پاسخ اجمالی:
این روایت حذیفه از جهاتى داراى اشکال است. اولاً: تمام سندهاى آن به عبدالملک بن عمیر بازمى گردد که مردى مدلّس و جدّاً ضعیف و کثیر الغلط و مضطرب الحدیث است. ثانیاً: عبدالملک بن عمیر این حدیث را از ربعى بن حراش نقل کرده و ربعى از حذیفة بن یمان این حدیث را نشنیده است. ثالثاً: در سند روایت ابن حزم، سالم بن علاء مرادى است که خود ابن حزم او را تضعیف کرده است.
پاسخ تفصیلی:
حدیث «اقتداى به شیخین» از احادیث مشهور نزد اهل سنّت است که صحابه با سندهاى بسیار آن را نقل کرده اند، ولى بخارى و مسلم به طور مطلق آن را در صحیح خود نیاورده اند، اکنون به بررسى سند حدیث از طریق «حذیفه» مى پردازیم:
حدیث حذیفه را احمد بن حنبل، ترمذى، ابن ماجه و حاکم نیشابورى و ابن حازم نقل کرده اند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «اقتدوا باللذین من بعدى ابى بکر و عمر»؛(1) (اقتدا کنید به کسانى که بعد از من خواهند آمد یعنى ابوبکر و عمر.)
ولى این روایت حذیفه که از مشهورترین طرق این حدیث است از جهاتى داراى اشکال است.
اولاً: تمام سندهاى آن به عبدالملک بن عمیر بازمى گردد که مردى مدلّس و جدّاً ضعیف و کثیر الغلط و جدّاً مضطرب الحدیث است.
احمد بن حنبل درباره او مى گوید: «او با کمى روایت مضطرب الحدیث است و ما براى او کمتر از پانصد روایت مشاهده کرده ایم که در بیشتر آن ها اشتباه کرده است».(2) و لذا اسحاق بن منصور مى گوید: احمد بن حنبل او را جدّاً تضعیف کرده است.(3) ذهبى مى گوید: ابن جوزى او را جرح کرده و توثیقى براى او نیاورده است.(4) و سمعانى و ابن حجر عسقلانى او را مدلّس دانسته است.(5)
عبدالملک بن عمیر همان شخصى است که سر فرستاده امام حسین(علیه السلام) به کوفه عبدالله بن یقطر یا قیس بن مسهّر صیداوى را از تن جدا کرد، هنگامى که او را به امر ابن زیاد از بالاى قصر به پایین انداختند در حالى که در بدن او رمقى بود. و هنگامى که برخى بر او اعتراض کردند در جواب گفت: خواستم تا او را راحت کنم.(6)
ثانیاً: عبدالملک بن عمیر این حدیث را از ربعى بن حراش نقل کرده و ربعى از حذیفة بن یمان این حدیث را نشنیده است. و این مطلبى است که مناوى آن را ذکر کرده است.(7)
ثالثاً: در سند روایت ابن حزم، سالم بن علاء مرادى واقع است که خود ابن حزم بعد از روایت، حدیث او را تضعیف کرده است. و ذهبى مى گوید: «ابن معین و نسائى او را تضعیف کرده اند».(8)و نیز ابوالجارود او را تضعیف کرده است.(9)
و نیز در سند آن عمرو بن هرم واقع شده که قطّان او را تضعیف کرده است.(10)
و نیز وکیع بن جرّاح در سند آن است که مورد قدح واقع شده است.(11) و در بیشتر طرق حدیث «مولى ربعى بن حراش» واقع شده که به نصّ ابن حزم مجهول مى باشد. و در برخى سندها چنین آمده است: «هلال مولى ربعى» که او نیز به تصریح ابن حزم مجهول است(12).(13)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.