پاسخ اجمالی:
محمد خضری جنگ علی(ع) با معاویه را نبردی بدون منشأ و انگیزه دینی و نبردی نه برای رفع ستم و بی عدالتی، بلکه به جهت اغراص شخصی می داند. در پاسخ باید گفت: وقتی پیامبر(ع) به یاری علی در نبردش علیه قاسطین دستور داده و به حقانیت او صحه گذاشته و دشمنان او را گروه ستمگر می نامد، آیا انگیزه دیگری برای یاری او نیاز است؟ کدام انگیزه دینى براى یاران او مهم تر از این است که او را شایسته خلافت مى دانند و می بینند عده ای متجاوز علیه او به عنوان امام زمانشان خروج کرده اند؟
پاسخ تفصیلی:
او مى گوید(1) تأسّف شدید آن است که نبرد صفّین نه منشأ دینى و مجوّز شرعى داشته ، و نه براى رفع ستم و بى عدالتى از مسلمانان بوده است ، بلکه براى اغراض شخصى و یارى و حمایت شخصى علیه شخص دیگر بوده است . شیعه على از این جهت او را یارى مى کردند که پسر عموى پیامبر خدا و شایسته خلافت است ، و پیروان معاویه به این دلیل او را یارى مى کردند که او را ولىّ عثمان و سزاوارترین انتقام گیرنده خون عثمان مى دانستند و بر این باور بودند که خون او به ناحق و مظلومانه ریخته شده است و سازش با پناه دهنده قاتلان عثمان را روا نمى شمردند .
در پاسخ مى گوییم: اى کاش او انگیزه ها و منشأهاى دینى نزد خود را براى ما بیان مى کرد تا ببینیم آیا آنها با نبرد صفّین منطبق هستند؟ و حال که او چنین نکرده پس ما مى گوییم :
کدام مبدأ و انگیزه دینى مهم تر از اجراى فرمان پیامبر است ، و کدام منشأ دینى بالاتر از این است که جنگ و یارى یکدیگر براى اجراى فرمان پیامبر خدا باشد . مگر نه این است که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) امیر مؤمنان(علیه السلام) را به جنگ با قاسطین ـ یعنى معاویه و یارانش ـ فرمان داد و به اصحابش دستور داد که آن روز على را یارى کنند(2) و جهاد با دشمنانش را واجب کرد و فرمود : «سیکون بعدی قومٌ یقاتلون علیّاً ، على الله جهادهم ، فمن لم یستطع جهادهم بیده فبلسانه ، فمن لم یستطع بلسانه فبقلبه ، لیس وراء ذلک شیء»(3)؛ (به زودى گروهى با على به نبرد خواهند پرداخت ، بر خداست جهاد آنان ، هر که توان جهاد با آنان را با دست نداشته باشد باید با زبان با آنان جهاد کند ، واگر نتوانست، با قلب خود ، و بالاتر از آن چیزى نیست) .
کدام انگیزه دینى براى یاران او مهم تر از این است که او را شایسته خلافت مى دانند ، آن گونه که خود خضرى تصریح کرده است؟!
و کدام انگیزه براى یارى او بالاتر از کلام پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) درباره او و خاندان و نزدیکانش است که مى فرماید : «حربٌ لمن حاربکم»(4)؛ (در جنگم با آن که با شما در جنگ است) و مى فرماید:«یا علیُّ ستقاتلک الفئة الباغیة وأنت على الحقِّ ، فمن لم ینصرک یومئذ فلیس منّی»(5)؛ (اى على! به زودى گروه ستمگرى با تو خواهند جنگید و تو بر حقّ خواهى بود ، در آن روز هر که تو را یارى نکند از من نخواهد بود) ؟!آیا مسلمانى مى تواند پس از شنیدن فرمان پیامبرش از یارى او خوددارى کند؟!
و نیز کدام انگیزه دینى بالاتر از جنگ با گروه متجاوز (فئه باغیه) است؟ و این نام را خود رسول الله بر آن گروه نهاده است ، روزى که به عمّار فرمود «تقتلک الفئة الباغیة»(6)؛ (گروه تجاوزگر تو را مى کشند) ، و نیز روزى که فرمود «ویح عمّار تقتله الفئة الباغیة یدعوهم إلى الجنّة ویدعونه إلى النار»(7)؛ (خدا عمّار را بیامرزد که گروه تجاوزگر او را مى کشند ، در حالى که او آنان را به بهشت فرا مى خواند ، امّا آنان او را به آتش دعوت مى کنند) .
و کدام مجوّز شرعى قوى تر از جنگ در زیر پرچم خلیفه وقت است ، خلیفه اى که اهل حلّ و عقد با او بیعت کردند ، و شرایط خلافت براى او نزد کسانى که خلافت را انتخابى مى دانند ، فراهم گشته است ، و روایات متواتر و نص ّ صریح درباره خلافت او نزد کسانى که خلافت را انتصابى مى دانند ، ثابت و محرز مى باشد .
و طبیعى است که در این حال هر کس علیه او خروج کند ، علیه امام زمانش خروج کرده است و تجاوزگر شمرده مى شود و بر اساس فرمان صریح قرآن کریم «وَإِنْ طَـآئِفَتَانِ مِنَ ا لْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُواْ فَأَصْلِحُواْ بَیْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى ا لاُْخْرَى فَقَاتِلُواْ الَّتِى تَبْغِى حَتَّى تَفِىءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ»(8) (و هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، آنها را آشتى دهید; و اگر یکى از آن دو بر دیگرى تجاوز کند، با گروه متجاوز پیکار کنید تا به فرمان خدا بازگردد) جهاد با چنین کسى واجب مى باشد .(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.