پاسخ اجمالی:
فخر رازى مى گوید: «کلمه «انّما» براى حصر نیست. در حالی که:
اولا: فخر رازی بین مثل حیات و خود حیات در سوره های یونس و محمد خلط کرده است و لذا انحصار همچنان باقی است.
ثانیا: اگر از حصر چشم پوشى کنیم مفهومش این است که باید ولایت غیر خدا و پیامبر و مؤمنان را بپذیریم، نه آن که تنها مؤمنانى دیگر که آن اوصاف را ندارند داخل در این ولایت کنیم.
پاسخ تفصیلی:
فخر رازى [برای اینکه حصر انما در آیه ولایت را زیر سؤال ببرد] در تفسیر خود مى گوید: «کلمه (انّما) براى حصر نیست به این دلیل که قرآن مى فرماید «إِنَّما مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماء أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ...»(1) و تردیدى نیست که در قرآن مثل هاى دیگرى غیر از این براى حیات دنیا هست; مانند این که قرآن مى فرماید: «إِنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَلَهْوٌ...»(2) چه این که لهو و لعب در غیر از زندگانى دنیا وجود دارد.»(3)
در پاسخ به این استدلال مى گوییم:
اوّلا: فخر رازى بین مَثَل حیات دنیا و خود حیات دنیا خلط کرده است. چرا که در آیه اول براى زندگانى دنیا مثالى مى آورد ولى در آیه دوم خود زندگانى دنیا را توصیف مى کند بدون آنکه براى آن مثالى بیاورد. قرآن ـ بر خلاف تصور فخر رازى ـ تنها یک مَثَل با دو بیان(4) درباره حیات دنیا زده و انحصار آن در این مثل باقى است.
ثانیاً: فخر رازى در چند جاى دیگر قرآن «انّما» را دالّ بر حصر دانسته است؛ از آن جمله در آیه 108 سوره انبیا و آیه 20 سوره آل عمران و...
وى در این آیات، بر انحصار «انّما» تأکید مى کند و اشکال وارد بر آن ها را پاسخ مى دهد.(5)
ثالثاً: اگر از حصر چشم پوشى کنیم باید ولایت غیر خدا و پیامبر و مؤمنان را بپذیریم، نه آن که تنها مؤمنانى دیگر که آن اوصاف را ندارند داخل در این ولایت کنیم، چون حصر بر ولایت خدا و پیامبر و مؤمنان ـ با آن اوصاف ـ بر هر سه است.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.