وکان ورعاً فاضلا»(3)؛ (او مردى با ورع و فاضل بود).
4 ـ ابن صبّاغ مالکى مى نویسد: «إنّه کان یجلس فی مسجد رسول الله(صلى الله علیه وآله) ویجتمع الناس حوله فیتکلّم بما یشفى غلیل السّائلین ویقطع حجج المجادلین»(4)؛ (او در مسجد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى نشست و مردم به دور او جمع مى شدند، چنان سخن مى گفت که عطش سؤال کننده را سیراب کرده، و حجت هاى مجادله کنندگان راقطع مى نمود).
5 ـ شبلنجى مى گوید: «حسن در مسجد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى نشست و مردم به دور او گرد مى آمدند. مردى آمد و شخصى را مشاهده کرد که از رسول خدا(ص) حدیث مى گوید و مردم به دور او جمعند. شخص دیگرى به سوى او آمد و گفت: مرا خبر بده از شاهد و مشهود... او فرمود: شاهد، رسول خدا(ص) و مشهود، روز قیامت است. آیا گفتار خداوند ـ عزّوجلّ ـ را شنیده اى که مى فرماید: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِیراً»(5)؛ (اى پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذارکننده». و خداوند متعال فرمود: «ذلِکَ یَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النّاسُ وَذلِکَ یَوْمٌ مَشْهُودٌ»(6)؛ (همان روزى است که مردم در آن جمع مى شوند، و روزى که همه آن را مشاهده مى کنند).
از مردم سؤال کرد که این مرد کیست؟ به او گفتند: او حسن بن على بن ابى طالب است».(7)
6ـ دکتر محمّد عبده یمانى مى نویسد: «... وتخرّج الحسن واخوه فی کنف النبىّ(صلى الله علیه وآله) فنشأ على سجایا الخیر واخلاق النبوة حتى شبّ، وفیه مخایل جده، محیاه الوسیم وخلقه العظیم، وعلمه الواسع الجادّ. نشأ ذا حشمة وسکینة، محبباً إلى الناس، عفّ اللسان، لم یسمع منه فحش قطّ، فصیحاً بلیغاً طلیق اللسان، ورث البلاغة والفصاحة عن جده وعن امّه وابیه...»(8)؛ (...حسن و برادرش در دامان پیامبر(ص) تربیت شده و بزرگ شدند. لذا آن دو بر اخلاق خیر و اخلاق نبوت پایه گذارى شده تا آن که بر آن بالا آمدند. در وجود او اوصاف جدّش و نشانه هاى حیات معنوى رسول خدا(ص) و اخلاق عظیم و علم واسع او است. او با حشمت و جاه و وقار بزرگ شد. مردم او را دوست داشتند. زبانش عفیف بود. هرگز فحشى از او شنیده نشد. فصیح، بلیغ، و زبانى روان داشت. بلاغت و فصاحت را از جدّش رسول خدا(ص) و از پدر و مادرش به ارث برده بود...).(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.