پاسخ اجمالی:
در طول تاريخ مى بينيم كه جمعى از پيامبران و مؤمنان شكست خوردند و گروهى نيز به شهادت رسيدند. بنابراين، وعده نصرت الهى درباره آنان چه شده است؟ در پاسخ باید گفت: اوّلا: نبايد پيروزى ها را در محدوده زمانى و مكانى خاص ديد، اين مقياس ها، يك مقياس كوچك بشرى است. ثانياً: نصرت و يارى، صورت هاى مختلفى دارد كه بخشى از آن را در يك نگاه سطحى هزيمت و شكست مى نامند، ولى در واقع پيروزى و نصرت الهى را در بر دارد.
پاسخ تفصیلی:
سيّد قطب، دانشمند و مفسّر معروف مصرى در ذيل تفسير آيه 51 سوره غافر(1) اين پرسش را مطرح مى كند كه خداوند در اين آيه به پيامبران و مؤمنان، در دنيا نيز وعده حتمى نصرت و يارى داد؛ ولى ما مى بينيم كه در طول تاريخ جمعى از پيامبران و مؤمنان شكست خوردند و گروهى نيز به شهادت رسيدند. بنابراين، وعده نصرت الهى درباره آنان چه شده است؟ سپس چنين پاسخ مى دهد:
اوّلا: نبايد پيروزى ها را در محدوده زمانى و مكانى خاص ديد، اين مقياس ها، يك مقياس كوچك بشرى است؛ ولى در مقياس بزرگ تر كه زمان و مكان را در مى نوردد و به عصر و زمان خاص و مكان خاصّى محدود نمى شود، هرگز انبيا و مؤمنان شكست نخوردند؛ چرا كه در نهايت، عقيده و مرام آنان باقى ماند و در حقيقت يارى خدا نسبت به اعتقادات آنان، همان يارى آنان است.
ثانياً: نصرت و يارى، صورت هاى مختلفى دارد كه بخشى از آن را در يك نگاه سطحى هزيمت و شكست مى نامند، ولى در واقع پيروزى و نصرت الهى را در بر دارد. آيا ابراهيم(عليه السلام) كه در آتش افكنده شد، از عقيده و دعوت خويش دست كشيد؟ او در حالى كه در داخل آتش افكنده شده بود، نصرت الهى شامل حالش بود. در واقع دشمن او شكست خورده بود، كه نتوانست با اين همه تهديدها و آزارها، وى را از عقيده و مرامش باز دارد» (بلكه آيينش گسترش يافت).(2)
سيّد قطب در ادامه به امام حسين(عليه السلام) اشاره مى كند و مى گويد:
«حسين بن على(عليه السلام) گرچه در ظاهر به شهادت رسيد و در مقياس سطحى نگران شكست خورد، ولى در برابر حقيقت و در مقياسى بزرگ تر پيروز شد».
سپس مى افزايد: «فَما مِنْ شَهِيد فِي الاَْرْضِ تَهْتَزُّ لَهُ الْجَوانِحُ بِالْحُبِّ وَالْعَطْفِ، وَ تَهْفُو لَهُ الْقُلُوبُ، وَ تَجِيشُ بِالْغَيْرَةِ وَ الْفِداءِ كَالْحُسَيْنِ ـ رِضْوانُ اللهِ عَلَيْهِ ـ يَسْتَوِي فِي هذا الْمُتَشَيِّعُونَ وَ غَيْرُ الْمُتَشَيِّعِينَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ كَثِير مِنْ غَيْرِ الْمُسْلِمِينَ»؛ (هيچ شهيدى در روى زمين يافت نمى شود كه همانند حسين(رضوان الله عليه) تمام وجود
انسان ها به خاطر محبّت و علاقه به او به لرزه درآيد و دل ها براى او به طپش افتد و براى ايثار و فداكارى آماده شود. در اين الگو گرفتن (از حسين(عليه السلام)) شيعه و غير شيعه از ديگر مسلمانان، بلكه بسيارى از غير مسلمانان برابرند).
در پايان مى گويد: «چه بسيار شهيدانى كه اگر هزار سال زنده مى ماندند، نمى توانستند به اندازه شهادتشان عقيده و مكتب خود را يارى كنند و قدرت آن را نداشتند كه اين همه مفاهيم بزرگ انسانى را در دل ها به يادگار بگذارند و هزاران انسان را با آخرين سخنانى كه با خونشان مى نويسند، به كارهاى بزرگ وادارند».(3)
آرى؛ حركت انقلابى امام حسين(عليه السلام) و شهادت و نستوهى وى و يارانش سرمشقى براى آزادگان جهان شد و بسيارى از رهبران آزادى خواه در پيشبرد نهضت و قيام خويش، حركت انقلابى امام حسين(عليه السلام) را سرلوحه كار خود قرار داده اند و به پيروزى رسيده اند.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.