پاسخ اجمالی:
انجیل یوحنا از قول حضرت عیسی(ع) نقل می کند، که او ادعا کرده کار خدایی می کند و خدا در او و او در خداست. درحالیکه قرآن با صراحت مى گويد: مسيح هيچ گونه ادعايى جز بندگى خداوند و نبوت و رسالت از سوى او نداشت، و در مقام عبوديت و تسليم در برابر فرمان خدا نيز بسيار خاضع بود، آنچه از معجزات انجام مى داد همگى به اذن و فرمان خدا بود. مقايسه اين گونه مسائل تاريخى در قرآن و انجيل با يكديگر نشان مى دهد كدام از سوى خدا است، و كدام تحريف يافته و ساخته مغز بشراست.
پاسخ تفصیلی:
در انجيل يوحنّا مى خوانيم:
«و يهوديان سنگ ها را باز داشتند تا او را سنگسار کنند ـ عيسى به آنها جواب داد که من بسيار کارهاى خوب را از جانب پدر خود به شما نموده ام به جهت کدام از آنهاست که شما مرا سنگسار مى کنيد؟ ـ يهوديان به او جواب داده گفتند: براى کار خوب تو را سنگسار نمى کنيم؛ بلکه به جهت کفر و به جهت اين که تو انسان هستى و خود را خدا مى گردانى؛ عيسى به آنها جواب داد... آيا شما به آن کس که پدر او را منزه کرد، و به جهان فرستاده مى گوييد که تو کفر مى گويى از آنجا که گفتم من پسر خدا هستم اگر من کارهاى پدر خود را به جا نمى آرم باور مکنيد ـ و اگر به جا آرم هر چند که مرا باور نکنيد کارهاى مرا باور کنيد، تا شما بدانيد و باور کنيد که پدر در من است و من در وى».(1)
از اين عبارات چند نکته روشن مى شود:
1ـ يهوديان عيسى را متهم مى كردند كه او ادعاى خدايى كرده است و حكم به تكفير او و سنگسار نمودنش دادند.
2ـ مسيح به هنگام دفاع از خود، گاه مى گويد: من گفته ام پسر خدا هستم، و خدا پدرم من است، و گاه مى گويد: من كارهاى خدايى انجام مى دهم، اگر انجام ندادم سخن مرا باور نكنيد، و اگر انجام دادم باور كنيد كه خدا در من است و من در خدا.
تعبير به پسر و پدر و انجام كارهاى خدايى و حلول انسان در خدا و خدا در انسان، تعبيراتى كفرآميز است كه با هيچ يك از معيارهاى منطقى سازگار نيست، و اصولا دليلى ندارد كه يك پيامبر، حتى به عنوان مجازى اين گونه تعبيرات را در مورد خود و خداوند بيان كند و بى خبرانى را به اشتباه بيندازد و به دست دشمنان بهانه دهد كه بخواهند او را سنگسار كنند.
اين در حالى است كه قرآن با صراحت مى گويد: مسيح هيچ گونه ادعايى جز بندگى خداوند و نبوت و رسالت از سوى او نداشت، و در مقام عبوديت و تسليم در برابر فرمان خدا نيز بسيار خاضع بود، آنچه از معجزات انجام مى داد همگى به اذن و فرمان خدا بود، در سوره مائده آيه 110 مى خوانيم: «إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَتُبْرِءُ الاَْكْمَهَ وَالاَْبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي»؛ ([به خاطر بياور] هنگامى را كه به اذن من، از گل چيزى به صورت پرنده مى ساختى، و در آن مى دميدى، و به اذن من، پرنده اى مى شد؛ و كور مادرزاد، و مبتلا به بيمارى پيسى را به اذن من، شفا مى دادى؛ و هنگامى كه مردگان را به اذن من زنده مى كردى).
مقايسه اين گونه مسائل تاريخى در قرآن و انجيل با يكديگر نشان مى دهد كدام از سوى خدا است، و كدام تحريف يافته و ساخته مغز بشر.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.